بحث مذاکره مستقیم امریکا با ایران که دولتمردان امریکایی به تازگی و از هر طرفی از آن حرف می زنند به خاطر حلقه ای است که در منطقه علیه منافع آمریکا شکل گرفته، و همچنین برای تحت تاثیر قرار دادن مذاکرات آینده ایران با گروه 5+1 در قزاقستان است و آمریکا می خواهد دستاوردی از این مذاکرات برای خودش به دست بیاورد، به این معنی که آبروی اوباما و دولتش بعد از سری دوم رئیس جمهوری اوباما به این مذاکرات در قزاقستان بستگی دارد ولی به قول مقام معظم رهبری امام خامنه ای (حفظه اله) که اخیرا فرموده اند چه نوع مذاکره ای ایران میتواند با امریکا مستقیم انجام بدهد، از نظر آمریکا مذاکره یعنی فشار همراه با مذاکره، ولی از نظر ایران مذاکره با آمریکا چه معنی میدهد.؟
برای مذاکره با آمریکا آیا دستاوردهای بسیار گران قیمتی که از عدم مذاکره با آمریکا برای ملت ایران حاصل شده است نباید سنجیده شود؟ آیا ملت غیرتمند ایران و سران تصمیم گیر ایرانی باید به این نتیجه برسند که ارزش مذاکره جمهوری اسلامی با آمریکا باید سودی داشته باشد که بتوان آن را هم سنگ با سی و چهار سال مقاومت مردم ایران و آرمانهای صدها هزار شهید و جانباز و آرمانهای امام خمینی (ره) و خواسته های مردم ایران دانست.؟
آنها برای اینکه ابهت شکست ناپذیر جمهوری اسلامی ایران را در دل ملت های منطقه و مردم جهان بشکنند، حتی نامه خصوصی و محرمانه به مقام رهبری هم میفرستند، حتی جدیدا سران و دولتمردان آمریکایی صحبت از معذرت خواهی رسمی از ملت ایران میزنند، تا مداخلات قدیم و جدید خودشان را توجیه کنند، مداخلاتی که هنوز هم با شدت بیشتری ادامه دارد.
دولتمردان آمریکا دروغگویان و جنایتکارانی هستند که دستور شلیک به هواپیمای مسافربری ایرانی را میدادند، و این را اشتباهی راداری می خواندند، و به فرمانده آن ناو برای تحقیر ملت ایران به خاطر اشتباهش و کشتن سیصد انسان بی گناه مدال افتخار دادند، آیا مردم ایران میتوانند لبخند زهرآگین آن مدال را بر اجساد ایرانی شناور در آبهای خلیج فارس را تحمل کنند، مدالی که هنوز هم بر سینه آن فرمانده جنایتکار زده شده، و هنوز هم آن جنایتکار با افتخار اعلام میکند، اگر لازم باشد باز هم این کار را انجام می دهد.
ظاهرا از آنجایی که انتخابات ریاست جمهوری ایران در پیش است، مذاکرات امریکا با ایران فقط برای فریفتن افکار عمومی مردم ایران و ملت های منطقه صورت میگیرد، تا بر روی افرادی که در انتخابات ریاست جمهوری نامزد میشوند تاثیر بگذارند، و چه خوب میشد که رسانه های ایرانی تحلیلی واقع گرایانه انجام بدهند، و این مسئله را آن طور که هست برای مردم ایران و ملت های منطقه و جهان تشریح کنند.
هیچ کس همانند مقام معظم رهبری (حفظه الله) به واقعیت های منطقه شناخت بسیار دقیقی ندارند، و هیچ کس مثل ایشان نمیتواند تحلیل های بسیار دقیقی از وضعیت سیاسی منطقه و جهان به دست بیاورد، و همانطور که بارها اعلام کرده اند، اگر روزی تشخیص بدهند که مذاکره با امریکا به نفع ملت ایران است، به مقامات و دست اندرکاران راهنمایی هایی لازم را ارائه خواهند کرد.
اینک به قول مقام معظم رهبری امام خامنه ای (حفظ اله) بحث مذاکره با امریکا خود چالش برانگیز است، یعنی به چالش کشیدن همه آرمانهای شهدا و امام خمینی (ره) و این امریکائی هایی که از مذاکره حرف می زنند، همانهایی هستند که همین چند ماه قبل میگفتند، بهترین ایران ایرانی است که مرده باشد، آنها فقط میخواهند با رسانه های جهانی خودشان مظلوم نمایی کنند که این ایران است که مذاکره نمیکند، ولی ما خواهان استدلال و منطق هستیم، آنها حتی دارو را برای مردم مریض ایران تحریم میکنند و آن زمان خود را دوست مردم ایران می گیرند.
روی هم رفته سیاست های کثیف دولت آمریکا که در کنگره آمریکا به دست صهیونیست ها دیکته میشود، نمیتواند برای جمهوری اسلامی مذاکره ای عادلانه به ارمغان بیاورد، برای نمونه در خیانت ها و دروغگوئی های سیاستمداران امریکایی همین بس که هم اینک در سوریه با القائده هم پیمان شده اند، در حالی که عناصر مفلوک عقیدتی القائده از برپایی حکومت جهانی اسلام حرف میزنند، ولی هدف علنی امریکا نابودی اسلام است.
به هیچ وجه نمیتوان به دولت امریکا و هم پیمانانش اعتماد کرد، دولتی که برای رسیدن به اهدافش هر اقدامی را مشروع میداند محکوم به شکست و استیصال است، دولت امریکا استعمار گرایی را همراه با مصلحت گرایی میداند، و معتقد هستند این دو لازم و ملزوم یکدیگرند، و جدا از اینکه امریکائیان سلطه طلب هستند، هدف آنها از مذاکره با ایران از بین بردن نفوذ و قدرت سرسام آور نظام جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان است، و اگر هم نتوانند در این مرحله این کار را انجام بدهند، فعلا به عقب نشینی ایران از خواسته های به حقش راضی میشوند، امریکا اگر از روی ناچاری تاکتیک و استراتژی اش را تغییر بدهد، محال است که هدفش را تغییر بدهد، و لذا از مذاکره هم برای تغییر تاکتیک و راهبردش استفاده میکند نه اینکه بخواهند از هدفشان منصرف شوند.
از طرف دیگر این بسیار ناباورانه است که ایرانیان بپذیرند دولت امریکا دوست ایران خواهد شد، امریکائیان اگر هم واقعا بخواهند با ایران رابطه برقرار کنند، نمیتوانند به طرف ایران بیایند، چون اگر بخواهند با ایران مذاکراتی واقعی و عادلانه انجام بدهند باید بپذیرند که دلخوری و دور شدن عربستان و قطر و کشورهای مرتجع عرب برایشان قطعی است، همچنین ناراحتی اسرائیل که در کنگره امریکا حرف اول را میزند.
دولتمردان ایرانی به خوبی میدانند امریکائیان نمیتوانند در این مرحله و در این برهه زمانی بدون حمایت های کلان عربستان و قطر خودشان را در منطقه سرپا نگه دارند، مذاکره با ایران یعنی اینکه دیگر از قراردادهای میلیاردها دلاری با کشورهای عرب منطقه خبری نیست، و تمام آن سلاح هایی را که فقط به عنوان ایران هراسی به عربها فروخته اند، حالا چطور میتوانند به آنها بگویند که ما با ایران به توافقاتی رسیدیم، حتی اگر هم به ایران در مذاکرات دروغ بگویند، باز هم نمیتوانند سران مرتجع عرب منطقه را با آن خصوصیات اخلاقی ابلهانه مجاب کنند.
امریکا نمیتواند در سیاست های خود صادق باشد، امریکا به خاطر فشارهای اسرائیل و عربستان و قطر و کشورهای مرتجع منطقه نمیتواند به طرف ایران بیاید، امریکا نمیتواند شریک راهبردیش عربستان را ناخشنود کند چون با کوچکترین ناراحتی آنها به طرف روسیه و چین و حتی به احتمال قوی به طرف ایران خواهند آمد، نفت و موقعیت بسیار بسیار استراتژیک عربستان چیزی نیست که امریکائیان به راحتی از آن دست بکشند، یکی از سیاست های راهبردی عربستان و قطر و عربهای مرتجع منطقه در قبال تسلیم شدن محض شان در مقابل زیاده خواهی های امریکا، دوری امریکا و غرب از ایران و دشمنی غربیان با ایران است، و محال است تا کشورهای مرتجع عرب منطقه سر پا هستند امریکا تمایلی واقعی برای مذاکره با ایران داشته باشد، و یا به طرف ایران بیاید، در واقع نمیتواند بیاید، چون سیاست دولت امریکا طوری است که منافعشان را در اولویت همه چیز قرار میدهند، و این مسئله حتی برای خیلی از کشورهای دیگر هم، منطقی به نظر میرسد، به خصوص که امریکائیان ابدا ارمانگرا نیستند و به شدت مصلحت گرا هستند.
هم اینک که دولت امریکا مذاکره را مطرح میکند، فقط کافیست که بتوانند از طریق جاسوس خودشان خراب کاریهایی در ایران انجام بدهند، یا اگر بتوانند در سوریه از طرف تروریست هایی که وارد سوریه کرده اند به پیروزی هایی دست پیدا کنند، و مناطقی را در سوریه به دست بگیرند، بلافاصله جهت گیریهایشان را عوض میکنند، آنها به راحتی مثل آب خوردن دروغ میگویند خیانت و عهد شکنی میکنند، در قاموس آنها چیزی به نام وجدان و راستگویی و شرافت انسانی وجود ندارد، به راحتی زیر تمام قرارداها و بیانیه های جهانیشان میزنند، و علنا به مقابله با اسلام برخاسته اند، و از گفتن اینکه اسلام دشمن بشریت و مخالف غرب و پیشرفت است باکی ندارند.
امریکا اینک که در سوریه از ایران و محور مقاومت برای چندمین بار شکست به شدت وحشتناکی خورده اند، نمی توانند این همه شکست را تحمل کنند و بحث مذاکره را مطرح میکنند، سیاست آنها در سوریه شکست خورده است ولی نمی خواهند پیش هم پیمانانشان اعتراف کنند، امریکا اگر به واقعیت شکست سیاست هایش در سوریه اعتراف کند، هم پیمانان منطقه ای خود را از دست خواهد داد، برای آمریکا این همه شکست سیاسی و نظامی قابل هضم نیست.
آمریکا خوب میداند که سیاست هایش در مقابل ایران و هم پیمانان ایران شکست خورده است، چرا که اگر محالی ممکن شود و به فرض محال هم بتوانند آنقدر مزدور و تروریست جلب کنند و آنها را وارد سوریه کنند تا بتوانند به فرض چند تا از شهرهای سوریه را هم بگیرند، و دولتی هم به فرض تشکیل بدهند، باز هم در آن صورت برای اسد و ایران و جبهه مقاومت اتفاقی نمی افتد، چرا که بهترین سرزمین ها و نفت خیزترین آنها در سوریه زیر پای علویان و طرفداران پر و پا قرص اسد قرار دارد، و اکثر این منابع زمینی و زیر زمینی سوریه در سواحل دریای مدیترانه در دست طرفداران نظام بشار اسد باقی می ماند، پس باز هم نخواهند توانست به ایران و محور مقاومت ضربه ای بزنند.