مرکز ارزیابی های استراتژیک و بودجه ای در گزارشی مفصل، استراتژی های ضد-دسترسی ایران در منطقه خلیج فارس را بررسی کرده و اینگونه نتیجه گیری می کند که وزارت دفاع آمریکا باید با تدوین و سرمایه گذاری در توانمندی های نوین، خود را با شرایط نظامی در حال تغییر تطبیق دهد.
مرکز ارزیابیهای استراتژیک و بودجهای" (CSBA )، یک اندیشکده دفاعی در واشنگتن، اخیرا تحلیلی جدید در مورد آینده فرآیندهای نظامی در خلیج فارس منتشر نموده است. مارک گانزینگر (Mark Gunzinger) و کریس دافرتی (Chris Dougherty)، مؤلفین گزارش " وارونهسازی: عملیات از
مرکز ارزیابی های استراتژیک و بودجه ای در گزارشی مفصل، استراتژی های ضد-دسترسی ایران در منطقه خلیج فارس را بررسی کرده و اینگونه نتیجه گیری می کند که وزارت دفاع آمریکا باید با تدوین و سرمایه گذاری در توانمندی های نوین، خود را با شرایط نظامی در حال تغییر تطبیق دهد.
مرکز ارزیابیهای استراتژیک و بودجهای" (CSBA )، یک اندیشکده دفاعی در واشنگتن، اخیرا تحلیلی جدید در مورد آینده فرآیندهای نظامی در خلیج فارس منتشر نموده است. مارک گانزینگر (Mark Gunzinger ) و کریس دافرتی (Chris Dougherty )، مؤلفین گزارش " وارونهسازی: عملیات از فاصله دور به منظور شکست تهدیدات ضد-دسترسی و انکار-منطقه ایران"، معتقدند که طی یک دهه آینده، ایران میتواند به یکسری توانمندیهای نظامی دست یابد که قادر هستند فرضیات مورد استفاده نیروهای نظامی آمریکا در برنامهریزی برای حضور در خلیج فارس طی سی سال گذشته را باطل سازند. مؤلفین چنین نتیجه گیری میکنند که پنتاگون باید با تدوین طرح های جدید و سرمایهگذاری در توانمندیهای نوین، خود را با شرایط نظامی در حال تغییر تطبیق دهد.
این گزارش می افزاید: پس از انقلاب ایران در سال 1979 و زمانی که برنامهریزی آمریکا برای حضور در منطقه تسریع شد، فرماندهان، دسترسی سهلالوصولی به پایگاههای هوایی و دریایی بزرگ و مدرن در کویت، بحرین، قطر، عمان و عربستان سعودی داشتهاند. در زمان جنگ اول خلیج فارس، این پایگاههای مدرن آمریکا را قادر ساختند که به سرعت 000/500 سرباز و تفنگدار دریایی را به مرز کویت گسیل کند، هزاران هواپیمای پشتیبانی و تهاجمی را به پایگاههای نزدیک خط مقدم اعزام نماید و شش گروه رزمی ناو هواپیمابر را به خلیج فارس و دریای سرخ بفرستد. صدام حسین با ناتوانی در مقابله با این آمادگیها و جلوگیری از پیادهسازی نیروهای ائتلاف، ارتش خود را محکوم به شکستی سریع نمود.
از زمان فروپاشی شوروی نیز، نیروهای آمریکایی توانستهاند قدرت خود را در آن سوی دریاها اعمال نمایند و در این مدت تنها تعداد معدودی چالش جدی در برابر آزادی عمل این نیروها پدید آمده است. احتمالا این "دوره طلایی" برای اعمال قدرت آمریکا به پایان خود نزدیک میشود. همانگونه که در تحلیلهای قبلی "مرکز ارزیابیهای راهبردی و بودجهای" (CSBA ) مطرح شد، جمهوری خلق چین در حال توسعه یک شبکه رزمی ضد-دسترسی/انکار-منطقه (A2/AD ) است که میتواند توانایی مانور نیروهای نظامی آمریکا را در حوزههای عملیاتی هوایی، دریایی، زیردریایی، فضایی و فضای سایبری محدود نماید. طی سالیان آتی، گسترش تکنولوژیهای نظامی پیشرفته، دیگر دولتها را نیز قادر خواهد ساخت که استراتژیهای ضد-دسترسی/انکار-منطقه را با توجه به شاخصههای جغرافیایی و ژئواستراتژیک مناطق خود سامان دهند.
رهبران ایران بدون شک درسهایی از اشتباهات صدام حسین آموختهاند. ایران به جای صرف منابع خود برای تهیه تانک، توپخانه و نیروهای پیاده، سرمایهگذاریهای نظامی خود را بر موشک متمرکز نموده است، موشکهایی که میتوانند شهرها و پایگاههای شبهجزیره عربستان را تهدید نمایند. گانزینگر و دافرتی نگران هستند که توانایی فزاینده ایران برای حمله به عربستان سعودی و دیگر متحدین آمریکا در بخش غربی خلیج فارس، یا منجر به توقف عملیاتهای دریایی و هوایی آمریکا در این پایگاههای خط مقدم شده و یا رهبران این کشورها را مجبور سازد که از دسترسی نیروهای آمریکا در بحرانهای آتی به این پایگاهها جلوگیری نمایند.
ایران مخصوصا مشغول سرمایهگذاری در توانمندیهای جدیدی بوده که میتوانند برای بازدارندگی، تأخیر یا جلوگیری از اجرای مؤثر عملیاتها در خلیج فارس به کار روند. دسترسی ایران به تسلیحاتی که میتواند در راستای انکار دسترسی به خلیج فارس، کنترل جریان نفت و گاز از منطقه و اعمال اجبار و زور به سایر کشورها به کار رود، نگرانیهای عمیقی برای آمریکا و همپیمانان امنیتی آن ایجاد کردهاند.
این گزارش در مقدمه خود آورده است: آمریکا در حال بیرون کشیدن نیروهای خود از عراق و افغانستان است، این امر فرصتی برای تدوین یک مفهوم عملیاتی جدید برای اعمال قدرت و خنثی نمودن قدرت نظامی در حال رشد ایران فراهم مینماید. وزارت دفاع برای نیل بدین هدف باید فرضیاتی که سی سال گذشته تدوین نموده است را تغییر دهد. در آن زمان تهدید تهاجم نظامی شوروی بود که به برنامههای نظامی آمریکا برای رویارویی با موضوعات احتمالی در منطقه خلیج فارس شکل میبخشید. در این چارچوب برنامهریزی چنین فرض میشد که آمریکا دسترسی نامحدودی به پایگاههای منطقه دارد، شبکههای رزمی آمریکا دست نخورده و ایمن باقی خواهند ماند، و نه اتحاد شوروی و نه هیچ قدرت منطقهای دیگری تهدیدی جدی برای خطوط ارتباطاتی هوایی یا زمینی ایجاد نخواهند نمود. با گذر زمان، این فرضیات باعث افزایش سرمایهگذاری نظامی در حوزه هواپیماهای کوتاه-برد، سیستمهای غیر پنهانی، و دیگر توانمندیهایی شد که برای عملیات در محیطهای سهلالوصول مناسب بودند.
با توجه به تعقیب توانمندیهای ضد-دسترسی/انکار-منطقه توسط ایران، چنین به نظر میرسد که میراث فرضیات برنامهریزی نظامی آمریکا معتبر باقی خواهند ماند. ایران فرصت بسیاری داشته تا در بیست سال گذشته "روش جنگیدن آمریکایی" را بررسی کرده و بدین نتیجه برسد که اجازه به آمریکا و متحدین آن برای متمرکز ساختن انبوه توان رزمی در مزرهایش نسخهای برای شکست خواهد بود. بنابراین، ایران به دنبال تمهیداتی است تا از دسترسی نیروهای نظامی آمریکا به پایگاههای نزدیک جلوگیری کرده و عملیاتهای سنتی اعمال قدرت آمریکا در خلیج فارس را تبدیل به یک پدیده هزینهبر سازد.
بر گرفته از: سایت اشراف