بیست و یکم ماه مبارک رمضان مصادف است با سالروز شهادت ابرمردی که برای آمدنش خانه خدا شکافته شد و برای رفتن اش، فرق مبارکش را براساس کینه و عداوت در بهترین لحظه و مکان شکافتند.
یکی از غمبارترین و بزرگترین حوادث تاریخ مسلمانان، که در راه تغییر مسیر اسلام روی داد، شهادت حضرت علی (علیه السلام) بود، با شهادت آن امامِ همام، اسلام یگانه حامی واقعی خود و تنها نگهبان دلسوز اش را از دست داد، مسلمانان از برکت وجود پیشوایی محبوب، زمامداری عادل، امامی عالم، رهبری رئوف و مهربان محروم شدند، و امواج بلایا و فتنه ها از هر سو آنها را احاطه کرد.
ای مظهر رسالتِ تاریخیِ تمامی پیامبران، و جوهر همهِ انقلاب های توحیدی، ای آقا جان ، صدای فزت و رب الکعبه تو عالمی را در غم فرو برده است، ضربت شقی، شقی ترین اشقیاء ابن ملجم مرادی لعین، ضربتی بود که بر پیکر اسلام، حُریت، عدالت و بر تمامی اهداف عالی انسانی وارد شد.
حضرت امیر مومنان امام علی (علیه السلام) در این شب دعوت حق را لبیک می گوید و مردم کم کم می فهمند امیرشان، خلیفه جهان اسلام همان سایه معصومی بوده که شب ها نان بینوایان شهر را بر دوش می کشیده، و سفره هایشان را به بزم رونق می بُرده، مردی که خیلی از یاران و اصحابش، به طمع بیت المال، عدالتش را سرزنش می کردند و در تنگناها و فتنه ها تنهایش می گذاشتند، مردی که برای جنگ های ناخواسته، بی دلیل سرزنشش می کردند، مردی که بدون واهمه و محافظ، شب ها در خانهِ بیوه زنان و یتیمان کوفه را می کوبید تا لبخند شادی بر رخسار کودکان گرسنه بنشاند.
امام علی(ع)، نطق بلیغ توحید بود، و سکوت25 ساله اش، بلندترین فریاد تاریخ بود که طنین اش، هنوز هم ردپای مظلومیت و عدالتش را در بستر تاریخ منعکس می کند، او توجیه کننده عدل و نشان دهنده عالیترین مظاهر آن بود، و دنیا از روزنه وجود علی(ع) به شناخت عدل توفیق یافت.
پیشوای بزرگ مسلمین جهان حضرت علی (ع) از درون قبله گاه مسلمین کعبه خدا پا به عرصه وجود گذاشت و همگان را به پرستش خدای کعبه فرا خواند، پرچم های ضلالت را از فراز کعبه بر زمین افکند، و این شمشیر او بود که اساس اسلام را استوار ساخت.
حضرت علی (ع) کمال تولد انسان است، و در زمانی که پادشاهان با لشکر کشی ها و شمشیرها، سرزمین ها را برای چند صباحی فتح می کردند، امام علی (ع) از بالای منبر دلها را برای همیشه فتح می کرد.
رسالت تاریخی تمامی پیامبران در حضرت علی (ع) تجسم یافته است، علی(ع) کسی است که نه تنها با اندیشه و سخنش، بلکه با وجود و زندگی اش، به همه درد ها و نیازها و همه احتیاج های چند گونه بشری، در همه دوره ها پاسخ می دهد، تمام پرسش های بی پاسخ خلقت را به پاسخ می ایستد، کسی که کعبهِ آرزوهای تمامی حق جویان و حقیقت خواهان است، قبله عارفان و خدا پرستان است و مصباح جمال ازلی و گوهر تابناک الهی است.
امام علی (ع) گنجینه بی بدیل خلقت بود، اگر او نبود مؤمنان پس از رسول اکرم(صلوات اله علیه) ناشناخته می ماندند، قرآن از پراکندگی به یکپارچگی نمی رسید، حق برای چند صباحی مهلت خودنمایی پیدا نمی کرد و هیچ مصداقی برای حکومت عدل پدید نمی آمد.
علی (علیه السلام) ولایت آسمان و زمین را در دست داشت و بر دل ها حکم روا بود، گماشتهِ خداوند بر زمین، نگهبان خاک و حجت پروردگار بود، هرگز برای فرمان روایی خود اسباب و بهانه دنیوی نخواست، همواره پا بر جای پای رسول خدا نهاد، و هیچ کس در عمل کردن به قرآن از او پیشی نگرفت.
شهادت مولی الموحدین امیرالمومنین، حضرت علی (ع) آغازگر اشاعه عدالت و مردانگی، و معرف والاترین الگوی شهامت و دیانت بر محضر حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه الشریف) و به رهبر مسلمانان جهان امام خامنه ای(حفظ اله) و به تمام مسلمانان و مُحبان راستین آن حضرت و دوست داران خاندان اهل بیت حضرت رسول الله (ص) تسلیت باد.
ای زن ایرانی، ای دخت نو باوه ایران، تو جواهرِ ارزشمندی هستی که در تنها مملکت شیعه جهان زندگی می کنی، تو مانند دُری در صدف هستی، تو گوهر نایابی هستی که فقط در پوشش و حجاب مادری خود می توانی محفوظ و سربلند بمانی و خواهی ماند.
من به عنوان یکی از طرفداران جناب آقای رئیسی معتقدم، ارزش انسان به چیزی که به آن دست می یابد نیست، بلکه به هدفی ست که میل وصول به آن را دارد.
در مناظره ها و در صحنه ترحم برانگیز روحانی و جهانگیری، این روحانی بود که بی وقفه با دستان لرزان ایفای نقش می کرد، سخنان بی پایه و سند جهانگیری در پشیتبانی از دولت روحانی، هر چه بیشتر روحانی را به دروغگوئی و تهمت زدن ترغیب می کرد، غافل از آنکه مردم انفعال و ضعف دولتِ ناکارآمد، و پر از فساد روحانی را، عامل اصلی تحقق نیافتن وعده های او می دانستند.
روحانی بر سر دو راهی دروغ و حقیقت ایستاده بود و فقط می توانست دروغ را در آغوش بگیرد، و هر زمان که در مناظره با حقیقت روبرو می شد، تهمت می زد و ترسی سراپای وجودش را فرا می گرفت، و برای لحظه ای آرزو می کرد ای کاش می توانست دروغ نگوید.
اما دولت روحانی دولتی لیبرال بود، و دروغ و نفاق لازمه چنین دولت هائی ست، او فقط با دروغ توانسته بود دولت پر از فساد و اختلاس اش را بوجود بیاورد.
به گمان اکثریت مردم ایران، دروغ ها و وعده های جدید روحانی در مناظره ها، تافتهِ جدا بافته ای نبودند، بلکه وجود اشتباهاتی در دولت دهم به روحانی فرصت داده بود، تا با وعده هایی فریبنده در سال92 ، ناشایستگی های خود و همکارانش را در 16 سال دولت های گذشته بپوشاند.
برای بینندگان، روحانی به صورت فردی دروغگو، رئیس جمهوری فریب خورده از غرب، و به صورت یک دولت ناکارآمد جلوه گر می شد، روحانی با کشاندن پای جهانگیری به مناظره ها، به مردم فهماند، که در چهار سال گذشته، هرگز به فکر قشر ضعیف و جوان بیکار جامعه نبوده است.
در سومین و آخرین مناظره، میل دانستن و کنجکاوی مردم، در باره جزئیات سخیفِ ، وضعیت فساد در دولت روحانی، با نشان دادن برگه های اختلاس و رشوه، بر اصل مناظره غلبه کرد، و باعث شد سوالات زیادی در باره اختلاس های دیگر دولت، فکر مردم را مشغول سازد.
در این میان یک حس غریبی مردم را به سوی رئیسی سوق می داد، تا این کاندیدای استثنائی، انقلابی و مردمی با کارنامه ای درخشان را ، که بدون تکبر، تاریخ دولت ها و تمام زندگی فساد زده، مادی و غیر اخلاقیِ روحانی و یارانش را می دانست، و اصلا به رخ روحانی نمی کشید را بهتر بشناسند.
به ناگاه حس حقارت روحانی در مقابل خصوصیات پاک آقای رئیسی، نفسِ سرکش او را به طغیان کشاند، طغیانی که پیش بینندگان جز بد زبانی بیشتر برای روحانی نتیجه ای نداشت، و مردم به وضوح فهمیدند روحانی برای رسیدن به جایگاه اصلی اش در جاده پر پیچ و خمِ خود باختگی، به آخر خط رسیده است.
ارزش واقعی یک انسان به چیزی که به آن دست می یابد نیست، بلکه به هدفی است که میل وصول به آن را دارد، بی تردید باید اول آن هدف را شناخت، و هدف آقای روحانی چیزی نبود جز ایجاد هزینه از جیب ملت ایران برای دوستی با آمریکا، ایشان میخواست با آمریکائیان رابطه و تعامل برقرار کند، تا ایران را به کسانی بشناساند که آقای روحانی را بهتر از ما می شناسند.
آقای روحانی ثابت کرد رئیس جمهوری ناتوان است، یک رئیس جمهور توانایی و اختیارات بسیار فراوانی از لحاظ قانونی دارد، کل بودجه کشور در اختیار اوست، تمام مدیران ارشد کشور در سطوح مختلف زیر دست او هستند، ولی ایشان با مدیریتی نشسته و تفکری خواب آلوده برای اداره کشور، چهار سال است امیدوار به نظام سلطه نشسته و بدون توجه به سرمایه ها، توانمندی ها و نیروهای جهادی داخلی، ابدا اهل حرکت های خودجوش مردمی نیست، و خود را ناتوان از حل مشکلات مردم می بیند.
مردم برای جبران عقب ماندگی های فراوان ناشی از تشخیص نادرست فرد اصلح، چاره ای ندارند جز اینکه به سوابق و وضعیت قبلی و فعلی آنها نگاه کنند، تا به فرد اصلح برسند.
برای تشخیص ملاک های فرد اصلح روزمه و سابقه کاری خود رئیس جمهور در عملکردها، وعده ها و وضعیت ساده زیستی دولت در این 4 سال و قبل آن، تا سابقه کاری و شخصی همه کاندیداهای دیگر در هر سمتی، از وضعیت حال و گذشته آنها می تواند باعث تشخیص درستِ انتخاب فرد اصلح ، توسط مردم شود.
کاندیدای اصلح را درست انتخاب کردن کمتر از کار جهادی و انقلابی نیست، انتخاب یک فرد اصلح توسط مردم مثل حجت الاسلام رئیسی، یعنی تعیین کسی که بتواند ثروت عظیم مردم را که در بودجه و امکانات و مدیریتهای کشور متبلور است، را بین همه مردم گسترش دهد، و نیازهای مردم را با این ثروت عظیم در اشتغال و تولید ظرف ده سال آینده برآورده کند، ایشان تفکر مدیریتی داخلی دارند و خط امام راحل را هم به خوبی می شناسند.
ایران امروز ما به چنین فرد با کفایت، شجاع، با اخلاص، دارای روح مردمی و انقلابی نیاز دارد، کارنامه ایشان نشان می دهد ایشان از سن بیست سالگی در سمت های گوناگون کوچک و بزرگ، شخصیت یکسان و یکنواختی داشته اند، و دوران کاری و وضعیت زندگی کنونی ایشان نشان می دهد که ایشان برعکس بعضی مسئولان دولت فعلی فرزند ریا و ریاست نیستند، که مدام دنبال ثروت باشند.
در این برهه حساس از تاریخ پر فراز و نشیب کشور عزیزمان ایران، زمانی یک رئیس جمهور می تواند روند پر شتاب و با سرعت زیاد را به وجود بیاورد، که مبانی را درست انتخاب کرده باشد، توده مردم ایران با هر سلیقه ای رئیس جمهوری می خواهند انقلابی با وظیفه ای سنگین و حساس، با مدیران ارشد اجرایی قوی و کارآمد، که مدیریتی داخلی و خط امام را شناخته باشد، رئیس جمهوری که در گام اول دوست و دشمن را بشناسد و مرز بین این دو را درک کند.
در این انتخابات نه روی نظریه های آقای روحانی میتوان حساب باز کرد و نه روی وعده های آقای جهانگیری، چرا که رونق اقتصادی ایران کاریست بسیار سخت، نباید کسی رئیس جمهور شود که بعد از چهار سال مشخص شود هیچ برنامه ای برای بیکاری و اشتغال جوانان نداشته است.
آقای روحانی باید بداند همیشه یک رئیس جمهور را حماقت اطرافیانش زمین می زند، مردم نمی گویند اطرافیان رئیس جمهور بد بودند، می گویند رئیس جمهور بد بود، نمونه اش آقای جهانگیری که بعد از چهار سال که معاون اول روحانی بوده، حال جهانگیری خود را از اقدامات دولت روحانی جدا می داند، و به عنوان یک اصلاح طلب به میدان آمده است نه اعتدالی، و این یعنی اینکه آقای جهانگیری چهار سال است در راه دولت روحانی قدم برداشته و دستش خالی است و در مناظره ها دقیقا شعار بیست سال قبل اصلاح طلبان را می دهد.
مسئولان دولت یازدهم باید می فهمیدند که باید به عشق خدا به مردم خدمت می کردند، چرا که فقط در کنار همین مردم می توانستند تطهیر شوند، مقام معظم رهبری پیوسته روشنگری می کنند تا مردم آگاه شوند و مسئولان کمتر فریب بخورند، ولی اینک به جای این دولت ناکارآمد، ایشان شرمنده مادران جوان بیکار جامعه می شوند، این رهروان دل شکسته و دلواپسان انقلاب هستند که قلب شان برای خدمت به مردم ایران می تپد، نه دولتی که دلواپس مذاکرات نشد، در عوض ملعبه دست آمریکا شد.
ولی اکنون به لطف خداوند تبارک و تعالی، رئیس جمهور حجت الاسلام رئیسی می آید، با یاوری انقلابی همچون دکتر سعید جلیلی ، اینان اهل عمل هستند، راستگویند نه دروغگو ، خدا ترس اند نه فریفته شیطان ، این دو می آیند تا پایشان به فرمان رهبری باشد، اینها به اطاعت دلخوش اند به دست پر و خالی برای خودشان و اقوامشان فکر نمی کنند.
این دو بزرگوار همچون کارنامه گویای آینه وار شان، که در طول عمر پر برکت شان از خود به جا گذاشته اند، مکلف به انجام تکلیف هستند ، می آیند و دعای خیر بندگان خدا را با خانه های میلیاردی در این دنیا عوض نمی کنند ، می آیند تا خنده کنند برای مردم، گریه کنند به جای مردم.
خداوند تبارک و تعالی در عالم وجود، موجودى کامل تر از حضرت محمد (ص) نیافریده است، و این حضرت محمد(ص) بود که تحسین پرودگار را برانگیخت (انک لعلی خلق العظیم).
جهان خلقت در همه اعصار و دوران های خودش، کسی همچون حضرت محمد (ص) را که فصیح تر در زبان ، بلیغ تر در منطق و بزرگتر در آفرینش باشد را به انسانها نداده است.
پیامبری که سرا پا فضیلت و رحمت، و منبع خیر و نیکی است، او که به عقیده دوست و دشمن معلم بزرگ هدایت است و ثابت کرد شرفی بالاتر از اسلام وجود ندارد.
پیامبری که با قلم و کاغذ، و خواندن و نوشتن آشنا نبود، ولی در اولین پیام آسمانی خود، فرمان خواندن داد، و صنعتِ به کار بردن قلم را ، پس از نعمت آفرینش، بزرگترین نعمت ارزانی شده به بشر معرفی کرد.
از زمان آدم ابو البشر تا زمانی که اسرافیل در صور بدمد کسی به منزلت حضرت محمد(ص) نمی رسد و وجود اقدسش یگانه منبع فیض است و منجی آدمیان از ظلمات جهل.
بعثت پیامبر خاتم حضرت محمد مصطفی (صل اله علیه و آله و سلم) بر همه مسلمانان و آزادگان جهان مبارک باد.
جهان به لحظه حساس تاریخ خود رسیده و نقطه عطفی در تاریخ بشر بوجود آمده است، نوزادی که در نسل ابراهیم خلیل(ع) ریشه دارد، در خانه کعبه متولد شده و جهان دارد به سوی سرنوشت خود به پیش می رود، سرنوشتی که قلم قضای الهی، تحولی درخشان بر آن ترسیم کرده است.
در حالی که وجود با برکت و ارزشمند حضرت محمد (صل اله علیه و آله و سلم) داشت زمینه نزول قرآن را فراهم می کرد، به موازات آن باید زمینه پیدایش انسانی که قرآن را در خود تجسم دهد، نیز باید فراهم می شد، حضرت محمد(ص) داشت مراحل کمال خود را می پیمود و لازم بود ده سال دیگر بگذرد، تا او موفق به تسخیر آخرین قله کمال گردد، و آماده بعثت شود.
به زودی قرآن از عدالت سخن می گوید و این علی(علیه السلام) است که باید این عدالت را در همان سطحی که خدا خواسته، در وجود خویش تجسم دهد، تا مردم آن را که شنیده اند ببینند، مردی برگزیده از طرف خداوند، تا این صلاحیت و شایستگی را داشته باشد که بگوید، من قران ناطقم.
هدف نیل به آخرین قله کمال است، هدف این است که انسان، انسان شود و حضرت محمد(صلوات اله علیه) برای ایجاد این تحول، در راه تربیت انسانها به دو عامل نیاز قطعی داشت، یکی قرآن و دیگری علی(ع) و این خود پیامبر است که همیشه این دو را با هم نام می برد : ( انی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و عترتی )، همانا دو چیز گرانبها در میان شما میگذارم که پس از من هرگز گمراه نشوید، یکی قرآن و دیگری عترت و علی(ع) شاخص ترین فرد عترت است.
این کعبه نبود که شکافته می شد، آغوش خدا بود که برای تحویل دادن علی(ع) به آفرینش خویش گشوده می شد، یا فاطمه بنت اسد(س) هم اکنون کعبه از شوق حضور طفل تو سینه خواهد شکافت، عظمت کودک تو آسمان ها را به زانو در خواهد آورد، او کامل کننده دین احمد و سنگ صبور محمد(ص) است، کسی که بیابان های خشکِ ظلم و تبعیض را به سر سبزترین باغ های عدالت پیوند خواهد زد.
به یک باره سنگ های خارای دیوارهای بیت العتیق کعبه از شوق حضور نوزاد آغوش گشودند، دیوارهای خانه کعبه که مرکز عالم و کانون سکون زمین است، با لبخندی لب باز کردند و نام علی(ع) را همچون کلامی مقدس بر زبان آوردند، فاطمه بنت اسد(س) به درون خانه خدا فراخوانده شد، تا زیباترین تولد تاریخ بشر به نام مبارک حضرت على (علیه السلام) ثبت شود، کسی که سرفراز ترین قله معرفت است، و به مریدانش آموخت، رفعت یک انسان در آزادگی اوست.
و ای مولای ما، تو به دنیا آمدی از خانه ای که صاحبش، تو را برای شگفتی تمام کائنات آفرید، گویا صاحب این خانه، بیش از همه با تو نرد عشق می باخت که آغاز ماجرایت را از قلب خانه خویش رقم زد.
خوش آمدی ای نطق بلیغ توحید، نگاه کن که احمد چگونه دلگرمِ آمدن توست، چگونه لبخند شکر بر لبان مبارکش نشسته است، و ذوالفقار، بی تاب رخسار تو، به آتیه ای می اندیشد، که چون عصای موسی در دستان تو اعجاز کند و اسطوره بیافریند، تا خروش رعد آسای ذوالفقارت در بدر حماسه بسراید، در خندق در برابر تمامی کفر بایستد و در خیبر آسمان و زمین را به تحسین وادارد و پیوسته دل دشمنان خدا را بلرزاند.
مردِ سیاست را در هر مملکتی مردمش انتخاب می کنند، اگر خوب باشد مردم انتخاب کردند، اگر بد باشد خودشان خواستند، تا وقتی به وعده های کدخداها دل ببندیم بدبختیم، اگر اشتباه یه پزشک زیرخاک دفن شود و اشتباه یه مهندس روی خاک سقوط کند، ولی اشتباه یه رای دهنده روی زمین راه می رود و کشوری را به نابودی می کشد، در واقع ایران توسط ریاست جمهوران خود باخته عقب نمی افتد، بلکه توسط کسانی عقب می افتد که به این کاندیداها رای می دهند.
در میان کاندیداهائی ریاست جمهوری دوازدهم، در پشت سر هر کدام از آنها یک تفکر خاص قرار دارد، این تفکر ممکن است انقلابی، عقلانی و بر اساس حکمت، عزت و مصلحت باشد، و یا ممکن است تفکری وابسته، خود باخته، بدون خلاقیت، غیر انقلابی و مسموم باشد، معمولا تیم ها و افراد فکری و عملیاتی دولت ها که اتفاقا در همین دولت یازدهم در راس امور اجرایی هستند، اکثریت این افراد و جریانات اینقدر ساده لوح نیستند که غرب فریبشان بدهد، بلکه غرب برایشان فریبنده است، آمریکا برایشان هیبت دارد، مغناطیسی از خود شیفتگی در دلهایشان ایجاد می کند که بیشتر از جنس دو تابعیتی هاست.
تدبیر به اسم نیست، به مرام و مسلک است، کسی که به سلاح خُدعه شکست نخورد به هیچ سلاحی شکست نمی خورد، بالعکس کسانی که زود فریب می خورند زود هم شکست می خورند، آمریکائیان سالهاست ایران را تهدید می کنند، در واقع آنها وقتی تهدید می کنند یعنی از واقعیت ها دور شده اند، یعنی در مقابل ایران کم آورده اند، ولی دولت روحانی در عین قدرت و با دست پر وارد مذاکره با آمریکا شد، و نرمش قهرمانانه را تبدیل به نرمش ذلیلانه کرد.
مردم به رئیس جمهوری رای می دهند که دلسوز باشد، دلواپس مردم و نظام باشد، مرد عمل باشد، و مرد عمل بودن دل خوش کردن به وعده های دشمن نیست، به ایمان است به توکل است، به نجابت راستگوئی و غیرت انقلابی است، جایگاه یک انسان را ایمانش معین می کند نه مقام و رتبه اش، آنها وقتی کلاه سر دولت یازدهم گذاشتند به ریش دولت خندیدند.
به گواهی تاریخ مسئولان دولت یازدهم در سال92 شمسی در اقدامی به دور از عقلانیت و تدبیر انقلابی، اقدام ننگین گفتگوی تلفنی رئیس جمهور با شیطان بزرگ را رقم زدند و در ادامه ، مذاکرات زیان بار برجام را کلید زدند، آقای روحانی و هم فکرانش در رویای رسیدن به سازش و رابطه با دشمنان ایران و اسلام ،خود را در زندانی صد روزه حبس کردند و ارزش های انقلاب را سر بریدند.