زمانی احمدی نژاد به صحنه سیاست ایران وارد شد که محل کارش قبل از آن فقط دو سال در تهران شهردار بود و قبلش محل کارش هم در پایتخت نبود و چون ریاست جمهوری ایشان یک دفعه بر سر زبانها افتاد با سخنرانی های داغشان توانستند به یک باره سکان اجرایی کشور رو در دست بگیرند همه چیز خوب بود فقط یک جای کار می لنگید اینکه رئیس جمهور احمدی نژاد تیم کارآزموده و کار بلدی در اختیار نداشت و قبلش هم روی آن کار نکرده بود و متاسفانه این جریان در دولت اصلاحات هم تکرار شده بود و دولت ها نتوانسته بودند از همدیگر درس بگیرند، دولت های احمدی نژاد و خاتمی هر دو نزدیک انتخابات شان به یک باره اوج شانسشان باز شد هر چند دو دیدگاه متفاوت داشتند ولی هیچکدام حتی شش ماه قبلش هم یک درصد احتمال رئیس جمهور شدن را در باره خود نمیدادند.
در حالی که همه ما خوب می دانیم رئیس جمهوری سوای همه شرایطش که باید رجل سیاسی مذهبی متعهد و متخصص و دلسوز باشد از سالها قبل برای ورود به بحث کارزار انتخاباتی باید تیمی قدرتمند در همه زمینه های اقتصاد و صنعت و کشاورزی و غیره و غیره.... تشکیل بدهد و اینجا باز به همان سخن حضرت آقا مقام معظم رهبری (حفظه اله) می رسیم که فرمودند دولت ها باید به سمت تکامل حرکت کنند و هر دولتی محسنات دولت قبلی را بردارد و از ضعف های آن دولت دوری کند.
از طرفی هم چون مناظره های تلویزیونی بهترین مرجع برای کشف استعداد ها و تئوری پردازی های افراد است و تا حدودی ثابت می کند افراد چه چیزی در چنته دارند خیلی از رای های سرگردان را باید از مناظره های تلویزیونی بیرون کشید البته سوابق اجرایی فرد کاندیدا شونده هم تاثیر گذار خواهد بود ولی مناظره ها به یک باره می تواند خیلی از تحلیل ها حتی نظر سنجی ها را هم تغییر بدهد به خصوص که ملت ایران در انتخابات88 و84 نشان دادند که به شدت از این مناظره ها تاثیر میپذیرند ، یک مناظره خوب و مثبت و منطقی برای یک فرد میتواند از رفتن به ده استان و شهرستان و دانشگاه ها مفیدتر باشد دقیقا همان اتفاقی که در انتخابات سالهای84 و88 افتاد و دکتر احمدی نژاد توانست حریفان قدرتمندش را در همین مناظره ها به راحتی شکست بدهد .
دوما اینکه قدرت اصلی احمدی نژاد در دور دوم ریاست جمهوری و پیروز شدن بر رقیبش جدا از انتخابات، فتنه ای بود برای مقابله با نظام که سالها دشمنان این مرز و بوم روی آن حساب کرده بودند که به فرمایش قول حضرت آقا واکسینه شدن نظام نام گذاشتند چرا که همه فرصت طلبان از همه نوع آن را که سالها در سوراخ هایشان مترصد فرصت بودند را بیرون کشید و چون توری ماهیگیری در دام ملت افتادند و در حقیقت نهم دی ماه حادثه طبس دیگری بود که این دفعه مسسببان آن نه از خارج که از داخل به راه افتاده بودند و مردم هم همچون شن ریزه های صحرای طبس در نهم دی ماه بر سرشان ریختند و عملیات آنها همچون عملیات کودتای طبس شکست خورد و رای دومین انتخاب به احمدی نژاد را باید در این راستا هم جستجو کرد.
و چرا حالا باید برادر رئیس جمهور که با او بزرگ شده و برادر برادر را خوب می شناسد و برایش حتی از آبروی خود هم خرج میکند چون آبروی خودش هم هست بیاید و بگوید به احمدی نژاد رای نمیدهم و ولایت را ترجیح می دهم آیا رئیس جمهور نباید بداند که انسان جایز الخطاست و در جایی کارشان ایراد داشته و یا دارد.
در سال1384 شناخت واقعی مردم از ناکارآمدی دولت های قبلی باعث شده بود به نوعی تقابل دو اندیشه شکل بگیرد و مردم هم انتخاب خود را کردند و به احمدی نژاد رای دادند.
و باز چرا بعضی از همان افراد و گروهها و احزاب نمی خواهند این باور را بپذیرند که جذب آرا مردم به اعتبار وفاداری به اصل نظام برای آنها حاصل می شود و مردم تا زمانی با او هستند که به ارکان و مبادی نظام وفادار بمانند همه میدانند که هم اینک ایران از لحاظ سیاسی و نظامی در حد مطلوبی قرار دارد و فقط در قسمت اقتصاد لنگ می زند که خود همین مطلب گواه این است که بعضی از تصمیمات و سیاست های کلان دولت باعث چنین وضعی شد و تورم را بالا برد و بیشترین ضرر به دهک های پایین جامعه وارد آمد.
چه دلیلی وجود دارد که حامیان دولت کسی را که حتی برای پست های بالاتر هم شورای نگهبان او را تایید صلاحیت نخواهد کرد از هم اکنون برای کاندید شدن او سخن میگویند.
تاریخ سی و چهار ساله انقلاب اسلامی به مردم آموخته است که اگر هر دولتی با هر دلیلی چه در مبادی و مبانی و چه در غایات با نظام و ولایت محوری جمهوری اسلامی سازگار نشود ارکان نظام را در خطر قرار می دهد و بر طمع دشمنان انقلاب برای فشار بر نظام و مردم می افزاید اینک مردم ایران رئیس جمهوری می خواهند که در عین حفظ ارزش ها برنامه ای محکم برای تحریم ها تدوین کند رئیس جمهوری بعدی باید تیمی کارآزموده و قوی متعهد و دلسوز را با خود داشته باشد.
برای مردم آگاه و بصیر ایران مهم نیست که افرادی یا گروهها و احزابی با سوابق انقلابی یا مسلمانی داشته و یا دارند بلکه مهم این است که اینک در کدام جبهه قرار دارند و وضعیت الانش و کارنامه کاری و سیاسی و مذهبی شان به چه صورت است در واقع مردم ایران سیاست را در هیچ دوره ای از دیانت و اخلاق خود جدا ندانسته و نمی دانند و عملکرد دولتمردانشان را پیوسته با محک باورهای دینی و فرهنگی خود زیر ذره بین قرار می دهند کاندیداهای ریاست جمهوری ایران نمی توانند بدون توجه به اعتقادات و ارزش های جامعه ایران حرکت کنند.
سازندگی ها و کارگزارن و اصلاحاتی ها هم دیگر نمی توانند با معرفی چهره هایی که قبلا محبوب بوده اند و یا با چهرهایی موجه و کمتر شناخته شده دوباره خود را احیا نمایند و خبر سازی های صورت گرفته فقط برای افزایش قدرت چانه زنی آنها در ائتلاف با دیگران گفته می شود شاید الان کمی برای سیاست مداران و نخبگان جامعه فضای تحلیل های انتخاباتی چنان روشن روشن نباشد ولی همه ما میدانیم مردم ایران در 10دوره انتخابات ریاست جمهوری نشان داده اند که اگر به یک کاندیدا در یک دوره رأی ندهند در دوره های بعد نیز به او رأی نخواهند داد و اینها نمی توانند رای بالای جامعه را داشته باشند.