اسناد اهل تسنن در مورد فدک = جسارت های جسمی به حضرت زهرا(علیهاالسلام)= شهادت بانوی دو عالم حضرت زهرا(علیهاالسلام)
براساس مستندات اهل سنت به بررسی جزئیات شهادت بانوی دو عالم و برترین زنان حضرت زهرا(علیهاالسلام) براساس مستندات تاریخی اهل تسنن و شیعه میپردازیم و موارد آتش زدن درب منزل حضرت و مجروحیت سینه حضرت در اثر اصابت میخ را نقل می کنیم جزئیات شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) براساس مستندات اهل سنت:
لگد پراکنی!
براساس نقل علمای اهل سنّت پس از آتش زدن در خانه حضرت زهرا(علیهاالسلام) خلیفه اول با لگد در را فشار داده است که بر اثر این کار حضرت(علیهاالسلام) در میان در و دیوار فشرده شده و سپس با لگد به خود حضرت (علیهاالسلام) جسارت شده است که این عمل منجر به سقط جنین ایشان می شود:
«إنّ عمر رفس فاطمه حتی اسقطت بمحسن؛ عمر با لگد به فاطمه(علیهاالسلام) کوبد که به این جهت محسن
براساس مستندات اهل سنت به بررسی جزئیات شهادت بانوی دو عالم و برترین زنان حضرت زهرا(علیهاالسلام) براساس مستندات تاریخی اهل تسنن و شیعه میپردازیم و موارد آتش زدن درب منزل حضرت و مجروحیت سینه حضرت در اثر اصابت میخ را نقل می کنیم جزئیات شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) براساس مستندات اهل سنت:
لگد پراکنی!
براساس نقل علمای اهل سنّت پس از آتش زدن در خانه حضرت زهرا(علیهاالسلام) خلیفه اول با لگد در را فشار داده است که بر اثر این کار حضرت(علیهاالسلام) در میان در و دیوار فشرده شده و سپس با لگد به خود حضرت (علیهاالسلام) جسارت شده است که این عمل منجر به سقط جنین ایشان می شود:
«إنّ عمر رفس فاطمه حتی اسقطت بمحسن؛ عمر با لگد به فاطمه(علیهاالسلام) کوبد که به این جهت محسن را سقط کرد...»(1) این مطلب توسط ذهبی و نیز ابن حجر عسقلانی از علمای اهل تسنن نقل شد ه است.
تازیانه ها!
پس از ورود بی اذن به منزل حضرت زهرا(علیهاالسلام) و هتک حرکت بیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با چنان وضعیتی، از مقاتل بن عطیه از علمای اهل تسنن نقل شده است که: «خلیفه اول به اطرافیانش رو کرد و گفت: فاطمه(علیهاالسلام) را بزنید! پس تازیانه ها بر حبیبه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرود آمد...؛ فألتفت عمر إلی من حوله و قال: إضربوا فاطمه فانها لت السیاط علی حبیة رسول الله(صلی الله علیه و آله).»(2)
همان طور که واضح است پس از این جسارت ها بواسطه ستمی که بر حضرت(علیهاالسلام) روا شد بیماری و ضعف جسمانی بر آن حضرت مستولی شد که این امر منجر به شهادت بانوی دو عالم گردید.
جای بسی تعجب و البته تأسف دارد که اهل مدینه به حضرت زهرا(ع) اعتراض می کنند! چه جای اعتراض است که گریه های دختر رسول خدا(ص) خود اعتراضی است به وضع موجود، به خواب غفلت مسلمین. چرا با تلنگرهای فاطمه (ع) اهل مدینه بیدار نشدند؟ شاید در همه تاریخ هنوز هم خفتگان بسیارند! اندوه دل فاطمه (ع) و زخمهای پیکرش جز به شهادتش ختم نشد.
بیت الاحزان فاطمه(علیهاالسلام)!
شدت مصایب بر حضرت زهرا(علیهاالسلام) به قدری زیاد بود که گفته شده است پس از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) حضرت فاطمه(علیهاالسلام) شبانه روز گریان بودند. لذا اهل مدینه از گریه های حضرت (علیهاالسلام) به امیرمؤمنان علی(علیه السلام) شکایت کردند! پس حضرت(علیه السلام) دور از مدینه در بقیع برای حضرت زهرا(علیهاالسلام) خانه ای ساختند که بین الاحزان نامیده شد... . این موضوع در اسناد شیعه و سنّی هر دو ذکر شده است. از جمله سمهودی از علمای سنّی در وفاء الوفاء این مطلب را نقل نموده است.(3)
علامه ی مجلسی نیز در بحارالانوار به این مطلب پرداخته اند.(4)
جای بسی تعجب و البته تأسف دارد که اهل مدینه به حضرت زهرا(علیهاالسلام) اعتراض می کنند! چه جای اعتراض است که گریه های دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) خود اعتراضی است به وضع موجود، به خواب غفلت مسلمین، به بسته شدن دستهای جانشین رسول خدا(صلی الله علیه و آله)... . چرا با تلنگرهای فاطمه (علیهاالسلام) اهل مدینه بیدار نشدند؟ شاید در همه تاریخ هنوز هم خفتگان بسیارند! اندوه دل فاطمه (علیهاالسلام) و زخمهای پیکرش جز به شهادتش ختم نشد.
جسارت های زبانی!
شاید در مقابل جسارتهای متعددی که به حریم فاطمه(علیهاالسلام) روا داشتند، جسارتهای زبانی به چشم نیایند اما بیان آنها تلاشی اندک است که نشان دهیم عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم... .
ابوبکر جوهری از علمای اهل سنت و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه اش چنین آورده اند که: پس چون ابوبکر خطبه فاطمه(علیهاالسلام) (هنگام اعتراض فاطمه(علیهاالسلام) به ردّ فدک) را شنید گفته های فاطمه (علیهاالسلام) بر او سنگین تمام شد، لذا بر منبر رفت و گفت: ای مردم، این چه سست عنصری است که در برابر هر سخنی که می شنوید از شما می بینیم؟ این ادّعاها و آرزوها در زمان رسول خدا کجا بود؟... بدرستی که او (علی علیه السلام) روباه مادّه ای که شاهدش دم اوست. او برپاکننده ی هر فتنه ای است.»(5)
ضمن عرض پوزش از تصریح این جسارت ها و بیان آنها، باید اذعان نمود که ادب گنجینه ای است که حتی در مقابل نااهلان همچون کیمیاست، چه رسد درباره علی و فاطمه(سلام الله علیهما) که گوهرهای خلقتند و زبان دیگر قاصر است... .!
پی نوشت
1- میزان الاعتدال، ذهبی (م. 748) ، ج 1، ص 139 و نیز لسان المیزان، ابی حجر عسقلانی، ج 1، ص 268.
2- مؤتمر علمای بغداد، مقابل ابن عطیه، صص 137-135.
3- وفاء الوفاء، سمهودی (م – 911)، ج 3، ص 918.
4- بحارالانوار- علامه ی مجلسی، ج 43، ص 177.
5- السقیفه ی و فدک، ابوبکر جوهری، ص 104 و نیز شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید المعتزلی، ج 16، صص 215-214.
فــــــــــــدک
مدارک اهل تسنن
ذیل آیه 26 سوره اسراء
این کتب در شأن نزول این آیه به انتقال فدک از سوی پیامبر به فاطمه زهرا(س) تصریح میکنند:
حاکم حسکانی در کتاب «شواهد التنزیل» (ج1، صص438 و 442)
کاندهلوی در کتاب «حیاه الصحابه» (ج2، ص519)
رازی در کتاب «الجرح و التعدیل» (ج1، ص257)
قندوزی در کتاب ینابیع الموده (صص 119 و 439)
خوارزمی در کتاب «مقتل الحسین» (ج1، ص70)
سیوطی در تفسیر خود که از دو صحابی «ابو سعید خدری» و «عبدالله بن عباس» بخشش فدک را متذکر میشود. (ج2، ص158 و ج5، صص273_274)
ابن ابی حاتم در تفسیرش که «ابن تیمیه» آن را خالی از هر حدیث جعلی میداند.[8]
متقی هندی در کتاب «کنز العمال» (ج2، ص158 و ج3، ص767)
علی بن ابی طالب
علی به آن تصریح میکند.[9]
یاقوت حموی
یاقوت حموی در «معجمالبلدان» چون به کلمه «فدک» میرسد در توضیح آن به این بخشش اذعان میکند.[10]
بلاذری و حکایت مأمون عباسی
بلاذری در کتاب خود، سندی از دوران خلافت مأمون عباسی دارد که به این امر تصریح کردهاست.[11]
خطبه فدکیه
در خطبه فدکیه، فاطمه زهرا(س) خطاب به ابوبکر ضمن تصریح بر مالکیت خود بر فدک از وی حق خود را مطالبه میکند که متن این خطبه در منابع اهل سنت یافت میشود.[12]
غصب فدک
چند روز پس از واقعه سقیفه ابوبکر اعلام کرد، فدک ملک شخصی نیست و نباید در نزد دختر پیامبر بماند. به همین جهت عاملان فاطمه زهرا(س) را از فدک بیرون کرد. فاطمه زهرا(س) ناچار نزد ابوبکر رفت و میان آنان گفتگویی رخ داد:
نوشتار اصلی: خطبه فدکیه
ابوبکر! وقتی تو بمیری ارث تو به چه کسی میرسد؟
زنان و فرزندانم.
چه شدهاست که حالا تو وارث پیغمبری نه ما؟
دختر پیغمبر! پدرت درهم و دیناری زر و سیم به جا نگذاشته.
اما سهم ما از خیبر و صدقه ما از فدک چه میشود؟
از پدرت شنیدم که «من تا زنده هستم در این زمین تصرف خواهم کرد و چون مردم مال همه مسلمانان خواهد بود».
ولی پیغمبر در زندگانی خود این مزرعه را به من بخشیده است.
گواهی داری؟
آری. شوهرم علی و ام ایمن گواهی میدهند.
دختر پیغمبر! میدانی که ام ایمن زن است و گواهی او کامل نیست. باید زنی دیگر هم گواهی دهد. یا مردی را گواه بیاوری.[13]
و بدین ترتیب فدک به تصرف ابوبکر در آمد. اگر چه فاطمه (س)به روایت ابوبکر اذعان نکرد و همچنان بر گرفتن عطای خویش از پیامبر پای فشاری به خرج میداد.
حدیث ارث نبردن پیامبران
به گفته دانشمندان اهل سنت، تنها ابوبکر ادعا میکند که این روایت را از پیامبر شنیدهاست.[14] از این رو مورد مخالفت عدهای قرار میگیرد:
اهل بیت
برخلاف پافشاری ابوبکر بر شنیدن حدیث «از ما پیامبران ارث برده نمیشود» از پیامبر اهل بیت به مخالفت با آن پرداخته و وجود چنین حدیثی را زیر سؤال بردند.[15] کار بدان جا میکشد که حتی عمر به این موضوع اذعان میکند که علی بن ابی طالب و عباس عموی پیامبر، ابوبکر را دروغگو میدانستند.[16]
جمعی از همسران پیامبر
غیر از اهل بیت و عباس عموی پیامبر، تعدادی از همسران پیامبر نیز به ابوبکر، به خاطر نسبت دادن این حدیث اعتراض میکنند.[17]
دانشمندان اهل سنت
مفسران اهل سنت از جمله فخر رازی، جارالله زمخشری، طبری و بیضاوی در تفسیر آیات مربوط به ارث پیامبرانی چون داود، زکریا، یحیی و سلیمان، ضمن تأکید بر مادی بودن این ارثیهها، سخن ابوبکر را نقض کردهاند.[18]
دیدگاه اهل سنت
اهل سنت اعتقاد دارند که بدخواهی از جانب ابوبکر نسبت به هیچ کسی، و بهخصوص نسبت به فاطمه نمیتوانست وجود داشته باشد؛ او آماده بود میراث فدک را به فاطمه(س) تسلیم کند، مشروط بر این که شاهدی عینی صحت حدیثی را که این کار را مجاز میداشت گواهی کند. اهلسنت عقیده دارند که ستاندن میراث فدک، به معنی کاملاً ظاهری بوده است؛ یعنی ابوبکر امکاناً و در سطح مادی و به حکم وظیفه کاملاً ظاهریاش به عنوان پاسدار اصول شرعی یا پاسدار رعایت شرع، به صورت انتزاعیاش بپذیرد. قضیه ارثی که به فاطمه داده نشد، تعارض میان یک امر انتزاعی اصولی و یک مورد واقعی را که از مدار بیرون میافتد، نشان میدهد.[19]
اهلسنت استدلال کردهاند[نیازمند منبع] که اگر فدک به میراث رسیده بود، همسران و دختران دیگر پیامبر اسلام نیز از آن سهمی داشتهاند؛ در حالی که ابوبکر سهمی از آن برای ایشان و حتی برای دخترش عایشه قائل نشد.[نیازمند منبع] در روایتی از اهل تسنن آمدهاست که پیامبران ارث بر جای نمیگذارند، و آنچه از ایشان بماند صدقهاست.[20] تنها راوی این حدیث نیز شخص ابوبکر است.[21] در اصول کافی باب ثواب دانشمند و دانشجو آمدهاست: «رسول خدا(ص) فرمود: کسیکه در راهی رود که در آن دانشی جوید خدا او را به راهی سوی بهشت برد، همانا، فرشتگان با خرسندی بالهای خویش به راه دانشجو فرو نهند و اهل زمین و آسمان تا برسد به ماهیان دریا برای دانشجو آمرزش طلبند و برتری عالم بر عابد مانند برتری ماه شب چهاردهاست بر ستارگان دیگر و علما وارث پیامبرانند زیرا پیامبران پول طلا و نقره به جای نگذارند بلکه دانش بجای گذارند، هر که از دانش ایشان برگیرد بهره فراوانی گرفتهاست.»[22]
برخی از علمای اهل سنت مصادره و تصرف فدک را را از مقوله اجتهاد و در حدود صلاحیت خلیفه دانسته اند، ولی شیعیان با توجه به اینکه این تنها مصادره در زمان ابوبکر بوده و در مقابل بذل و بخششهایی از بیت المال - در جهت استوار کردن پایه های خلافت - در منابع گزارش شده، این عمل را سخت نکوهش کرده و رنجاندن فاطمه را که به فرموده پیامبر برابر با رنجاندن خدا و پیامبر خداست، گناهی بزرگ و از مطاعن ابوبکر می شمرند.[23]
رابطه? غصب فدک و خلافت ابوبکر
امام معتزلی میگوید از یکی از اساتید عالی مقام مدرسه غربی بغداد به نام علی بن فارقی پرسیدم:
آیا فاطمه زهرا(س) که نسبت به فدک ادعا داشت راستگو بود؟
استاد بغداد: بلی.
امام معتزلی: پس چرا ابوبکر فدک را به وی نداد، در حالی که میدانست فاطمه(س) راست میگوید؟
استاد بغداد ضمن تبسم گفت: «اگر در آن روز ابوبکر فاطمه(س) را به مجرد ادعایش تأیید کرده و فدک را به او میداد، روز دیگر میآمد و میگفت: خلافت مال شوهرم است و بدین طریق ابوبکر را از مقامش معزول میداشت...»
امام معتزلی پس از نقل نظر استاد آنگاه خودش چنین میگوید: و این گفتار حقیقت دارد.[24]