انگلستان که با بهرهگیری از دور اول جنگهای ایران و روس، توانسته بود منافع خود را در حفظ امنیت هندوستان و موازنهی قدرت در منطقه تأمین کند، دور دوم درگیری میان دولتهای ایران و روس را نیز مطابق با منویات خود به پیش برد. شکلگیری تمدن جدید در غرب افزون بر این که منجر به شکلگیری تحولات بنیادین در جغرافیای خود گردید، سایر نقاط عالم را نیز به نحوی از انحا تحت تأثیر خود قرار داد. بر خلاف سایر تمدنهایی که تاکنون پا به عرصهی ظهور گذارده بودند، در تار و پود تمدن جدید غرب میل به استعلا و استیلا نهفته بود. شاخصهی تمدن جدید در قیاس با سایر تمدنها، میل به سلطه، استیلا و دخل و تصرف در عالم بود، از این رو و با توجه به این ویژگی، تمدن جدید غرب نمیتوانست در مرزهای جغرافیایی که در آن شکل گرفته بود، محدود شود.
بر این اساس و به منظور تأمین نیازها و منویات شکل گرفته در درون تمدن جدید غرب، «استعمار» به وجود آمد و حرکتهایی از جانب دولتهای غربی برای سلطه و استیلا بر نقاط مختلف عالم که با رقابتهای شدید و تنگاتنگ میان این دولتها بر سر کسب منابع ثروت و قدرت بیشتر همراه بود، شکل گرفت که