اگر امریکائی ها دیدگاههایشان را با ایران در مذاکرات5+1 به هم نزدیک هم بکنند نمیتواند دلیلی بر تغییر رفتار دولت امریکا باشد، آنها اجبارا در مذاکره فقط در قول دادن برای خوراک رسانه های خودشان که بتوانند برای انتخابات آتی ایران تاثیر گذار باشند تا حدودی در حرف زدن کوتاه میآیند در عمل هیچ خبری نیست، اگر این دفعه هم از عقب نشینی و قبول خواسته های ایران در آلماتی حرف زده اند و تا حدودی خواسته های ایران را پذیرفته اند، به خاطر انتخابات آتی ایران است، تا گروهها و افرادی را در ایران که خواهان دوستی با امریکا هستند یا تندروهای اصلاح طلب را، قلم و زبان شان را درازتر کنند و به آنها امید بدهند.
امریکا وقتی به این حقیقت پی برد که آخرین علاج درد جنگ است که به شدت از حمله به افغانستان و عراق ضربه دیده بود، و اینک که همه راهها به رویش بسته شده و در سوریه هم که زورآزمایی نهایی و جنگ نیابتی ایران و آمریکا بود به نفع ایران و شکست تمام نقشه های امریکا هم پیمانانش منجر شده است، حالا چاره ای ندارند جز ادامه مذاکرات، در واقع جنگ نیابتی ایران و امریکا به مذاکرات نیابتی در سوریه کشیده شده است، چنان امریکا و همه هم پیمانانش در سوریه از ایران شکست مفتضحی خورده اند که این سیلی را هرگز فراموش نخواهند کرد، و این تجربه تلخ و تقصیر را به گردن نداشتن مواضع یکسان مخالفان سوریه انداخته اند.
اینک فهمیده اند باید با تدبیر خیلی بیشتری به سراغ ایران بیایند در واقع مذاکره آخرین گزینش و تدبیر آنها در مقابله با ایران است نه جنگ، جنگ و حمله امریکا به ایران الان دیگر از تهدید به جوک تبدیل شده است، آنها حتی از کوچکترین قدرت در محور مقاومت که غزه است شکست خوردند از حزب الله شکست خوردند و اینک با تمام قوایشان و هم پیمانانشان دربست و کلهم در سوریه شکست خوردند، آنها خوب میدانند که با جنگ در سوریه، گلوگاه صهیونیست جهانی را به دست ایران می دهند.
در واقع مذاکرات واقعی ایران و امریکا همان مذاکرات نیابتی است که بین مخالفان سوری و نظام مردمی سوریه در جریان است، و ظاهرا در حال حاضر اقداماتی هم در حال انجام است، همین الان هم آمریکا با ایران در مذاکرات 5+1 با هم مذاکره می کنند، به هر حال هر هفت کشور با هم دیدگاههایشان را در مذاکرات روشن میکنند، دلیلی ندارد وقتی در آنجا دیدگاه مشترکی ندارند، حتی سرسخت ترین مذاکره کنندگان در 5+1 آمریکائی ها هستند و دائما سنگ اندازی می کنند پس دلیلی ندارد که بخواهد مذاکرات مستقیم بین این دو کشور ایجاد شود.
تمام محبوبیت ایران که در دل ملت های منطقه افتاده است به خاطر نه بزرگ ایران به سلطه مدرن آمریکا می باشد، این مقاومت مردم ایران است که برای ملت های منطقه و جهان الگو شده و سلطه طلبان و استعمارگران دنیا اول میخواهند جلو این الگو گیری را بگیرند، چطور ممکن این وضعیت بوجود بیاید و حق و باطلی در مقابل هم از دوستی سخن بگویند، آخرین گزینش امریکا در مقابل ایران ادامه مذاکرات است نه جنگ، برای آنها منطق ایران برنده تر و خطرناک تر از خود ایران است، منطقی که بر مبنای صلح پایدار در منطقه بدون دخالت خارجی شکل گرفته به هیچ وجه برای آنها قابل قبول نیست.
آنها فقط در حد حرف زدن تا حدودی کوتاه می آیند اعمال و گفتار و اقدامات دولت امریکا نشانه تغییر تاکتیک اوست نه تغییر هدفش، اینک اجبارا چون چاره ای ندارند کمی در حرف زدن عقب نشینی کنند ولی در اولین فرصت چون قدرت جهانی اش را دارند به زیر همه قول و قرارها یشان میزنند، آنها به راحتی آب خوردن دروغ می گویند زیر همه قول قرارهایشان می زنند، پرونده های زیادی در سازمان های جهانی برای کشورهای هدف باز می کنند، و بستن آن پرونده ها دیگر سالها و قرن ها باز می ماند و محال است که به طور کامل بسته شود.
چطور ممکن است ایرانیان باور کنند پیوندی میان ایران و امریکا به وجود بیاید، در این گیر و دار انتخابات ایران و این گرانی بی سابقه در ایران، تا حدودی زیادی آنها را دلگرم کرده است که همان سیاست ادامه شدیدتر تحریم ها را پی بگیرند، و چون صهیونیست ها تصمیم گیرندگان اصلی در کابینه امریکا هستند ایران باید منتظر تحریم های علنی و غیر علنی شدیدتری هم باشد.
سیاست رسمی و منطقی ایران در منطقه که بر مبنای صلح پایدار بدون دخالت خارجی شکل گرفته در تمام مذاکرات5+1 همچون پتکی بر سر سلطه طلبان به رهبری امریکا فرود میاید، در چنین حالتی چطور میشود از مذاکره با امریکا حرف های خوش باورانه زد، آنها قرن ها با تاراج و تفرقه منابع منطقه را به یغما برده اند حالا چطور ممکن است که بیایند و با ایران دوست شوند حتی اگر دشمنی شان مردانه هم باشد باید شکر گزار بود.
حتی اگر در مذاکرات 5+1 ، ایران در مذاکرات ها تمام غنی سازی اش را متوقف کند محال است امریکا و انگلیس تحریم های اصلی و به قول خودشان تحریم های فلج کننده و هوشمند شان را لغو کنند اگر محالی ممکن شود و ایران و آمریکا دوست هم بشوند آمریکائیان مانند کشورهای چین یا روسیه با ایران برخورد خواهند کرد و این تحریم ها را به عنوان برگ برنده خودشان همیشه در دست خواهند گرفت.
تحریم های آنها علیه ایران به بهانه واهی نگرانی برای ساختن بمب اتمی نیست انها هدفشان را که نابودی نظام است دنبال می کنند بعضی وقت ها تغییر روش می دهند این مذاکرات ها همان تغییر روش است، و هیچ نتیجه ای نخواهد داشت در مذاکرات های 5+1فقط سبک شدن هویچ و چماق امریکا در کار است گاهی وقت ها امریکا هویچ را بزرگتر میکند و چماق را کوچکتر و بعضی وقت ها برعکس، آن هم فقط در حد خوراک رسانه ها چرا که آنها نمی توانند و اجازه ندارند که تحریم ها را حذف کنند فقط کنگره امریکا همچین قدرتی را دارد که تحریم ها را لغو کند نه رئیس جمهور امریکا میتواند و نه هیچ کسی دیگری، فقط کنگره امریکا که زیر نفوذ شدید صهیونیست هاست قدرت لغو تحریم ها را دارند.
در این طرف قضیه هم مجلس ایران قرار دارد که دولت را موظف به غنی سازی کرده است در نتیجه مذاکرات برای این برگزار میشود که بگویند توافق کردیم که مذاکرات ادامه پیدا کند چرا که آنها نمی توانند به هیچ وجه راضی شوند کشوری بیاید و منافع نامشروع ، جنایت کارانه و خیانت کارانه شان را به خطر بیاندازد دوست خود بدانند، آنها فقط سو استفاده های تبلیغاتی میکنند با رسانه های صوتی و تصویری و ماهواره و مجازی در افکار عمومی تبلیغ میکنند، تبلیغ می کنند امریکا درخواست های بیشتر ایران را پذیرفته، ولی در تبلیغات پذیرفته اند، چرا که از آن طرف کابینه امریکا که دست صهیونیست هاست، تا جایی که قدرت دارد لایحه هایی به شدت ناجوانمردانه را برای تحریم های بیشتر به ایران تصویب می کنند، این سیاست کج دار مریض آنها است که در انتخابات پیش روی ایران برنامه هایشان را به اجرا بگذارند.
به تازگی نمایندگانی از طرفی امریکا با گروههای سازمان منافقین ظاهرا در یکی از کشورهای اروپایی مذاکره برگزار کرده اند و از طرف دیگر نمایندگان دیگرشان در همان روزها در آلماتی در مذاکرات 5+1 از عقب نشینی در برابر ایران و ظاهرا پذیرفتن و نزدیک کردن خواسته های ایران با خواسته هایشان حرف زده اند، این است سیاست امریکا و حالا مثلا ایران و امریکا بیایند و پشت میز هم بنشینند و حرف بزنند، با این اعمالی که امریکا دارد انجام می دهد چه نوع سخنی باید به هم بگویند.
امریکا و انگلیس هم اینک چون شغال زخم خورده ای هستند که اگر لطف خدا و قدرت و ایمان مردم ایران نبود بارها و بارها به ایران حمله کرده بودند حتی ایران را مثل سال1320 اشغال میکرند، اگر امریکا باز هم بخواهد علنا با ایران به مبارزه علنی برخیزد مگر اینکه بخواهد دست به انتحاری سیاسی بزند، آنها تازه یاد گرفته اند فقط باید روش خود را در ضربه زدن به ایران تغییر بدهند، اول میخواهند جلو قدرت روز افزون و سرسام آور ایران را در منطقه بگیرند و قدرت نفوذ ایران در بین ملت های منطقه را از بین ببرند به شدت می ترسند و به هیچ عنوانی نمی خواهند جمهوری اسلامی ایران الگویی برای مردم منطقه بشود، آنها برای انتخابات ایران خوابها دیده اند، آنها فقط میخواهند اعتبار جهانی به دست بیاورند تا راحت تر در انتخابات ایران دخالت کنند و به گروههایی در ایران چراغ سبز نشان بدهند شاید اغراق نباشد اگر بگویم انتخابات آتی ایران، برای آنها مهم تر از انتخابات داخل خود امریکا باشد.
گره های بزرگ در مذاکرات ایران و 5+1 چنان زیاد و پیچیده است که نمیشود حتی کوچکترین نقاط مشترکی بین ایران و امریکا پیدا کرد تا چه برسد به مذاکرات مستقیم بین ایران و امریکا، امریکا کشوری است که ذاتا خود را بر حق میداند عادت کرده که کشورهای دیگر را مستعمره خود بداند و در هر کاری در امور داخلی کشورها مداخله می کند، حال اگر کشوری بیاید و بخواهد همه قانون استعماری آنها را به هم بریزد و خودش برای خودش تصمیم بگیرد از محالات است که دست دوستی و حتی بی طرفی به طرف دشمن خودشان دراز کنند انها به حق یا ناحق خود را به حق می دانند که علنا بگویند هر که با ماست دوست است و هر که با ما نیست دشمن است.
امریکا و انگلیسی که منافع ملی و ایدئولوژی ایرانیان را هدف قرار داده اند حتی داروهای پزشکی برای بیماران سرطانی را برای مردم ایران تحریم کرده اند، نمی توانند حتی کوچکترین وجه مشترک با ایرانیان داشته باشند، مگر تا حالا در مذاکرات های دیپلماتیک دیدگاهها به هم نزدیک نشده بود، تنها نتیجه مذاکرات گفتن این کلمات است تفاهم کردیم که مذاکرات ادامه پیدا کند و ظاهرا دیپلمات های ایران دست آنها را خوب خوانده اند.
آنها فقط به فکر این هستند که به ایران ضربه بزنند و هر حرفی و قولی بزنند و بدهند ولی همان روش و اقدامات قبلی شان را ادامه می دهند، امریکا و انگلیس به خاطر اقداماتشان علیه ایران چه مخفی چه علنی دشمن همیشگی و اصلی ایران تا مادام العمر خواهند بود و از هم اکنون در رسانه هایشان برای انتخابات آتی ایران و گرانی های اخیر مانور های زیادی انجام می دهند،
آنها ایران را دشمنی میدانند که باید هر چه سریع تر نظامش را از بین ببرند و چون خیلی از کشورهای جهان به خصوص در منطقه زیر نفوذ آنها هستند یا خودشان آن دولت ها را سر کار آورده و یا از آنها در مجامع بین المللی حمایت میکنند قدرت بی اندازه ای در امور داخلی کشورهای مرتجع منطقه دارند به طوری که در عربستان که غول ضاله وهابیت را در اختیار دارد سمت های کلیدی و ولایت عهدی عربستان با اجازه سفیران آمریکا در ریاض باید تایید شود، آنها بیشتر به این خاطر خودشان را به حق میگیرند چون که قرن ها بر این مناطق سلطه داشته اند و از همان اول هم برای چاپیدن و تفرقه به این منطقه میآمدند.
اگر هم عده ای در داخل تفسیرهایی از عقب نشینی امریکا در مذاکرات آلماتی کرده و می کنند البته که به خاطر اقتدار ایران است و صد البته به خاطر قدرت صدور انقلاب اسلامی ایران است که مرزها را درنوردیده است، آمریکا از صدور انقلاب ایران خیلی بیشتر از خود ایران ضربه خورده است صدور انقلابی که در دو سه سال اخیر به یکباره چهار کشور به شدت وابسته به غرب را کله پا کرده و حالا این ایدئولوژی وارد حوزه کشورهای خلیج فارس شده و همه مردم منطقه را به حرکت درآورده است ملت های منطقه دیگر از آن حالت خمودگی درآمده اند، راه پیمایی های بزرگ و تظاهرات در عربستان چیزی عادی شده است، مردم منطقه جرات پیدا کرده اند دیگر در بحرین نمیتوانند انقلاب مردمی را سرکوب کنند، آنها شاید در ظاهر امر در حرف زدن های دیپلماتیک با ایرانیان، این طور به نظر برسند که خواهان مذاکره با ایران باشند، ولی همه ما میدانیم که این یک تغییر تاکتیک است نه تغییر راه و روش، هدف اصلی آنها تغییر ناپذیر است.
اگر بخواهیم عادلانه قضاوت کنیم، جمهوری اسلامی ایران اسلامی در این برهه از زمان جنگ به شدت سنگینی را بر عهده گرفته و در کمال شگفتی و ناباوری جهانیان، از این جنگ پیروز درآمده است و اگر محبوبیتی جمهوری اسلامی ایران در بین مردم منطقه و جهان دارد، به همین خاطر نه گفتن به آمریکاست، کاری را که ایران بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی از سی و چهار سال قبل تا الان بر عهده گرفته اگر ده تا از کشورهای منطقه با هم متحد بشوند تا بخواهند کاری را که ایران در مقابل سلطه طلبان جهانی میکند را انجام بدهند، نمی توانند کار ایران را انجام بدهند و باید گفت اینک و در برهه ای خاص ایران برای همه مسلمانان و جهانیان تاریخ ساز و الگویی جهانی شده است.