بذل و بخشش رهبری ما را اسیر کرده و دشمنانمان را دلیر
اصلاحاتی ها با تهمت و توهین به دکتر جلیلی می خواهند پزشکیان رئیس جمهور شود تا دوباره مثل دولت روحانی رحم اجاره ای دولت پزشکیان شوند، ولی اینها دوستی واقعی توده مردم را نمی توانند به دست بیاورند، پزشکیان و اصلاحاتی های طرفدارش شاید بتوانند ریاست جمهوری را با تهمت و توهین و جریان سازی های کاذب صاحب شوند ولی مردم را نمی توانند صاحب شوند چون مردم در تملک چیزی هستند که باورش دارند.
جریاناتی که از پزشکیان حمایت می کنند فهمیده اند که در ایران میان اکثریت مردم ایران و روحانیت اصیل و مبارز و بین سیاست مداران آزاده خواهِ طرفدار روحانیت، یک جریانی و رابطه عمیقی وجود دارد یک ارتباط چند صد ساله، اصلاحاتی ها به دستور اربابان خارجی خود می خواهند این ارتباط را قطع کنند و یا حداقل تضعیف اش کنند ولی نمی توانند، چرا که گردهمائی های طرفداران دکتر جلیلی دل های آنها را به هم نزدیک تر کرده است.
به زبانی ساده تر روحانیت و مردم یک پایگاه مشترک دارند به نام مسجد با قلعه ای و برج و باروئی، اصلاحاتی ها می خواهند آن برج و باروها رو تخریب کنند ، یکی شدن مردم و روحانیت زیر گنبد مساجد، شیشه عمر آنها را می شکند، برج و باروی روحانیت همان مسجدی است که دورش جمع می شوند آنها با احتیاط و دور از جنجال و غوغا این راه را دنبال می کنند.
دکتر سعید جلیلی برعکس دکتر پزشکیان رئیس جمهوری ست که مبانی را درست انتخاب کرده است، مردم ایران با هر سلیقه ای رئیس جمهوری می خواهند که خط امام راحل و مدیریت داخلی ایران را به خوبی شناخته باشد.
تا دو ماه قبل که شهید رئیسی زنده بود پزشکیان هیچ برنامه مدونی برای اداره امور کشور نداشت و فکرش را هم نمی کرد که تا دو ماه بعد شاید بتواند رئیس جمهور ایران شود برای همین هیچ برنامه مدونی برای اداره کشور در دست نداشته و ندارد یعنی در این سی چهل روز نمی تواند با اصلاحاتی ها برنامه ای جامع و کامل برای اداره کشور داشته باشد، نمونه اش را در هشت سال دولت روحانی دیدیم.
ولی آقای دکتر جلیلی در سال 1392 یعنی حدود یازده سال قبل برای اداره کشور برنامه های مدون و کاربردی ارائه داده اند و در سال 1396 هم با اینکه برنامه های بهتری برای اداره کشور داشتند باز هم بنا به مصلحتی شرکت نکردند درست مثل سال 1400 که با داشتن برنامه ای مدون و واقعی در انتخابات شرکت نکردند.
دکتر جلیلی اینک حدود دوازده سال است که برای اداره کشور برنامه هایی مدون و کاربردی زیادی برای ریاست جمهور شدن و برنامه های اداره کشور در هر زمینه ای در دست دارد که در اختیار خودش و هم فکرانش قرار دارد که به راحتی می توانند برنامه های مدون خود را به مرحله اجرا در بیاورند.
حالا ما چه کنیم که بذل و بخشش رهبری طرفدارانش را اسیر کرده و دشمنانشان را دلیر ، من نمی خواهم ریکاوری کنم و با اگر اگر یک چیزی بنویسم، مقام معظم رهبری اگر احمدی نژاد را از حق قانونی خودش محروم نمی کردند و رد صلاحیت نمی شد همان باعث می شد رای های سه چهار میلیونی احمدی نژاد باعث دو دوره شدن ریاست جمهوری سال 1392 می شد و حسن روحانی با دویست و چهل هزار رای از نیمه بیشتر رئیس جمهور نمی شد و انتخابات 1392 به دور دوم کشیده می شد.
این دفعه هم مقام رهبری با اینکه شورای نگهبان آقای پزشکیان را برای انتخابات مجلس یک سال و نیم قبل رد صلاحیت کرده بود ولی با بذل و بخشش های رهبری به اینکه به شورای نگهبان گفتند پزشکیان را تایید صلاحیت کنید، به هر حال فقه های شورای نگهبان وقتی کسی را رد صلاحیت می کنند باید رد صلاحیت شود آنها کارشان را خوب بلدند.
شورای نگهبان یک تمرکز قدرت و قبضه اقتدار نظام است جای بذل و بخشش که نیست این چه رویه غلطی است که هنوز هم ادامه دارد مگر شورای نگهبان مستقل نیست؟ به هر حال عده ای از آن فقه ها را مردم انتخاب می کنند و زمانی که کسی را رد صلاحیت یا تایید صلاحیت می کند هیچ کسی نباید سفارش این و آن را بکند، همین سفارشات باعث می شود دشمنان ما بگویند شورای نگهبان مستقل نیست و زیر نظر مقام معظم رهبری است، در حالی که اینطور نیست جایی خواندم که اگر بخواهند ما انسان ها را به جرم غفلت هایمان بازخواست کنند کمتر کسی لیاقت زندگی کردن را خواهد داشت.
فدائی مقام معظم رهبری، ای عزیزتر از جانم :
پرده پوشی دامن آلودگان را لازم است -- چاک در پیراهن یوسف چه محتاج رفوست
اربعین بالاترین نماد اسلام انقلابی ست
باز هم اربعین آمد با اینکه قرن ها از وقوع آن همه مصیبت می گذرد ولی هنوز بغض ها تازه است گویی اربعین هر سال نخستین اربعین حسینی است که عاشقان به عزای حسین(ع) و یارانش می گریند اربعین بیعت دوباره با عاشوراست اربعین بعثت جانهای ملتهب است و تکرار بیعت پایدار شیعه در غدیر است و چه کوتاه بود بالا رفتن دست علی (ع) در غدیر و بالا رفتن صدای یا ابتای حضرت فاطمه الزهرا و بالا رفتن سر حسین (ع) بر نیزه در ظهر عاشورا.
و این قلم هائی که ما میزنیم هیچ سطری از تشنگیِ مردان خورشید را نچشیده، منظومه بلند آوارگی را همراهی نکرده، از خارستان های ناتمام و گستاخ عبور نکرده، و حال چگونه خواهند توانست به منزلتِ اربعین دست پیدا کنند؟ قلم ها تنها می توانند حوالیِ نام و یاد اربعین چند قطره ای اشک بریزند و دلتنگ نوشتن از تنهایی خودشان باشند.
اربعین آمده است، زینب (س) و امام سجاد (ع) با اسرای اهل بیت پیامبر (ص) آمده اند تا احیاگر پیام نامیان کربلا باشند، چرا که آنان پیام آوران کربلا هستند، کاروان اهل بیت پیامبر (ص) بعد از چهل روز به نینوا رسیده اند، چهل روز از اشک های کربلا می گذرد اشکی هایی که حاوی پیام فتح و جوانمردی اند.
زینب سلام الله علیها فصاحت و بلاغت را از علی (ع) نجابت را از فاطمه (س)، صبر و شکیبایی را از حسن (ع) و مظلومیت در عین ایستادگی را از حسین (ع) آموخته بود.
زینب (س) در روز عاشورا به تماشای زیباترین جلوه های هستی ایستاد و با صلابت و استوار در برابر فریبکاران تاریخ جلوه ای زیبا و ماندگار خلق کرد، علی وار خطبه خواند و غرور جاهلی و ناپاک امویان را در هم شکست و کاخ ستم یزیدیان را متزلزل ساخت، زینب (س) با اسارت آزادی بخش خویش دفتر ننگین بنی امیه را در پیشگاه عقل همه فرزانگان عالم گشود، و همه مردمان را آگاه ساخت که این خاندان (طُلَقا) آزادشدگان و مولفه القلوب هستند.
گاهی رنج و زحمت زنده نگه داشتن خون شهید از خود شهادت کمتر نیست و رنج چندین ساله حضرت زینب کبری (س) و امام سجاد (ع) از این قبیل است، اگر خون حسین (ع) و یارانش در عاشورا به زمین ریخت ولی با صبر زینب (س) در اربعین معنا یافت، همان زینب (س) که زیبا و پرمنطق در کوفه و شام سخن گفت، چنان که قلبهای خفته را بیدار کرد، سخنان زینب در کاخ یزید و در میان مردم شامات از آن چه یزیدیان شرم زده هراس داشتند بالاتر و رساتر بود، آب معرفتی بود بر آتش جهل و گناه.
یا زینب تو میشناسی آب نفرین شدهای که محکوم معامله شوم دنیا پرستان شد تو دیده ای نفسهای کام خشکیدهای که حقیقت تشنه رسالتش بود و تمنای مشکهای سوراخ که آب آخرین بهانهاش بود؟ گرمای دستانی که آرزوی سقایی داشت و از شرم چشمان منتظر کودکان به خواب آبها رفت و به وعدهگاه برنگشت؟ آسمانی که برای همیشه تاریخ با عظمت این فاجعه سیاهپوش شد ؟
ای زینب قهرمان (س) که صدای فریادت ضرب آهنگ قیام ماست اینک تاریخ آمده است تا همراه تو بعد از هزار و چهارصد سال بغضش را بترکاند تاریخ با آن همه ابهت و وقارش در مقابل دل بی قرار تو کم آورده است.
امشب چهل شب است که آب از گلوی زینب پایین نرفته غم بر تارک دلش میوزد و هوای اسارتی را نفس میکشد که چهل سال شکسته ترش کرده است دلم دیگر از داغ علی اصغر مرده است حالا چگونه این دل میتواند در تولد دوباره زمین لبخند بزند؟ کدام تولد؟ کدام زندگی؟ کدام امید ؟ اصلا مگر میشود بعد از حسین به زندگی ادامه داد؟ در این چهل روز زینب و امام سجاد (ع) و تمام مریدان راه امام حسین در سوگ ابرمردی نشسته اند که حیات اسلام مدیون بدن تکه پاره اوست اینک قریب چهل روز از غروب غم فزای شهادت شقایقها میگذرد اسارت، سیلی، غربت، فریاد و بیدارگری سهم خاندان اهل بیت پیامبر است.
زینب (س) تمام یادگار کربلا را با کاروان صبرش برای زیارت شهدای کربلا آورده است، همه کاروانیان خاک کربلا را به سر می ریزند و زینب (س) در جستجوی گمشدگانش خاک نینوا را می بوید هوا را با تمام احساس خسته اش لمس می کند تا جای قامت علی اکبر دستان عباس حنجره علی اصغر و سر حسین (ع) را پیدا کند، زمین زیر پای زینب شرمنده جستجوی زینب (س) است.
یا زینب تو میشناسی آب نفرین شدهای که محکوم معامله شوم دنیا پرستان شد تو دیده ای نفسهای کام خشکیدهای که حقیقت تشنه رسالتش بود و تمنای مشکهای سوراخ که آب آخرین بهانهاش بود.
حضرت زینب (س) خسته است در گوشه ای می نشیند، آفتاب رمقی ندارد گویی از غروب غریبانهاش در عاشورا دیگر طعم طلوع را نچشیده است، زینب (س) نگاهش در لحظه ای پهنای صحرا را طی میکند و گوش صحرا، سنگ صبور نجوای آرامش او می شود و گویی چشمانش برق آفتاب را چون شاهدی روشن نشانه می رود، حضرت زینب (س) بلند می شود و هم چنان واژه های گفته و ناگفته خویش را بر دوش خستگی هایش می گذارد و باز هم می ایستد دشمنان اهل بیت (ع) رعب این ایستادگی ها را بارها تجربه کردهاند.
زیارت اربعین همچون زیارت عاشورا از مضامین انسان ساز و پر محتوایی برخوردار است در واقع اربعین فرصتی برای همبستگی با عاشوراست اگر در عاشورا حسین (ع) با تاریخ سخن گفت در اربعین تاریخ پای درس امام حسین (ع) نشست تا در طول عمر انسان بهانه ای برای ظلم ستیزی باشد در عاشورا حسین (ع) به دنیا نشان داد که ظلم و ستم پایدار نیست و بنای ظلم هر چقدر بزرگ باشد در مقابل حقیقت چون پر کاهی بر باد خواهد رفت امروزه تحقیق و پژوهش در حوزه تاریخ در واقع جنگیدن در خط مقدم دفاع از تفکر شیعی است نگاه کردن به عاشورا و اربعین و جریان ابا عبدالله الحسین (ع) به عنوان یک جنبش شیعی و بزرگداشت و احیای آن خدمتی واجب برای شیعیان جهت دفاع از تفکر شیعی و ارزشهای عاشورا و اربعین است.
اربعین برای مسلمانان به خصوص شیعیان در سراسر جهان معنای بسیار بزرگی دارد شهادت امام حسین (ع) در عین اندوه فراوان نشانه فتح نهائی روح اسلام واقعی بود چرا که تسلیم کامل به اراده الهی به شمار میرفت شهادت نوه پیامبر خاتم راه و روشی پایدار و درخشنده برای همه ماست محرم به ما میاموزد که خطرات هر چه زیاد باشد نبایستی از راه حق و حقیقت و عدالت منحرف شد.
مصائبی که امام حسین (ع) در راه احیای دین جدش پیامبر خاتم ( ص) بر خود وارد ساخت بر شهیدان پیش از او برتری دارد و بر احدی از گذشتگان چنین مصائبی وارد نشده است هر چند گفته شود که دیگران هم در راه دیانت و حفظ اسلام جان داده اند وضع امام حسین (ع) که جان شیرین خود و فرزندان عزیز و دوستان و خویشاوندان و مال و عیال خود را در راه حفظ دیانت اسلام داده نبوده است به خصوص که این مصائب به طور ناگهانی و غیر منتظره نبوده است بلکه به مرور زمان و یکی بعد از دیگری به وقوع پیوسته است.
برای همین هم بود که به محض اینکه امام حسین (ع) شهید شد و زن و فرزندان او اسیر گشتند و آن واقعیات دردناک و دلخراش پیش آمد یک دفعه اعمال نگین و فجیع بنی امیه ظاهر گشت به یک باره جنبش و نهضت عظیمی در مسلمانان پدیدار گشت و علیه حکومت یزید و بنی امیه هم قسم شدند و قیام کردند همه مسلمانان بنی امیه را مخرب اسلام دانستند و آنها را ظالم و غاصب نامیدند که به ناحق بر کرسی خلافت تکیه زده اند و برعکس بنی هاشم را مظلوم و شایسته خلافت دانستند و حقیقت اسلام را در آنها شناختند.
از این به بعد بود که قیام امام حسین (ع) در مسلمانان زندگی نوینی بوجود آورد و روحانیت معنوی اسلام را رونقی تازه بخشیدند مسلمانانی که جنبه روحانیت اسلام را فراموش کرده بودند با یک جنبش به دنبال حق و حقیقت رفتند و نهضت ها و قیام های عظیم اسلامی شروع شد و دنباله آن تا امروز ادامه یافت و روز به روز واقعه کربلا اهمیت و درخشندگی بیشتری پیدا کرد.
اربعین بالاترین نماد اسلام انقلابی است و دقیقاً همان اسلامی است که دشمن نمی خواهد در منطقه حاکم شود انقلابی که با روشنگری مسلمانان را از چنگال آمریکا و غرب و ایادی شان نجات می دهد.
اربعین بالاترین نماد اسلام انقلابی است و انقلاب اسلامی ایران پرتویی از پیام کربلا و انقلاب عظیم الهی آن است، انقلابی که با پیروی از پیام عاشورا کاخ ستمگران تاریخ را با خون در هم کوبید و کاخ سلطنت شیاطین را فرو ریخت.
مصائبی که امام حسین (ع) در راه احیای دین جدش پیامبر خاتم ( ص) بر خود وارد ساخت بر شهیدان پیش از او برتری دارد و بر احدی از گذشتگان چنین مصائبی وارد نشده است
سالها بود که گردهمایی بی بدیل جهان تشیع در میعادگاه کربلا در موسم اربعین یک مانور عقیدتی سیاسی بی نظیر و بسیار مهم برای همه مسلمانان بود که متاسفانه امسال به خاطر ویروس کرونا برگزار نشد ولی اهمیت ویژه اربعین امسال و حضور نیافتن زائران و عاشقان ابا عبدالله در همایش های بی نظیر اربعین در سالهای قبل باعث شکوه و عظمت بیشتر اربعین حسینی در عالم شده و جهانیان را انشاالله برای سال بعد آماده تر می کند و در شرایط حساس امروز منطقه پشتوانه ای محکم برای اتحاد مسلمانان و دولت شیعی عراق شده است، پیشاپیش رسیدن اربعین حسینی را به همه شما عاشقان امام حسین (ع) و رهروان راهش تسلیت می گوییم.
شب عاشورائی نیست خط عاشورائیست
ما سرباز حضرت آقا هستیم، ذات آقا ذات حسینیه، شب عاشورائی نیست خط عاشورائیست.
آخه حلوای رئیسی که خوردن نداشت خدایا این چه مصیبتی برای ایران و انقلاب بود که کمر مردم ایران را شکست چرا مردمی که سه سال قبل 17 میلیون نفر به رئیسی رای داده بودند چرا باید نیمی از آنان این دفعه به مخالف رئیسی رای بدهند؟ سر چشمه این حرکت چهل درصدی مردم ایران در انتخابات فقط و فقط به اقتصاد خراب و ویران ایران بر می گردد، مردم خسته شدند بس که قول ها و وعده های دروغ شنیدند.
نمی شود گفت از سر لجبازی با رئیسی یا جلیلی بوده یا چیزهای دیگه ای هم بوده، چون به هر حال فرقی در اصل ماجرا نمی کند، مردم دیگر خسته شده اند.
مسئله اصلی اینجاست که آیا پزشکیان آدمی هست که برای راه انداختن یک کارخانه به هزار کیلومتر دورتر از تهران بره و با دست خودش یک کارخانه نه چندان بزرگ را افتتاح کند؟ قطعا خیر، اینها که به اسم اصلاحات از گوگوش تا سروش را درون خود جا داده اند در زمان دفاع مقدس رزمندگانی چون سعید جلیلی جانباز بسیجی قطع پا بعد از پایان جنگ درس خواندند و با دوستانشان به صحنه سیاست وارد شدند.
ولی گروه رفسنجانی ها و کارگزاران و اصلاحات به بچه های جبهه می گفتند شما باید فقط نیرویی باشید تحت امر ما ، شما از سیاست چیزی نمی دانید و سیاست کار ماست و جنگیدن کار شماست و بعد از پایان جنگ، و با رهبر شدن آیت الله خامنه ای اکثر طیف ها و جناح ها از دار و دسته معروف رفسنجانی ها و خاتمی ها و روحانی ها و یارانشان هستند که از حسادت شدید، دشمنان مخفی رهبری شدند و هنوز هم دشمنان خفیه رهبری هستند.
پزشکیان حتی برای نمایندگی مجلس یک سال و نیم قبل توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شد او معاون علی لاریجانی بود که با کمک هم در بیست دقیقه بدون رای گیری برجام را تایید کردند پزشکیان با نامه نوشتن به رهبری و سفارش رهبری به شورای نگهبان فرمودند آقای پزشکیان را تایید صلاحیت کنید شورای نگهبان یک تمرکز قدرت و قبضه اقتدار نظام است و زیر نظر رهبری نیست این چه رویه ای غلط است که هنوز هم ادامه دارد؟.
البته مقام رهبری قبلا هم در اینکه به احمدی نژاد علنی گفتند شما در انتخابات این دوره شرکت نکنید اشتباه بود حضرت علی می فرمایند اگر تمام دنیا را به من بدهند تا پوست دانه ای را از دهان مورچه ای به ناحق در بیاورم این کار را نمی کنم آنوقت چگونه مقام رهبری حق قانونی و شرعی و عرفی یک کاندیدا را از او می گیرند حداکثر شورای نگهبان رد صلاحیتش می کرد لازم نبود به صورت علنی حق قانونی و شرعی و عرفی یک ایرانی را از او بگیرند.
مسئله اصلی اینجاست چرا رهبری جلو مردم ایران یک نفر را از حق قانونی و شرعی و عرفی خودش منع می کنند و به او ظلم می شود هر چند که الان احمدی نژاد یک عنصر نامطلوب شده است.
این دفعه هم رهبری که با سفارش کردن به شورای نگهبان به اینکه مسعود پزشکیان را تایید صلاحیت کنید یک اصلاحاتی را که باعث چهار سال عقب افتادن ایران خواهد شد را گفتید تایید صلاحیت اش کنید شورای نگهبان تمرکز قدرت و یک قبضه اقتدار است جای بذل و بخشش که نیست به هر حال عده ای از آن فقها را مردم انتخاب می کنند.
ما نمی خواهیم در باره گذشته حرف بزنیم می خواهیم برای آنچه در پیش روی ماست حرف بزنیم، یک انسان هر کسی را فریب بدهد خودش را نمی تواند فریب دهد، ولی یه عده بی بصیرت دارند بعضی از مردم رو گمراه می کنند که به پزشکیان رای بدهند حتی بی بی سی و اینترنشنال و بقیه ایادی شان در داخل و خارج دارند از پزشکیان حمایت می کنند.
دار و دسته پزشکیان که همان دولت روحانی هستند به جایی اینکه آگاهی لازم را به مردم بدهند و آنها را به راه انقلاب هدایت کنند فقط وعده می دهند و به رقیب بد زبانی می کنند و متلک پرانی می کنند و اگر حرکتی در جامعه آغاز شود در راه درست به طرح آن آگاهی ها به آن حرکت ها عمق نمی دهند حتی مقابل جامعه می ایستند از روی دستورات غربی ها دیکته می نویسند با دستورات غربی می آیند و نقطه خلاف مصالح کشور حرکت می کنند.
یکی نیست به اینها بگوید اینجا جامعه ای اسلامی و مذهبی است آخه با دستور العمل های غربی که نمی توان حرکت کرد اصلا روشنفکری دیکته نویسی نیست ما می خواهیم روشنفکر آزاد اندیشی داشته باشیم بدون تعصب و وابستگی به غیر، با روشن بینی باید باری را از دوش این مردم بردارند، روشنفکری نباید با استبداد و اصلاحات جعلی همراه شود که این یک خیانت تاریخی است.
دکتر سعید جلیلی یک شناخت عمیق از جامعه ایرانی دارد او یک روشنفکر امروزی ست برای ایران ما، در این برهه از زمان، او می خواهد مردم این را بفهمند و جامعه خودشان را بشناسند نه اینکه فقط حرفش را بزنند متاسفانه در ایران ما امروز روشنفکر ماآبی بیشتر رونق پیدا کرده و هنوز هم پزشکیان مثل دولت روحانی فقط وعده می دهد و به رقیب اش تهمت می زند.
پزشکیان هم مثل روحانی دستورات غربی ها را دیکته می کند و با دستورات غربی می خواهند نقطه خلاف جامعه حرکت کنند در حالی که اینجا جامعه ای اسلامی و مذهبی است روشنفکری دیکته نویسی نیست ما می خواهیم روشنفکر آزاد اندیشی داشته باشیم بدون تعصب و وابستگی به غیر، با روشن بینی باری را از دوش این مردم باید برداشت.
بذل و بخشش رهبری ما را اسیر کرده و دشمنانمان را دلیر
اصلاحاتی ها با تهمت و توهین به دکتر جلیلی می خواهند پزشکیان رئیس جمهور شود تا دوباره مثل دولت روحانی رحم اجاره ای دولت پزشکیان شوند، ولی اینها دوستی واقعی توده مردم را نمی توانند به دست بیاورند، پزشکیان و اصلاحاتی های طرفدارش شاید بتوانند ریاست جمهوری را با تهمت و توهین و جریان سازی های کاذب صاحب شوند ولی مردم را نمی توانند صاحب شوند چون مردم در تملک چیزی هستند که باورش دارند.
جریاناتی که از پزشکیان حمایت می کنند فهمیده اند که در ایران میان اکثریت مردم ایران و روحانیت اصیل و مبارز و بین سیاست مداران آزاده خواهِ طرفدار روحانیت، یک جریانی و رابطه عمیقی وجود دارد یک ارتباط چند صد ساله، اصلاحاتی ها به دستور اربابان خارجی خود می خواهند این ارتباط را قطع کنند و یا حداقل تضعیف اش کنند ولی نمی توانند، چرا که گردهمائی های طرفداران دکتر جلیلی دل های آنها را به هم نزدیک تر کرده است.
به زبانی ساده تر روحانیت و مردم یک پایگاه مشترک دارند به نام مسجد با قلعه ای و برج و باروئی، اصلاحاتی ها می خواهند آن برج و باروها رو تخریب کنند ، یکی شدن مردم و روحانیت زیر گنبد مساجد، شیشه عمر آنها را می شکند، برج و باروی روحانیت همان مسجدی است که دورش جمع می شوند آنها با احتیاط و دور از جنجال و غوغا این راه را دنبال می کنند.
دکتر سعید جلیلی برعکس دکتر پزشکیان رئیس جمهوری ست که مبانی را درست انتخاب کرده است، مردم ایران با هر سلیقه ای رئیس جمهوری می خواهند که خط امام راحل و مدیریت داخلی ایران را به خوبی شناخته باشد.
تا دو ماه قبل که شهید رئیسی زنده بود پزشکیان هیچ برنامه مدونی برای اداره امور کشور نداشت و فکرش را هم نمی کرد که تا دو ماه بعد شاید بتواند رئیس جمهور ایران شود برای همین هیچ برنامه مدونی برای اداره کشور در دست نداشته و ندارد یعنی در این سی چهل روز نمی تواند با اصلاحاتی ها برنامه ای جامع و کامل برای اداره کشور داشته باشد، نمونه اش را در هشت سال دولت روحانی دیدیم.
ولی آقای دکتر جلیلی در سال 1392 یعنی حدود یازده سال قبل برای اداره کشور برنامه های مدون و کاربردی ارائه داده اند و در سال 1396 هم با اینکه برنامه های بهتری برای اداره کشور داشتند باز هم بنا به مصلحتی شرکت نکردند درست مثل سال 1400 که با داشتن برنامه ای مدون و واقعی در انتخابات شرکت نکردند.
دکتر جلیلی اینک حدود دوازده سال است که برای اداره کشور برنامه هایی مدون و کاربردی زیادی برای ریاست جمهور شدن و برنامه های اداره کشور در هر زمینه ای در دست دارد که در اختیار خودش و هم فکرانش قرار دارد که به راحتی می توانند برنامه های مدون خود را به مرحله اجرا در بیاورند.
حالا ما چه کنیم که بذل و بخشش رهبری طرفدارانش را اسیر کرده و دشمنانشان را دلیر ، من نمی خواهم ریکاوری کنم و با اگر اگر یک چیزی بنویسم، مقام معظم رهبری اگر احمدی نژاد را از حق قانونی خودش محروم نمی کردند و رد صلاحیت نمی شد همان باعث می شد رای های سه چهار میلیونی احمدی نژاد باعث دو دوره شدن ریاست جمهوری سال 1392 می شد و حسن روحانی با دویست و چهل هزار رای از نیمه بیشتر رئیس جمهور نمی شد و انتخابات 1392 به دور دوم کشیده می شد.
این دفعه هم مقام رهبری با اینکه شورای نگهبان آقای پزشکیان را برای انتخابات مجلس یک سال و نیم قبل رد صلاحیت کرده بود ولی با بذل و بخشش های رهبری به اینکه به شورای نگهبان گفتند پزشکیان را تایید صلاحیت کنید، به هر حال فقه های شورای نگهبان وقتی کسی را رد صلاحیت می کنند باید رد صلاحیت شود آنها کارشان را خوب بلدند.
شورای نگهبان یک تمرکز قدرت و قبضه اقتدار نظام است جای بذل و بخشش که نیست این چه رویه غلطی است که هنوز هم ادامه دارد مگر شورای نگهبان مستقل نیست؟ به هر حال عده ای از آن فقه ها را مردم انتخاب می کنند و زمانی که کسی را رد صلاحیت یا تایید صلاحیت می کند هیچ کسی نباید سفارش این و آن را بکند، همین سفارشات باعث می شود دشمنان ما بگویند شورای نگهبان مستقل نیست و زیر نظر مقام معظم رهبری است، در حالی که اینطور نیست جایی خواندم که اگر بخواهند ما انسان ها را به جرم غفلت هایمان بازخواست کنند کمتر کسی لیاقت زندگی کردن را خواهد داشت.
یکی از فدائیان مقام معظم رهبری :
پرده پوشی دامن آلودگان را لازم است -- چاک در پیراهن یوسف چه محتاج رفوست
در مذاکرات برجام برای آمریکائیان تحریم ها هدف نبودند، یک ابزار بودند برای رسیدن به یک هدف جدید، ولی برای روحانی و ظریف امتیاز دادن به آنها ابزار بودند برای رسیدن به یک هدف قدیمی،
یا می شود اینطور گفت،
برای آمریکائیان ماندن تحریمها و اضافه کردن تحریم ها راهی قدیمی بود برای رسیدن به یک هدف جدید، ولی برای دولت روحانی امتیاز دادن به آنها به امید برداشتن تحریم ها، راهی جدیدی بود برای رسیدن به یک هدف قدیمی،
فقط دو کشور ارزش این تحریم ها را می دانند کشوری که آن را در دست دارد، و دوم کشوری که به آن احتیاج شدید دارد تا اقتصادش را چنان شکوفا کند که همه کشورهای اقتصادی و نظامی در جهان، از هر نظری عقب تر از ما باشند بزرگترین ضربه به آمریکا و نابودی اسرائیل لغو شدن تحریم های ایران است که برای آنها فاجعه است.
با برداشتن تحریم تمام نبوغ جوانان ایران که 45 سال زیر تحریم های بی سابقه در جهان است چنان شکوفا شود که ایران به یک ابر قدرت جهانی تبدیل می شود استعدادهای نهفته در درون جوانان بیکار ایرانی شکوفا می شود و تمام دنیا برای داد و ستد با ایران از همدیگر جلو می زنند.
لغو تحریم ها اگر چند قرن هم بگذرد لغو نمی شود فقط باید با روحیه جهادی و انقلابی کار کرد، و راه امام راحل را ادامه داد، امام خمینی (رضوان اله علیه) می فرمودند: تمام کارهای خود را با نیت خدایی انجام دهید، چرا که هرکاری که برای خدا بکنیم شکست نخواهیم خورد، چون دشمن ما دشمن خدا می شود، اگر مکر کند به خدا مکر کرده و طرف حساب او خداست: (ره)
آقای پزشکیان در باره حجاب که شرعا خداوند متعال بی حجابی را حرام کرده است بارها سخنرانی کرده و گفته است چرا برای یک تار مو مردم را اذیت می کنند، هر چند قطعا این قول های انتخاباتی ست که برای رای جمع کردن گفته می شود چرا که خودشان هم که این حرف ها را می زنند می دانند که نمی توانند حرام خدا را حلال بکنند و فقط برای رای جمع کردن خودشان وعده های دروغ به مردم می دهند برای رای جمع کردن قول های نشدنی را می دهند.
آقای پزشکیان که چنین قول هایی به مردم می دهد باید بی حجابان و بد حجابان را توسط طرفدارانش را توجیه کند که وقتی یک ایرانی به شکل و شمایل یک اروپائی در میاد هویت ایرانی خودشو فراموش می کند و همیشه منتظر میمونه تا آنها براش فکر کنند آنها تصمیم بگیرند اونوقت نه یک اروپائی اصیل هستیم نه یک ایرانی اصیل، نه اونه و نه این، آنوقت تبدیل میشود به یک موجود بی خاصیت بی هویت و ذلیل که دولت مسئولش است.
مناظرات جلیلی و پزشکیان
در مناظرات جلیلی و پزشکیان قیافه پزشکیان در مناظره ها طوری بود که فکر می کردی می خواهد از چیزی شکایت کند همه سخنانش در مذاکرات بدون کلمه و لبخندی گفته می شد لبانش چفت شده مانند یک در بسته و چشمانش مانند یک باغ زمستانی بود، فکر می کردی می خواهد از چیزی شکایت کند ولی نمی فهمیدی از چه چیزی ، شاید می ترسید که لحن متکبرانه اش را از دست بدهد! مانند یک شاه حرف می زد و مثل این بود که زور می زد که ایران فعلی را یک جهنم جلوه دهد در نظر او رای مردم چیزهایی با ارزشی هستند ولی معتقد بود که مردم در فکر کردن ناتوانند.
شهید سید ابراهیم رئیسی و همراهانش عمری طولانی نداشتند، افسوس نیست چون عرض زندگی مهم تر از طول آن است، مردم ایران شهید رئیسی را دیر یافتند ولی او را زود از دست دادند، اگر شهید رئیسی زمانی بود و دیگر نیست چون جسم ما از خاک است و به خاک می رود و جزئی از تن خاک می شود اما نفس ما از خاک نیست که خاک شود پس نفس شهید رئیسی زنده است، در آغاز زندگی ست .
دکتر سعید جلیلی چه رئیس جمهور می شد یا نمی شد راه شهید رئیسی را که همان راه اصلی امام خمینی (رضوان اله تعالی) است را ادامه خواهد داد و روزی مردم ایران را با سوادترین سیاسی فرهنگی اقتصادی مردم ایران قرار خواهد داد انشالله.
در مناظره های تلویزیونی جلیلی و پزشکیان عوض اینکه پزشکیان جواب بدهد در این سی دو سالی که کشور دست اینها بوده چه بلاهائی بر سر مردم ایران آوردند، غیر از هشت سال احمدی نژاد، که کشور دست اینها بوده چه بلائی سر کشور و مردم ایران آورده اند؟ پزشکیان مدام خدمات شهید رئیسی را نقد می کرد و به شهید رئیسی که نقدینگی کشور را از 45 درصد به 27 درصد کم کرده بود ایراد می گرفت جلیلی هم که قدرت بیان خوبی نداشت عوض طلبکار بودن در مقام پاسخگوئی برآمده بود.
جلیلی باید طوری حرف می زد که مردم می فهمیدند و خواص درک می کردند من از یک ماه قبل گفتم و نوشتم و خواهم نوشت که مناظرات تلویزیونی کاندیداهای ریاست جمهوری نمی تواند تکیه گاهی محکم و مطمئن برای انتخاب مردم برای ریاست جمهوری و اقناع افکار عمومی باشد بلکه برعکس مضر است باید هر کاندیدائی جداگانه برنامه مدون خودش را برای چهار سال اداره کشور اعلام کند.
جلیلی اصلا برجام ناقص الخلقه دولت روحانی را بر سر پزشکیان نکوبید که پنج سال مردم ایران را معطل و عقب انداختند ، برای آمریکائیان ماندن تحریمها و اضافه کردن تحریم ها، راهی قدیمی بود برای رسیدن به یک هدف جدید ، ولی برای روحانی و ظریف امتیاز دادن به آنها به امید برداشتن تحریم ها، راهی جدیدی بود برای رسیدن به یک هدف قدیمی.
پزشکیان می گفت بدون پول نمی شود کار کرد در حالی که اسلام انقلابی به مردم ایران آموخت از نداشته های خود شروع کنند انقلابی که بر اساس سنت های تغییر ناپذیر الهی به عنوان نمادِ پیروزی حق بر باطل در دوران معاصر جلوه گر شده و در برازندگی اش همین بس که صلح را مقدم بر جنگ می داند و با این همه بیداد علیه ما، هنوز سلاح ایران در غلاف است.
هر انسانی ذات خودش را دارد که ذاتی است ، و به ندرت می شود عوضش کرد کسی ممکن است قدرت بیان خوبی داشته باشد ولی در مدیریت کلان کشور کوچکترین تخصصی نداشته باشد، کسی ممکن است قدرت قلم خوبی داشته باشد ولی در اداره یک کشور 80 میلیونی بسیار ناتوان و ناکارآمد باشد و یا برعکس، مثلا کسی ممکن است هر دو را داشته باشد و یا هیچکدام را نداشته باشد، اینکه آدم خوبی باشد خَیر باشد درمانگاه و مدرسه بسازد، مردم می گویند این آدم خوبی است و او را به عنوان نماینده شهرمان حمایت می کنیم تا نماینده مجلس ما بشود.
در حالی که مجلس آدم خَیر نمی خواهد خدا برکت به همه خیران بدهد و خداوند نگهدارشان باشد که آدم های خَیری هستند ولی فقط به صرف خَیر بودن نمی شود کسی نماینده مجلس شود، مثلا رضازاده قهرمان سنگین وزن جهان چون قهرمان جهان شده بود مردم تهران به او برای ورود به شورای شهر رای دادند ولی چه شد هشت سال هر کاغذی جلوش می گذاشتند امضا می کرد چرا که تخصص او ورزش وزنه برداری است نه سیاست.
ریاست جمهوری و مجلس، سیاس می خواهد جامعه شناس و حقوق دان و اقتصاد خوانده و متعهد به آرمانهای امام راحل و آرمانهای شهدا و مردم را می خواهد هر کسی خصوصیات خاص خودش را دارد، نباید انتخاب رئیس جمهور ایران در دو مناظره تلویزیونی دو ساعته خلاصه شود، به هم متلک بگویند و تهمت بزنند و از خطاهای گذشته یکدیگر هر کسی دروغی بگوید.
مناظره کاندیداها که با هم مناظره کنند سمی مُهلک است باید همه کاندیداها مطالبشان را به تنهائی توضیح دهند به خصوص که ما ایرانیان حدود هفت تا ده میلیون رای سرگردان داریم که در همان دو سه روز آخر و بر اساس همین مناظره های رو در رو احساسی تصمیم می گیرند.
خدا را شاهد می گیرم که یک ماه قبل از انتخابات مقاله های زیادی نوشتم و منتشر کردم و دقیقا همین مثال ها را زده ام و این کار را باز هم خواهم کرد.
کاندیداهای ریاست جمهوری باید در تلویزیون به صورت جداگانه برنامه های خود را اعلام کنند و اصلا نباید دو یا چند نامزد ریاست جمهوری در مناظرات تلویزیونی با هم و رو در رو مناظره کنند و به هم تهمت بزنند از این شاخه به اون شاخه بپرند و مردم را بیشتر گیج کنند.
پزشکیان سوال می پرسید وقتی جلیلی پاسخ می داد، پزشکیان می گفت اینها که حرف است خوب معلوم است که حرف است ما آمده ایم اینجا تا حرف بزنیم و برنامه های خود را بگوئیم مگر می شود بدون حرف زدن انسان منظورش را به مخاطب یا مخاطبین اش برساند.
نمی شود سرنوشت کشوری را در دو مناظره دو ساعته تلویزیونی پیش مردم به حراج گذاشت که به هم تهمت بزنند و ادعاهای غیر واقعی یا آمارهای غیر واقعی ارائه دهند.
در همین مناظرات جلیلی و پزشکیان همه ما دیدیم که قیافه پزشکیان در مناظره ها طوری بود که فکر می کردی می خواهد از چیزی شکایت کند همه سخنانش در مذاکرات بدون کلمه و لبخندی و بدون احساس گفته می شد درست مثل یک آدم آهنی، سرد و بی احساس ، لبانش چفت شده و مانند یک در بسته بود، و چشمانش مانند یک باغ زمستانی ، فکر می کردی می خواهد از چیزی شکایت کند ولی نمی فهمیدی از چه چیزی ، شاید می ترسید که لحن متکبرانه اش را از دست بدهد! آخر اصلاحاتی ها مثل غربی ها تکبر داشتن را نوعی شخصیت می دانند، مانند یک شاه حرف می زد و با مجری تلویزیون تو تو حرف می زد.
پزشکیان تمام توانش را روی سیاست و بدبختی های این سه سال دولت شهید رئیسی گذاشته بود و سعی و تلاش می کرد که ایران فعلی را به خاطر اینکه شهید رئیسی رئیس جمهور بوده یک جهنم واقعی جلوه می داد که مردمش از گرسنگی در حال مردن هستند.
شهید سید ابراهیم رئیسی و همراهانش عمری طولانی نداشتند ، افسوس نیست چون عرض زندگی مهم تر از طول آن است، مردم ایران شهید رئیسی را دیر یافتند ولی او را زود از دست دادند، حتی شهادت آن بزرگوار هم مثل خودش مظلومانه بود.
اگر شهید رئیسی زمانی بود و دیگر نیست چون جسم ما از خاک است و به خاک می رود و جزئی از تن خاک می شود اما نفس ما از خاک نیست که خاک شود پس نفس او زنده است، در آغاز زندگی ست.
دل گر چه در این بادیه بسیار شتافت
یک موی ندانست بسی موی شکافت
اندر دل من هزار خورشید بتافت
آخر به کمال ، ذره ای راه نیافت
ملاک برتری آقای دکتر سعید جلیلی
سلطه گران شاید کشورها را با تفرقه و جنگ صاحب شوند ولی مردم را نمی توانند صاحب شوند چون مردم در تملک چیزی هستند که باورش دارند.
ما مردم ایران در سرزمینی پهناور و بزرگی زندگی می کنیم که فرهنگ پیچده ای داریم با مردمانی بسیار مومن به خداوند، که مقید به شعاعر مذهبی خودمان هستیم مردمی آرمانگرا هستیم که با تمام وجود اول برای مذهب مان زندگی می کنیم و فرهنگ مان را مقدم بر خوردن و خوابیدن می دانیم.
امام خمینی (رضوان اله تعالی) بعد از سه قرن رخوت و سستی قرون را از تن ما درآورد و لباس تفکر انقلابی و روحیه جهادی را بر تن ما پوشانید و به رسمیت شناخت.
ملاک برتری انسانها چیست؟ خداوند انسانها را بر اساس ایمانشان نسبت به یکدیگر برتری می دهد، نشانه های ایمان چه هستند؟ اطاعت از خداوند و انجام دستورات الهی که توسط پیامبران به انسانها ابلاغ شده اند و ایمان به روز جزا.
خواست خدا انتخاب برترین مردم برای رهبری آنهاست و اگر کسی تقوی، شجاعت و درایت بیشتری از کسی که کمتر دارای این صقات است را دارا بود قطعا به ریاست جمهوری مردم لایق تر است.
ملاک برتری آقای دکتر سیعید جلیلی در سوابق او نهفته است، جناب آقای دکتر جلیلی جانباز بزرگوار قطع پا شخصی هستند که به کاری که می کنند ایمان دارند، در دانشگاه امام صادق (ع) سالها درس اسلام سیاسی را برای دانشجویان تدریس می کردند، بهتر است زمانی که مسئول مذاکرات با اروپا و آژانس بودند را سرچ کنید تا متوجه بشوید چطور با اروپائیان مذاکره می کردند.
برای آمریکائیان ماندن تحریمها و اضافه کردن تحریم ها، راهی قدیمی بود برای رسیدن به یک هدف جدید ، ولی برای روحانی و ظریف امتیاز دادن به آنها به امید برداشتن تحریم ها، راهی جدیدی بود برای رسیدن به یک هدف قدیمی.
ارزش انسان نزد خدا فقط میزان ایمان، عقل و شجاعت است ، نه چیز دیگر، نه نژاد نه ثروت و نه حتی فرزند یک شخص عالم بودن، زیرا فرزند یک عالم بودن نیز تضمینی بر گمراه نشدن یک انسان نیست، همان گونه که یار امام راحل بودن، دلیلی بر انقلابی ماندن همه یاران انقلاب نشد.
اسلام انقلابی به مردم ایران آموخت از نداشته های خود شروع کنند انقلابی که بر اساس سنت های تغییر ناپذیر الهی به عنوان نمادِ پیروزی حق بر باطل در دوران معاصر جلوه گر شده و در برازندگی اش همین بس که صلح را مقدم بر جنگ می داند و با این همه بیداد علیه ما، هنوز سلاح ایران در غلاف است.
با آمدن امام خمینی (رضوان اله تعالی) به ایران ، در کمتر از ده روز تندیس های دو هزار و پانصد ساله ظلم و ستم یکی یکی شکسته شدند، غول های هزاران ساله باطل و فساد و خفقان در فواره خون شهیدان نابود شدند و سی و شش میلیون نفر مرد و زن ایرانی گرد وجود رهبری می چرخیدند که آرمانی ترین مکتب انسان ساز اسلام را با خود آورده بود، قرار ما روز انتخابات، دکتر سعید جلیلی کسی که ایران به شدت به او نیازمند است.
امام رحمت اله خوب می دانست که رژیم ستم شاهی با پشتیبانی و همکاری سلطه گران قدرتمند در جهان آن روز، اگر به خواسته های نامشروعشان نرسند هر کاری می کنند، حتی صحبت از انفجار هواپیمای امام شده بود تا امام را بترسانند تا به ایران نیاید، یا دیرتر بیاید تا مجالی برای کودتایی همچون کودتای28 مرداد هزار و سیصد و سی و دو پیدا کنند.
ولی امام با شجاعتی بی نظیر و با اطلاع قبلی در12 بهمن57 وارد ایران شد و خط بطلانی بر رژیم خائن و فاسد ستم شاهی کشید.
امام ثابت کرد که حراست از ارزش های انقلاب تکلیف مردمانی است که با ذوق و شوق و از جان دل با خدا معامله می کنند و در راه پیشرفت اسلام از مرگ نمی ترسند، امام خود جلو دار شد ابراهیم وار تبر به دوش گرفت و بُت های طاغوت زمانه را در هم شکست.
ما پیروان رسول خدائیم
عاشقان حق ایم و دوستدار انقلاب
پویندگان راه سرخ شهادتیم
ای آمریکای حیله گر
ای خود فروخته به صهیونیسم خیره سر
گوش فرا ده ز یاران مقاومت
که می شوند هر روز زیادتر از روز قبل
آنها عاشقان انقلابند تا آخرین نفس
تو نامی نشنوی زلب راستانشان
جز نام حق، نام خدا، نام انقلاب
دل خوش مدار ای شقی، اینک زمان ماست
تو با مال زیاد و جنایت، سرزمین فلسطین را
کرده ای غصب، ای بی هویتِ خدا زده
امروز از آنِ ماست، فردا از آنِ ماست
فردای پرامید، فردای انقلاب
مادرانی که معجزه گرند
و باز مادر، همیشه مادر، تا ابد مادر، ستون خیمه مادر، فوت مادر درد نیست که درمان شود، زخمی ست که نتوان در پی درمان آن بودن، ای خدا مادر، محبتِ مادر، صبرِ مادر، مظلومیتِ مادر، مادر واژه ای به وسعت هستی، مادرانی که معجزه گرند، مادرم برای من مثل یک خواب بود، یک خواب شیرین، او عین خوشبختی بود.
به قول جلال آل احمد تنها دو روز در سال است که نمی تونی هیچ کاری بکنی یکی دیروز یکی فردا ، گذر زمان هم جوانیمو گرفت هم عزیزان مو گرفت-، انگار خواب بود وقتی به خودت میای می بینی همه چیز تموم شده ، همه چیز، از یک جایی به بعد توی زندگیت باید با خاطراتت سر کنی، از یک جایی به بعد نگاه عاشقانه مادرت میشه بزرگترین حسرت زندگی ات، از یک جایی به بعد برای دیدن مادرت باید چشمهایت رو ببندی تا صورت با وقار شو در وجودت احساس کنی ، هر وقت آدم از عالم و آدم خسته میشه باید بره سر قبر مادرش، چه نیک زنی بود کلامش نیک، وجودش نیک، معرفت اش نیک، هر چند مرگ مادر سخت است ولی آغاز زندگی دیگری ست.
شهید سید ابراهیم رئیسی و همراهانش عمری طولانی نداشتند ، افسوس نیست چون عرض زندگی مهم تر از طول آن است، مردم ایران شهید رئیسی را دیر یافتند ولی او را زود از دست دادند، حتی شهادت آن بزرگوار هم مثل خودش مظلومانه بود.
اگر شهید رئیسی زمانی بود و دیگر نیست چون جسم ما از خاک است و به خاک می رود و جزئی از تن خاک می شود اما نفس ما از خاک نیست که خاک شود پس نفس او زنده است، در آغاز زندگی ست.
دل گر چه در این بادیه بسیار شتافت
یک موی ندانست بسی موی شکافت
اندر دل من هزار خورشید بتافت
آخر به کمال ، ذره ای راه نیافت
سلطه گران شاید کشورها را با تفرقه و جنگ صاحب شوند ولی مردم را نمی توانند صاحب شوند چون مردم در تملک چیزی هستند که باورش دارند.
ما مردم ایران در سرزمینی پهناور و بزرگی زندگی می کنیم که فرهنگ پیچده ای داریم با مردمانی بسیار مومن به خداوند، که مقید به شعاعر مذهبی خودمان هستیم مردمی آرمانگرا هستیم که با تمام وجود اول برای مذهب مان زندگی می کنیم و فرهنگ مان را مقدم بر خوردن و خوابیدن می دانیم.
امام خمینی (رضوان اله تعالی) بعد از سه قرن رخوت و سستی قرون را از تن ما درآورد و لباس تفکر انقلابی و روحیه جهادی را بر تن ما پوشانید و به رسمیت شناخت.
ملاک برتری انسانها چیست؟ خداوند انسانها را بر اساس ایمانشان نسبت به یکدیگر برتری می دهد، نشانه های ایمان چه هستند؟ اطاعت از خداوند و انجام دستورات الهی که توسط پیامبران به انسانها ابلاغ شده اند و ایمان به روز جزا.
خواست خدا انتخاب برترین مردم برای رهبری آنهاست و اگر کسی تقوی، شجاعت و درایت بیشتری از کسی که کمتر دارای این صقات است را دارا بود قطعا به ریاست جمهوری مردم لایق تر است.
ملاک برتری آقای دکتر سیعید جلیلی در سوابق او نهفته است، جناب آقای دکتر جلیلی جانباز بزرگوار قطع پا شخصی هستند که به کاری که می کنند ایمان دارند، در دانشگاه امام صادق (ع) سالها درس اسلام سیاسی را برای دانشجویان تدریس می کردند، بهتر است زمانی که مسئول مذاکرات با اروپا و آژانس بودند را سرچ کنید تا متوجه بشوید چطور با اروپائیان مذاکره می کردند.
برای آمریکائیان ماندن تحریمها و اضافه کردن تحریم ها، راهی قدیمی بود برای رسیدن به یک هدف جدید ، ولی برای روحانی و ظریف امتیاز دادن به آنها به امید برداشتن تحریم ها، راهی جدیدی بود برای رسیدن به یک هدف قدیمی.
ارزش انسان نزد خدا فقط میزان ایمان، عقل و شجاعت است ، نه چیز دیگر، نه نژاد نه ثروت و نه حتی فرزند یک شخص عالم بودن، زیرا فرزند یک عالم بودن نیز تضمینی بر گمراه نشدن یک انسان نیست، همان گونه که یار امام راحل بودن، دلیلی بر انقلابی ماندن همه یاران انقلاب نشد.
اسلام انقلابی به مردم ایران آموخت از نداشته های خود شروع کنند انقلابی که بر اساس سنت های تغییر ناپذیر الهی به عنوان نمادِ پیروزی حق بر باطل در دوران معاصر جلوه گر شده و در برازندگی اش همین بس که صلح را مقدم بر جنگ می داند و با این همه بیداد علیه ما، هنوز سلاح ایران در غلاف است.
با آمدن امام خمینی (رضوان اله تعالی) به ایران ، در کمتر از ده روز تندیس های دو هزار و پانصد ساله ظلم و ستم یکی یکی شکسته شدند، غول های هزاران ساله باطل و فساد و خفقان در فواره خون شهیدان نابود شدند و سی و شش میلیون نفر مرد و زن ایرانی گرد وجود رهبری می چرخیدند که آرمانی ترین مکتب انسان ساز اسلام را با خود آورده بود، قرار ما روز انتخابات، دکتر سعید جلیلی کسی که ایران به شدت به او نیازمند است.
امام رحمت اله خوب می دانست که رژیم ستم شاهی با پشتیبانی و همکاری سلطه گران قدرتمند در جهان آن روز، اگر به خواسته های نامشروعشان نرسند هر کاری می کنند، حتی صحبت از انفجار هواپیمای امام شده بود تا امام را بترسانند تا به ایران نیاید، یا دیرتر بیاید تا مجالی برای کودتایی همچون کودتای28 مرداد هزار و سیصد و سی و دو پیدا کنند.
ولی امام با شجاعتی بی نظیر و با اطلاع قبلی در12 بهمن57 وارد ایران شد و خط بطلانی بر رژیم خائن و فاسد ستم شاهی کشید.
امام ثابت کرد که حراست از ارزش های انقلاب تکلیف مردمانی است که با ذوق و شوق و از جان دل با خدا معامله می کنند و در راه پیشرفت اسلام از مرگ نمی ترسند، امام خود جلو دار شد ابراهیم وار تبر به دوش گرفت و بُت های طاغوت زمانه را در هم شکست.
ما پیروان رسول خدائیم
عاشقان حق ایم و دوستدار انقلاب
پویندگان راه سرخ شهادتیم
ای آمریکای حیله گر
ای خود فروخته به صهیونیسم خیره سر
گوش فرا ده ز یاران مقاومت
که می شوند هر روز زیادتر از روز قبل
آنها عاشقان انقلابند تا آخرین نفس
تو نامی نشنوی زلب راستانشان
جز نام حق، نام خدا، نام انقلاب
دل خوش مدار ای شقی، اینک زمان ماست
تو با مال زیاد و جنایت، سرزمین فلسطین را
کرده ای غصب، ای بی هویتِ خدا زده
امروز از آنِ ماست، فردا از آنِ ماست
فردای پرامید، فردای انقلاب