حضرت فاطمه زهرا(س) دختر گرامی پیامبر رحمت، محمد مصطفی(ص) است که با وجود عمری کوتاه حدود 18 سال توانسته به یکی از بزرگ ترین الگوهای انسانی در ابعاد مختلف تبدیل شود فاطمه (س) شخصیتی است که نه تنها به خاطر رابطه فرزندی، بلکه به خاطر حقیقت وجودی خویش و کمالات نفسانی، به محبوب ترین افراد در نزد پیامبر زمانش که همان پدر بزرگوارش می باشد مبدل شده است تا جایی که حضرت رسول (ص) فرمودند: عزیزترین اشخاص در نزد من فاطمه(س) است و این کلام از پیامبری پاک و به دور از خطا و اشتباه و نقصان، به صرف وجود رابطه پدر و فرزندی عجیب به نظر می رسد، چراکه به فرموده شخص پیامبر، بهترین شما در نزد خداوند پرهیزکارترین شماست، پس چگونه می تواند پیامبر شخصی را غیر از بهترین و با کرامت ترین مردم از همه عزیزتر بدارد لذا به حتم، ویژگی های روحی و انسانی فاطمه (سلام الله علیها) است که او را به چنین مقام و درجه ای در نزد خداوند و طبعاً رسول او رسانیده است دیگر اینکه این ابراز محبت، نوعی هدایت به سوی انسان کامل و اسوه است که پس از پیامبر، مردم باید راه آنان را دنبال کنند و آنان کسانی نیستند جز فرزندان همین فاطمه (س) «فداها أبوها» ، زهد و پارسایی فاطمه (س) به جایی می رسد که پیامبر در پاسخ سلمان که نگران حال فاطمه (س) است می فرماید: «ای سلمان! همانا دخترم از گروه پیش گامان به سوی خداست.
زهرا تازه ترین اتفاقی بود که در عالم افتاد، و هیچ وقت نیست که این اتفاق، باز هم تازه نباشد، زهرا حرف تازه خدا بود، انّا اَعْطَیناکَ الکوثَر ، نگاهی نو به سراپای هستی بود، ارتباط خاک با خدا بود؛ مادر شهود و شهادت؛ بانوی محراب؛ بانوی اعتراض؛ بانوی حماسه؛ بانوی بسیج بنی هاشم؛ بانوی شهادتی بود به بزرگی مظلومیتش، پیش از زهرا (س) هیچ زنی را ندیده بودند، که پدر خویش را مادر باشد، پیش از زهرا شهادت این همه تازگی نداشت فاطمه (س) که آمد، شهادت جانی تازه گرفت معنا گرفت قبلاً، کلمه ای بود و بعد، معنا شد شهادت در خانه زهرا، حیثیت و آبرو پیدا کرد، بزرگ شد و انتشار یافت و فاطمه که در دامان یکی از چهار زن عالم قد کشیده بود ، به روشنی این همه را می دانست مادرانه، شهادت را بزرگ می کرد آگاهانه شهادت را شیر می داد از جغرافیای قتلگاه خبر داشت کربلا را بر دامان می نشاند برای عاشورا، لالایی می خواند گیسوان اسارت رینب را شانه می زد، حکایت چاه و محراب خون را می دانست، با این همه، اهل شکایت نبود، اگر هم می گفت، درد می گفت که درمان بشنود.
فاطمه زهرا (سلام الله علیها) سیدة نساء العالمین، بضعة الرسول و قرینة ولیّ الله، بانویی که در مباهله به حکم قرآن مجید، اختصاصِ شرکت داشت، و از اهل بیت علیهم السلام هم، یگانه بانویی بود که به مقام عصمت و طهارت چون پدر و همسر و فرزندانش آراسته بود، و در آن اجتماع که حتی امّ سلمه هم اجازه حضور نیافت و از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) جواب «إنّکِ على الخیر» شنید، فقط یگانه بانویی که حضور داشت آن حضرت بود او در غیر مقام نبوت، در اخلاق و علم و کمالات نسبت به پدر نسخهای مطابق اصل بود و مثل سائر ائمه (علیهم السلام) سیره و رفتار و گفتارش، دین و شرع و دلیل احکام الهی است.
وقتی بوی جهل و ظلمت این عالم خاکی، رسول رحمت و مهر را دلتنگ بهشت میکرد، این تو بودی که با بوی بهشتیات اندوه از دل پدر میبردی؟ تنها کسی که اجازه داشت او را رسول خدا صدا نزند و با ندای بابا گفتنش، خدا و رسول شاد میشدند، تو بودی گاهِ سفر، آخرین کسی که پیامبر وداعش میگفت، تو بودی و نخستین کسی که چشم رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به استقبالش روشن میشد، باز هم تو بودی همه لحظههای اندوه و رنج و تنهایی، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با دلسوزیهای مادرانه تو تسلی داده شد و همه بارهای سنگین دشمنی مشرکان و زخمهای بدخواهان پیامبر با دستهای مهربان تو مرهم نهاده شد چه جای تعجب اگر عصاره صبوری و رحمت، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ، تو را «مادر پدر» بخواند و چنین به دیدار تو و بوییدن تو مشتاق باشد که مهر تو الهی است و بوی تو بهشتی سلام و درود خدا بر تو و بر پدر بزرگوار تو.
فاطمه، عزیزترین خلق است نزد من خشنودی فاطمه، خشنودی خدا و خشم او، خشم خداست فاطمه از من است و من از او، او سیده زنان عالم از ابتدا تا آخر است چه بزرگ است جایگاه تو ای فاطمه که پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله تو را چنین بزرگ میدارد، چه فخری است که در تو نیست ای عزیز دل رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ؟ کدام بلندی رتبه است که نزد تو بلندی کند؟ کدام پله کمال است که به گذر قدمهای تو برخود نبالد؟ نه فقط دوستداران تو، که آفرینش، تو را میستاید ای بهانه خلقت خلق! نام تو زینت آفرینش است بوی تو شمیم بهشت است زمین به فخر قدمهای تو بر ستارگان آسمان میبالد در روز طلوع تو، خورشید به عشق دیدار نور وجودت به آسمان سر میکشد سلام و درود خدا بر تو باد، ای دردانه خلقت.
فاطمه جان ( ص) ای مادرم با اینکه هزاران سال است که تو رفته ای هنوز هم نامت دل هایمان را آتش میزند هنوز هم مظلومیت تو و غصب فدک را می توان دید هنوز هم صدای ناله هایت از پشت در سوخته می آید هنوز هم پا به پای علی مظلوم اشک میریزی یا فاطمه جان (س) آیا میدانی هنوز هم علی بر منبر دل ها را فتح می کند تا فرزندت قائم آل محمد حضرت مهدی (عج تعالی ) زودتر بیاید و انتقام سیلی ات را بگیرد.
یا فاطمه جان (س) تو امید ما دلسوختگانی، بوی گل محمدی ات در فضای مدینه پیچیده است و دلمان را روانه آن قبر بی نشانت می کند مادرم زهرا جان (س) می گویند دخترت حضرت (س) زینب خیلی صبر داشت ، ولی صبر تو چگونه صبری است؟ آن همه مصیبت ، فراق مادر ، داغ جانسوز پدر ، غصب فدک ، غم غربت و تنهایی علی (ع) ، خدایا فاطمه دارد چه می بیند ؟ علی (ع) را با دست ها و پاهای بسته شده میان کوچه.... فاطمه جان (س) چه شب ها که شاهد بودی فریادهای از عمق جان علی را از فرط تنهایی و بی کسی در چاه ، به ما بگو ای بهانه خلقت نسوان یا فاطمه جان (س) آیا ناله های شبانه شما و درد هایتان سوزناک تر بود یا گریه های علی در نخلستان های کوفه؟.
هیچ کس نمی تواند رنجی را که بر علی با بچه هایت در آن شب تاریک گذشت بیان کند ، مولا علی (ع) 40 قبر کند تا دست هیچ نامردی نتواند قبر تو را بیابد اما یادت می آید به علی چه گفتند می گفتند غسل و کفن علی صحیح نیست باید ما مسلمان ها خودمان دختر پیغمبرمان را غسل و کفن دهیم و دفن کنیم " اللهم العن الجبت و الطاغوت ، خناس های کوفه دستور نبش قبر دادند و چه استوار و محکم ، فریاد حیدری شیر خدا امیر مومنان واقعی، علی (ع) بلند شد که اجازه نمی دهد، و با رجز خواندن علی همه کفار (ظاهرا مسلمان) از ترس بر جای میخکوب شدند و جرات نکردند به یکی ، حتی به یکی از آن قبرها نزدیک شوند ، علی جان کاش این فریاد را زودتر سر می دادی.
فاطمه جان دلم برایت تنگ شده است فاطمه جان ما را به مدینه به همان سرزمینی که بوی تو را می دهد بخوان، مادر جان ما در خاموشی قبرت تابش هزاران خورشید را خواهیم دید اگر قبرت را نشانی نیست چه باک؟ هر سنگ نبشته ای حکایت تو را دارد مادر عزیزم دوستت داریم (روایت داریم که هر کس حب فاطمه (س) در دلش باشد می تواند او را مادر خطاب کند زیرا او مادر همه هستی است).
زهرا عصاره عصمت است زهرا، آیینه پاکی است زهرا زلال کوثر است ای همیشه جاری ای بهار کوتاه ای ترنم باران وحی در شکوه مقام تو حیرانم که معنویت رشتههای چادرت دست نیاز میآویزد و معرفت به غبار آستان خانهات بوسه میزند برهوت این دنیای خاکی شایان میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت.
گل زیبای پیامبر ببین با تو ای یگانه گل پیامبر چه کردند؟ دل گیر بودن دل شیعه از چه روست ؟! از گناهان زیاد یا از شکستن دل مهدی (عج)؟! فاطمه جان انگار هنوز هم پا به پای علی مظلوم اشک میریزی، اما همان روز بود که تو را و اوج مظلومیتت را از اعماق جانم و با سلول های وجودم درک کردم، وقتی که فریادهای از عمق جان علی را از فرط تنهایی و بی کسی در چاه را می شنیدی و اشک می ریختی زهرا جان (س) آن روزها علی تو را داشت و تو علی را داشتی اما وقتی تو رفتی ، علی تنهای تنها شد، تنها تر از تنها هیچ کس نمی تواند رنجی را که بر علی با بچه هایت در آن شب تاریک گذشت را بازگو کند.
خدا انسان را میآفریند تا او را به کمال برساند رسولی میفرستد تا الگویی باشد برای خلق و راه رسیدن به کمال برایشان آسانتر شود این فرستاده گرامی خدا میآید تا مکارم اخلاق را کامل کند و این مکارم اخلاقی و سجایای انسانی در قالب وجود بانوی دو عالم، فاطمه زهرا علیهاالسلام به زیباترین و کاملترین صورت ترسیم میشود پرهیزکاری، احسان و خوشرویی، صداقت و فروتنی، چنان در او به اوج میرسد که گویی خدا کمال را در آینه وجودش به آدمیان نموده است بندگی و خوف از خدا، صدیقه کبرا علیهاالسلام چنان است که وقت نماز از خوف خداوند نفسش به شماره میافتد و خدا چنین در خلقت او، بر فرشتگان میبالد.
فاطمه، فاطمه است؛ به خاطر آنکه آتش دوزخ را از دوستداران خود دور میکند و فاطمه است؛ چون محبت خود را از دشمنان خود دور میدارد چه سعادتی برتر از دوستی او که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله خشنودی او را خشنودی خدا میداند و چه حسرتی بزرگتر از بازماندن از محبت او که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله ، خشم او را خشم خدا میشمرد خدایا! دست ما را از دامن مهر او کوتاه مدار دلهای ما را از نور هدایت او روشن کن و به راهی رهنمون ساز که رضای او در آن باشد که رضای او رضایت توست نام ما را در شمارِ دوستداران و پیروان آن حضرت قرار ده تا در روز حساب، از گذرگاههای سخت به مدد نام او به آسانی بگذریم.
سلام بر تو که خدا پیش از آنکه دست در آفرینش تو برد، تو را آزمود و بردبارت یافت من بر بلندای نام تو و مقام تو زبان به تصدیق میگشایم و در اندوه آنچه بر پدرت و ولی او رفت، صبر میکنم بدان امید که تو ای بزرگ بانوی دو عالم، مرا به مؤمنان و یاران آن دو بزرگوار پیوند دهی و نامم را در شمار یاران پدرت بنگاری و بدان دل شادم کنی بنگر ای بانوی من، که به ریسمان محبت شما چنگ زدهام و به یاری شما توسل جستهام تا ایمانم را به درجه بهشتیان برسانی و به واسطه ولایت و دوستی پدرت و ولی او، پاک و طاهرم گردانی.
فاطمه جان هر چند علی در برابر غم تو صبوری کرد اما هر بامداد که عطر گلهای یاسی که از تو به جامانده بود در کوچه های غمزده مدینه می پیچید علی گرمی اشک را بر گونه های خود حس می کرد و هر هنگام که به در سوخته می نگریست به گوشه خانه پناه می برد و هق هق اشکهایش فرصت نفس کشیدن را از او می گرفت یا فاطمه جان (س) من نشان کبودین دست های تو را از قافله هایی که از کناره بقیع می گذشتند گرفتم من اشک های تو را بر کوبه های کوچه پس کوچه های سرد و خسته مدینه یافتم خط تو را که بر پوست هر ستاره، غزل آفتاب را می نوشتی، خواندم این شعله های عشق توست که انسان خسته را به میهمانی آفتاب می خواند من در خاموشی قبرت تابش هزاران خورشید را دیدم اگر قبرت را نشانی نیست چه باک؟ هر سنگ نبشته ای حکایت تو را دارد در حجم نگاه تو افق هم رنگ می بازد سبزی این سال ها هنوز وام دار آن نگاه بلندی است که از قله ناپیدای تو سر زد فاطمه جان هنگامی که روح پاکت را تسلیم فرشته مرگ کردی صورت رنگ باخته علی برای اولین بار غرق اشک شد.
نامت گل، نشانت گل آذین، یادت گلاب و غروبت گلگون! آن گلی که بهشت با عطر گلبرگ های آن از هوش می رود؛ گلی با هیجده گلبرگ بی مثال، با هیجده بهار لا یزال خوشا به حال هیجده بهاری که با تو شکفتند هیجده تابستانی که به بار نشستند؛ هیجده خزانی که بر باد رفتند و هیجده زمستانی که کفن پوشیدند.... کوه ها حجم عقده های کبود توست و دریاها چکیده اشک های غریب تو از آن روز که فدک به نام تو شد، فلک قافیه ای در خور یافت و از آن دم که آب مهریه تو شد، سفینه اهل بیت به جریان افتاد بیت الاحزان تو، پیشگوی کربلا بود و گریه های دردناکت پیش درآمد نینوا سیمرغ گم شده! مبادا بی تو حقیقت، آشیانه خفاش ها شود و عشق، بازیچه کاکلی ها! مادر پهلو شکسته، دل های شکسته را دریاب.
چه بلند است مقام خدیجه که مادر چنین فرزندی است، مادر برترین زنان عالم است، مادر بانویی از بهشت، حضرت فاطمه الزهرا ام المومنین ام ابیها خدا میداند چه بر سر خدیجه میآمد اگر فاطمه نبود در تنهایی و اندوه خدیجه در آن وانفسای شعب ابی طالب، چقدر شیرین است صدای فاطمه برای مادرش حضرت خدیجه (س) چه آرامشی دارد و چه مونس و مرهمی است برای دل بیقرار خدیجه، خدیجه به دخترش میگوید فاطمه جان خدا به من صبری بدهد تا تاب و توان دوری تو را داشته باشم.
ایام شهادت کوثر رسول خدا است ، او که در مقام فداها ابوها است، او که دختر رسول خداست، او که حلقه وصل نبوت و امامت است، ،او که خود و فرزندان و پدر و همسرش نگهدار ما هستند و این فرزندش سید علی خامنه ای است که خون فاطمی و و سادات علوی در رگهایش می جوشد و نایب امام زمان و جانان ماست زهرای عزیزی که نام مبارکت رمز عملیات های ما و رزمندگان اسلام در جبهه ها بود و ما فرزندان خمینی کبیر در جبهه ها احساس می کردیم که فاطمه مادر ما هم هست و محبت مادرانه به آن حضرت داشتیم و در پشت پیراهن های خاکی مان و پیشانی و بازروهای بندهای خودمان مینوشتیم یا زهرا ادرکنی
یا فاطمه، تو فقط مادر امامت نبوده ای؛ تو مادر حیا و عفتی، مادر مظلومیت و صبری، مادر وقار و ابهتی، تو مادر ایمان و یقینی و اگر کورسوی ایمانی دل ما را روشن می دارد، به تابش مهر توست، سلام و درود خدا بر تو ای مادر شکیبایی و ای اسوه بردباری، ای روشنای ایمان و ای نور آسمانی دعایمان کن که به دعای تو محتاج ترین ایم سالروز شهادت سالار بانوان جهان، دخت گرانمایه خاتم پیامبران، فاطمه زهرا، صدّیقه مبارکه، طاهره محدِّثه، زکیّه بتول، میوه دلِ رسول، راضیه مرضیّه، محور ولایت، اسوه حجاب و عفت، خردمند خوش سخن، پارسای پرستنده، بزرگ پوینده وادی عرفان، ناموس خلقت، مادر امامان، یگانه همتای امیر مؤمنان و مفسّر قرآن، و بانوی پاک پاکیزه، حضرت فاطمه زهرا(س) را به پیروان راهش و همچنین شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بر امام زمان و امام خامنه ای کبیر (حفظه اله) و شیعیانش تسلیت می گوییم.