مردم سالاری واقعی در ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، انتخابات های گوناگونی را به خود دیده است برگزاری بیش از 30 انتخابات پس از انقلاب نشان دهنده اهمیت حضور مردم برای نظام جمهوری اسلامی بوده و هست و از میان همه انتخابات هایی که برگزار شده است شاید اغراق نباشد اگر بگوییم که انتخابات ریاست جمهوری پیش رو را مهمترین و رقابتی ترین انتخابات در میان سایر انتخابات ها بنامیم.
تا کنون ده دوره انتخابات ریاست جمهوری و ده دولت سرکار آمده اند و بعد هم رفته اند اما همه این دولت ها سرنوشت یکسانی نداشته اند برخی مانند دولت بنی صدر دولتی مستعجل و خائن بودند، بعضی دولت ها هم مانند دولت رجایی برای همیشه تاریخ در قلوب مردم ایران جاودانه و ماندگار شدند و برخی هم روال عادی یک دولت را سپری کرده اند و جای خود را به دیگران داده اند و صد البته این دولت ها با هم فرق هایی بسیار زیادی از زمین تا آسمان داشته و دارند ولی نکته ثابت در همه عمر سی و چهار سال انقلاب اسلامی و ده دوره انتخابات ریاست جمهوری این است که در هر دوره علیرغم برخی چالش ها انتخابات به خوبی برگزار شده است گویی که دولت ها می آیند و می روند و این انتخابات است که باقی می ماند.
شاید دولت نهم و دهم بهترین نوع دولت در میان این همه دولت ها جدای از دولت دو ماه شهید رجائی بود و تا حدودی هم دولت فعلی در اوایل در دل مردم جا باز کرد ولی لطمه بزرگ به دولت فعلی زمانی ایجاد شد که اعتماد جامعه به عقلانی بودن تصمیمات دولت کاهش یافت و کم کم همه فهمیدند که نقاط ضعف دولت کنونی مسئله مدیریتی، بعضی از شیوه رفتاری دولت و رابطه دولت با رهبری است همچنین عزل و نصب برخی وزرا در ماههای پایانی عمر دولت کاری بود که برای مردم این تصور را بوجود آورد که دولت در تصمیم گیریهای خود مصمم نیست در حالی که آقای سعید جلیلی امتیازات و نقاط قوت احمدینژاد را به طور کامل دارد ولی نقطه ضعفهای او را ندارد و ما انتخاب شایسته مان را با امتیاز بالا در مقایسه با دیگر رقبا آقای دکتر سعید جلیلی اعلام میکنیم.
یکی از مسائلی که مانع رشد و ترقی کشور بوده و هست فقدان رابطه صمیمی میان دولت و مجلس به ویژه در این 8 سال و به خصوص در این سالها و ماههای اخیر بوده است و یکی از وظایف دولت آتی دولت با مجلس این است که میان یکدیگر اعتماد ایجاد کنند و به قول فرمایشی از رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای (حفظ اله) وظیفه مجلس ریل گذاری و وظیفه دولت حرکت بر روی این ریل است و رییس جمهوری که سر سوزنی با رهبری زاویه داشته باشد نمیتواند به درستی روی این ریل حرکت کند.
قرار گرفتن دکتر سعید جلیلی بر مسند ریاست جمهوری یازدهم موجب می شود تا نگاه مبتنی بر شایسته سالاری در کشور شکل بگیرد و یقیناً می تواند یک دولت مبتنی بر برنامه و متشکل از نیروهای اجرایی سالم، متعهد، متخصص و جوان را نوید دهد و روی هم رفته مجموعه ی مشخصه های آقای سعید جلیلی ایشان را به عنوان شخصیتی معرفی میکند که می تواند موجب ارتقای جایگاه ایران و تکمیل حماسه های انقلابی در حوزه های مختلف کشور به خصوص در اجرای اقتصاد مقاومتی گردد.
محبوبیتی که برای جلیلی ایجاد شده است از عملکرد مثبت ایشان و کم حرفی ایشان نشات گرفته است نه از وعده و وعید دادن و حرف زدن و همچنین روحیه ی انقلابی گری، ساده زیستی، مردمی بودن، خضوع، ولایت مداری و البته بصیرت ایشان همه مواردی است که روز به روز بر محبوبیت ایشان افزوده می شود
نداشتن هیچ حاشیه و یا تنشی چه با گفتار و چه با رفتار در حالی که همیشه غرب برهم زننده ی آرامش هیأت مذاکره کنندگان غرب بود، نشان از بصیرت و ولایت مداری و اوج ایمان و کاردانی ایشان دارد.
آقای دکتر سعید جلیلی زمانی دبیر شورای عالی امنیت ملی و سکان مذاکرات هسته ای و دبیری شورای عالی امنیت ملی را از آقای علی لاریجانی تحویل گرفت که آقای لاریجانی زود از این سمت برای ریاست مجلس کنار رفتند و وقت کافی نداشتند تا امتهان خود را در این نبرد سخت دیپلماسی خشک جهانی پس بدهند چرا که در نبرد دیپلماسی بین کشورها جایی برای شعار دادن نیست و تمام ضعف های دولت خاتمی در مذاکرات با گروه سلطه طلب 5+1 در دولت احمدی نژاد فقط با بصیرت آقای سعید جلیلی انجام گرفت و نتیجه مذاکرات را برعکس کرد طوری که آنها اینک به التماس برای مذاکرات افتاده اند به خوبی به یاد داریم که دولت اصلاحات چقدر برای مذاکرات با غربی ها به آنها التماس میکردند و به راحتی نمی توان این همه پیروزی در صحنه سخت و بسیار نفس گیر دیپلماسی جهانی را برای سیاست منطقی ایران را نادیده انگاشت و به دور از هر کبر و غروری اینقدر هم افتادگی و شکسته نفسی به خرج داد.
شخصیت با صلابت آقای سعید جلیلی، امید هیأت های مذاکره کننده و روسای کشورهای خارجی را از گرفتن امتیازات و حتی تضعیف جایگاه ایران در میز مذاکره را به نا امیدی مبدل کرد پایداری انقلابی ایشان در همان دولت اول آقای احمدی نژاد، گروه 5+1 را به پذیرش مذاکرات بدون پیش شرط مجبور کرد عملکرد هیأت مذاکره کننده ی ایرانی در طول مذاکرات آنقدر خوب بود که از سوی رهبر معظم انقلاب مورد تقدیر و تحسین قرار گرفته است.
با توجه به این که انتخابات ریاست جمهوری و جایگاه رئیس جمهور در ایران به قدر زیادی با اهمیت و تعیین کننده است در این رابطه تجربه گذشته و حال و نگاه به آینده بسیار مهم است رئیس جمهور آینده باید دارای قدرت اجماع سازی باشد و در مدیریت کلان کشور نگاه راهبردی و علمی داشته باشد.
مجموعه ی مشخصه های فوق، ایشان را به عنوان شخصیتی که بتواند موجب ارتقای جایگاه ایران و تکمیل حماسه های انقلابی در حوزه های مختلف کشور به خصوص در اجرای اقتصاد مقاومتی گردد، معرفی نموده است و قرار گرفتن چهره های فرزانه ای مانند استاد مصباح و شخصیت های علمی و اجرایی جوانی مانند باقری لنکرانی و فتاح در کنار ایشان خود گواه بصیرت شناسی ایشان است.
از سوی دیگر تأسف بار این است که افراد و جریانهایی که شرایط امروز را برای کشور در دولت های رفسنجانی و خاتمی به وجود آوردهاند، حاضر به پذیرش خطای خود و جبران اشتباهات شان نیستند اینان هم چنان دوگانه گویی و عبور از صداقت را مشی و سرلوحه خود قرار داده اند.
حضور این افراد به جای شور و نشاط بیشتر باعث کاهش مشارکت افراد منتقد می شود و باعث انحراف بخشی از آرای رای دهندگان می شود مردم به کسانیکه در برخورد با ولایت دچار تردید شده اند و یا نمره قبولی آنها پایین بوده اعتماد نمی کنند چرا که بحث ولایت فقیه برای ملت ایران مهم است و در شرایطی که اینان انگیزه و تحرک زیادی در عرصه سیاست در زمان ریاست جمهوری خودشان نشان نداده اند آیا قادر هستند وظایف گسترده ریاست جمهوری را که از موضع عزت و مصلحت و پایداری بر ارزش ها و حقوق نظام جمهوری اسلامی است را اجرا و به آنها عمل کنند؟ به طور یقین هرگز!
تکرار اسامی تکراری در این روزها، نوعی از دلزدگی به فضای انتخاباتی کشور حاکم کرده است. خیلی ها با یاس از چهره هایی به عنوان رئیس جمهور آینده نام می برند که امتحان خود را در مباحث دیگر پس داده و رغبتی برای شرکت در انتخابات و امید چندانی برای بهبود اوضاع کشور در آینده در مردم ایجاد نمی کنند انتخابات آینده ریاست جمهوری به چهره هایی جدید با ظرفیت، توان مند، مدیر، مودب و با اخلاقی چون سعید جلیلی نیاز دارد و در این صورت چه نیازی است که با تکرار نام چند چهره تکراری نه چندان دلچسب، ذائقه جامعه را تلخ و مردم را نسبت به آینده نظام دلسرد کنیم چرا که برخی از مردم علیرغم اینکه ضد انقلاب نیستند اما فاقد تحلیلهای درست سیاسیاند و فکر میکنند که اگر در انتخابات شرکت نکنند و یا به طیف دیگری رأی دهند تمامی فشارهای اعمال شده و گرانی ها در کشور کاهش مییابد.
و همچنین تاسف بارتر از همه این است کسانی که در این روزها بر ضد اصولگرایان و به کام اصلاحات مایه میگذارند که تا همین چند سال قبل با شعارهای مبارزه با اصلاحات به مقامی رسیده اند همین آقای علی مطهری که ادعا کرده آقای خاتمی با این شرایط باید وارد کارزار انتخابات شود تا مسائل غیر شفاف برای مردم روشن شود ظاهرا این آقای علی مطهری فتنه88 را قبول ندارند و سکوت همراه با رضایت شان در این مورد و سخنان نسنجیده و ناپخته و بدون جهت گیری سیاسی شان باعث شده دیگر کسی به سخنان ایشان وقعی نگذارد ظاهرا هنوز ایشان متوجه نشده اند کسانی که در برابر فتنه سکوت کرده و موضع گیری نمی کنند از یاران فتنه گران به حساب می آیند این مسائل غیر شفاف که آقای علی مطهری ادعا می کنند باید برای مردم روشن شود اگر این آقای علی مطهری چیزی در آستین ندارند خودشان برای ملت روش کنند تا مسائل غیر شفاف برای مردم روشن شود چون ممکن است آقای خاتمی وارد کازار انتخاباتی نشود و مسائل غیر شفافی که مطهری خواهان برملا شدن آنهاست همچنان مخفی بماند هر چند ظاهرا همه مردم و مسئولین به این گونه ادعاهای ناپخته و بی موقع این آقا عادت کرده اند تا جایی که حقیر نگارنده به یاد دارم شهید بزرگوار استاد مطهری پدر ایشان دقیقا بر خلاف ایشان بهترین تصمیم هایش را در بهترین فرصت ها میگرفت و همیشه آگاهانه جهت گیری سیاسی داشتند و محال بود سخنی را در مکانی نامناسب و زمان نامناسبی بزنند و ما همیشه به احترام شهید استاد مطهری فقط میتوانیم بگویم روحشان شاد باد