با شروع انقلاب اسلامی در بهمن1357 جمهوری اسلامی ایران به جهانیان نشان داده است که دارای ایدئولوژی انسان دوستانه ای هستند که به خاطر اعتقاداتشان به حفظ کرامت انسان ها و به دور از نابرابری و زورگویی حاضرند دست دوستی به هر دولتی غیر از رژیم صهیونیستی دراز کنند و حالا امریکا و سلطه طلبان و ایادی شان در منطقه به این نتیجه رسیده اند که در صورتی و به فرض به محال و غیر ممکنی اگر ایران، در جایی شکستی هم بخورد باید دانست که در صورت شکست هم ایران نمیتواند بازنده باشد.
شکست ایران یک الگو و مبارزه مقدسی برای برپایی ارزش های انسانی خواهد شد، به خاطر برپایی عدالت و احیای شرافت و آزادگی و مصالحه نکردن با تحقیر شدن، مبارزه با تحقیر شدن ارزش های انسانی و تحرک در غفلت بشریت برای ایران در جهان افتخار آفریده است.
به همین خاطر است که به فرض شکست، جدای از رسیدن به درجه شهادت و رسیدن به ملکوت الهی این شکست نیست، بلکه پیروزی و خلق یک ارزش انسانی و الگو برای جهانیان و مسلمانان خواهد بود، چرا که حتی به فرض شکست ایران در جایی و نقطه ای خاص، چون این شکست به خاطر مبارزه ضد تحقیر زدگی و مصالحه نکردن با اسرائیل بوده است، تبدیل به درس و الگویی میشود برای آیندگان، مردم ایران در جنگ نرم و سخت دشمنان اسلام و به خاطر ارزش های الهی انسانی ، و ولائی بودن و مبارزه علیه تحقیر بشریت، احترام عمیق به محضر ولایت فقیه به عنوان پیشتازان ملت های آزاده در جهان می باشند.
شکست ایران در هر مسئله یا در جریان خاصی برای ایران شکست نیست، بلکه جنبه ای از مبارزه حق و باطلی دارد که امریکا و انگلیس و صهیونیست جهانی سردمدار اقدامات علنی و پلیدشان هستند، ایران با داشتن حمایتهای ملت های منطقه و نقش خود به عنوان قهرمان آرمانهای عربی، خود ارزشهایی به وجود آورده است که ملت های منطقه را به طرف ایران کشانده است، و این همان قدرت نرم و نفوذ فزاینده و روزافزون انقلاب اسلامی ایران است، که ریشه در اعتقادات اسلامی مشترک همه ملت ها و مسلمانان منطقه دارد، و به صورت غیرمستقیم در این کشورها باعث خیزشهای اسلامی شده است، که همچنان این خیزش ها ادامه دارد.
اگر آمریکا در صدد تصویب قانونی است تا مقابله با جمهوری اسلامی ایران را از این به بعد از حالت مقطعی و تصمیمات اقتضائی خارج و به صورت دائمی و در قالب یک لایحه مصوب و قانونی انجام بدهد، باید بداند تاریخ انقلاب اسلامی اثبات کرده است، دشمنان جمهوری اسلامی هر چقدر دشمنی خود را با ایرانیان بیشتر کرده اند در حقیقت قدرت مانور بیشتری را به ایرانیان داده اند.
دولت امریکا وقتی به تلخی شکست مقابل ایران اعتراف خواهد کرد که تمام منافع ایالات متحده را قربانی یهودیان صهیونیست بکند، یهودیان صهیونیستی که از طرف همه پیامبران و ادیان الهی مطرود گشته اند، و تبعید شدگانی هستند که اسکان دائمی در هر زمینی و عبادت بر هر قبله ای بر آنها حرام گشته است، رژیمی که به هر خاکی و سرزمینی پا بگذارند جهنمی سوخته را در پشت سر خود باقی می گذارند.
حتی متحدین اروپایی امریکا نیز در تحریم های جدید علیه ایران چندان ثابت قدم نیستند، سیاست های جدید امریکا علیه ایران را که در سازمان ایپک صادر میشود را باید « گزینه هایی برای تامل» و نه « گزینه هایی برای عمل» در نظر گرفت.
امریکائیان پروژه اسلام ستیزی را در جهان اسلام برای فرار از تبعات انقلاب اسلامی که به بیداری اسلامی در میان مسلمانان جهان منجر گشته و شهامت و امید را در دل مسلمانان جهان زنده کرده است شروع کرده اند و به کارهای افراطی و دور از منطق دست زده اند.
تلاش جدید امریکا برای ایجاد اجماعی بر علیه ایران بر پایه های غیر قابل اعتمادی بنا شده که در نهایت نمی تواند به عامل فشار قابل توجهی به جمهوری اسلامی ایران در متوقف کردن پیشرفت ایران در برنامه صلح آمیز هسته ای ایران منجر شود، دروغ های بزرگ انها در حقوق بشر و نیت پلیدشان برای برقراری دموکراسی و آزادی ادیان در جهان بیشتر نزد مسلمانان و جهانیان برملا شده است، این جنایتکاران تاریخ از اینکه به چهره اسلام و ایران اسلامی ضربه بزنند هر کاری را مجاز میدانند.
اگر امریکائی ها دیدگاههایشان را با ایران در مذاکرات5+1 به هم نزدیک هم بکنند نمیتواند دلیلی بر تغییر رفتار دولت امریکا باشد، آنها اجبارا در مذاکره فقط در قول دادن برای خوراک رسانه های خودشان که بتوانند برای انتخابات آتی ایران تاثیر گذار باشند تا حدودی در حرف زدن کوتاه میآیند در عمل هیچ خبری نیست، اگر این دفعه هم از عقب نشینی و قبول خواسته های ایران در آلماتی حرف زده اند و تا حدودی خواسته های ایران را پذیرفته اند، به خاطر انتخابات آتی ایران است، تا گروهها و افرادی را در ایران که خواهان دوستی با امریکا هستند یا تندروهای اصلاح طلب را، قلم و زبان شان را درازتر کنند و به آنها امید بدهند.
امریکا وقتی به این حقیقت پی برد که آخرین علاج درد جنگ است که به شدت از حمله به افغانستان و عراق ضربه دیده بود، و اینک که همه راهها به رویش بسته شده و در سوریه هم که زورآزمایی نهایی و جنگ نیابتی ایران و آمریکا بود به نفع ایران و شکست تمام نقشه های امریکا هم پیمانانش منجر شده است، حالا چاره ای ندارند جز ادامه مذاکرات، در واقع جنگ نیابتی ایران و امریکا به مذاکرات نیابتی در سوریه کشیده شده است، چنان امریکا و همه هم پیمانانش در سوریه از ایران شکست مفتضحی خورده اند که این سیلی را هرگز فراموش نخواهند کرد، و این تجربه تلخ و تقصیر را به گردن نداشتن مواضع یکسان مخالفان سوریه انداخته اند.
اینک فهمیده اند باید با تدبیر خیلی بیشتری به سراغ ایران بیایند در واقع مذاکره آخرین گزینش و تدبیر آنها در مقابله با ایران است نه جنگ، جنگ و حمله امریکا به ایران الان دیگر از تهدید به جوک تبدیل شده است، آنها حتی از کوچکترین قدرت در محور مقاومت که غزه است شکست خوردند از حزب الله شکست خوردند و اینک با تمام قوایشان و هم پیمانانشان دربست و کلهم در سوریه شکست خوردند، آنها خوب میدانند که با جنگ در سوریه، گلوگاه صهیونیست جهانی را به دست ایران می دهند.
در واقع مذاکرات واقعی ایران و امریکا همان مذاکرات نیابتی است که بین مخالفان سوری و نظام مردمی سوریه در جریان است، و ظاهرا در حال حاضر اقداماتی هم در حال انجام است، همین الان هم آمریکا با ایران در مذاکرات 5+1 با هم مذاکره می کنند، به هر حال هر هفت کشور با هم دیدگاههایشان را در مذاکرات روشن میکنند، دلیلی ندارد وقتی در آنجا دیدگاه مشترکی ندارند، حتی سرسخت ترین مذاکره کنندگان در 5+1 آمریکائی ها هستند و دائما سنگ اندازی می کنند پس دلیلی ندارد که بخواهد مذاکرات مستقیم بین این دو کشور ایجاد شود.