منطقه و بیداری اسلامی
دیوار خانه کعبه که مرکز عالم است و کانون سکون زمین به یک باره با لبخندی دهان گشود کعبه لب باز کرد و تو را همچون کلامی مقدس بر زبان آورد، و تو آغاز شدی از خانه ای که صاحبش تو را برای شگفتی تمام کائنات آفرید، گویا صاحب این خانه، بیش از همه با تو نرد عشق می باخت که آغاز ماجرایت را از قلب خانه خویش رقم زد، همه آفریدگان از هر جای زمین سرک کشیدند تا تو را نظاره کنند، تا بدانند این مولود کیست که خداوند زادگاهش را خانه خویش قرار داده است.
سلام بر تو ای هم نام خداوند! سلام بر اسم بی شباهت تو که مظهر العجائب هستی و تلفظ معجزه وارت تمام اهریمنان عالم را به ستیز فرا خواند، نامت هجای مقدس شگفتی و روشنی است، نامت شمشیر وحی آمیزی است که فاتحانه حق را در دل ها حاکم می کند، نامت تمام قیل و قال های عبث را به سکوت وامی دارد تا خود بر تمام صداها و کلام ها فرمانروایی کند، خوش آمدی ای آغاز ولایت! دنیا چقدر از آینده خویش می هراسید، وقتی تو نبودی، خوش آمدی ای مرد روزهای سخت در راه! ای ولایت مهربانی و ای دولت عدالت و عشق! خوش آمدی ای دست کریم گره گشا! ای نطق بلیغ توحید! ای حنجره تفسیر بی وقفه وحی! هارون پشتیبان محمد! نگاه کن که احمد چگونه دلگرمِ آمدن توست، چگونه لبخند شکر بر لبانش نشسته، ذوالفقار، بی تاب رخسار تو به آتیه ای می اندیشد که چون عصای موسی، در دستان قهرمان تو اعجاز کند و اسطوره بیافریند.
دلاوران عرب را خبر کنید که پیش پای این نوزاد، این مرد فردای جهاد زانو به زمین نهند، شمشیرهای خفته در نیام را بگویید که فردایی نه چندان دور باید رشادت را نزد شمشیر این مرد از نو درس بگیرند.
یا علی (ع) ولادتت بر همه کائنات مبارکباد، دانش هستی خویش را از تو فراگرفته و با تو خود را شناخته است، تویی که تمام دانش خداوندی را از سینه رسول خاتم(ص) در جان خویش سرازیر کرده ای تویی که تمام پرسش های بی پاسخ خلقت را به پاسخ ایستاده ای این دانش فراگیر، این حقایق بی شمار، چون باری در سینه ات سنگینی می کند، کجا ببری این امانت ناگفتنی را؟ با چه کسی در میان بگذاری؟ هیچ کس را یارای بردن این بار بر دوش نیست، پیمانه هیچ فهمی گنجایش این اقیانوس را ندارد، تنها سینه بی کران توست که همه دریای مواج علم را در خویش جا داده است.
از تو هیچ نمی دانند ای دریای بی کران! جز اندکی... جز به قدر قطره هایی انگشت شمار، تو باورکردنی نیستی و نبوده ای برای مردم غافل، عظمت تو را این چشم ها نمی بینند، تو از ظرف هر ادراکی سرریز می شوی ای جاری نامتناهی! بگو، به مردم بگو: «سَلونی قَبلَ اَنْ تَفْقِدونی» تا مگر بدانند تو گنجینه بی بدیل خلقتی که بی هیچ شایستگی، خدا در دسترسشان قرار داده، شاید هراسناک شوند از اینکه تو را درنیابند، شاید دست از جهل بیهوده خویش بردارند و بشتابند به شاگردی در محضر تو، تو باب مدینه علمی، باید بر تو وارد نشوند و دندان بر جگر خویش بگذارند، باید زبان در کام نگه دارند تا تو رازهای خلقت را برایشان مو به مو شرح دهی.
موسی(ع) هارون را داشت و باز در غربت بود و همچنان تنها بود، ای یاور محمد (ص) محمد(ص)، اما تو را داشت که بت های کفر را به خاک نابودی می کشاندی، محمد(ص) تو را داشت که کعبه را از هرچه لات و عزّی می تکاند و پرچم توحید را بر بامش برمی افرازد، موسی(ع) اگر تو را داشت، سامری، قبیله اش را فریب نمی داد و بنی اسرائیل را گوساله ای زرین از خود بی خود نمی کرد.
تو همانی که رسول خدا (ص) با تو پیمان برادری بست و تمام درها را به روی خانه خویش بست، مگر در خانه تو، و دردانه خویش را بانوی خانه تو کرد؛ که تو یگانه کفو زهرایی، تنها تویی که در بستر رسول خدا(ص) به پیشواز مرگ رفته ای، تو اگر نبودی، چه کسی مصداق ( یَشْری نَفْسَهُ اِبْتِغاءَ مَرْضاتِ الله) می شد؟ تو اگر نبودی، چه کسی به مردم روزگار می آموخت که در رکوع زکات دهند و در سجود شهید شوند؟ چه کسی به مردم می فهماند که دنیا پست تر از استخوان خوک در دستان جذامی است؟ کدام حنجره در گوش های خواب مانده انسان فریاد می زد: ای مردم! یاد مرگ از دل های شما رفته و آرزوهای فریبنده جای آن را گرفته است، چه کسی به آدمیان می آموخت که: دنیا خانه نابود شدن و رنج بردن و عبرت گرفتن است.
کاش تمام دهان ها بسته شوند، کاش تمام صداها سکوت کنند تا تنها تو سخن بگویی برای ابد، تا سخنان بی بدیل خویش را تا قیامت برای گمراهی مردم تلاوت کنی، کاش بشر کلام تو را بفهمد، کاش این قدر از تو دور نمانیم، کاش شبیه تو بودن را بیاموزیم، کاش در بیراهه های زمانه تو را گم نکنیم.
او امیر بود نه آن گونه که بر تخت پادشاهی بنشیند و تاج زرین بر سر گذارد، نه آن گونه که رعب در قلب مردمان بیفکند تا سرتسلیم فرود آورند، او ولایت آسمان و زمین را در دست خویش داشت و بر دل ها حکم روا بود، او گماشته خداوند بر زمین بود، نگهبان خاک و حجت پروردگار، اما هرگز برای فرمانروایی خویش، اسباب و بهانه دنیوی نخواست، همواره پا بر جای پای رسول نهاد و هیچ کس در عمل کردن به قرآن از او پیشی نگرفت، اگر او نبود، پس از رسول اکرم(ص) مؤمنان ناشناخته می ماندند، اگر او نبود، قرآن از پراکندگی به یکپارچگی نمی رسید و حق برای چند صباحی نیز مهلت خودنمایی پیدا نمی کرد و هیچ مصداقی برای حکومت عدل پدید نمی آمد.
سخن بگو، چرا که شمع بیت المال روشن مانده است، یا علی (ع) سخن بگو، جهان در خواب است و ستم تمام خاک را غرق در خون کرده، کسی بیدار نمانده برای برافروختن شمعی در این ظلمات، کسی صدای ناله های حق را در زنجیر نمی شنود، کسی جرئت خروشیدن برای رهایی از ظلم را ندارد و تو تنهایی، در میان این همه مردم روی زمین تنها هستی، ازآن رو که به هیچ کس شباهت نداری، ازآن رو که هیچ کس را یارای مانند تو بودن نیست، هیچ کس را یارای پا به پای تو آمدن نیست، تنهایی و بی شریک، بی شبیه و بی همتا هستی.
کاش زخم بر جان تنهایی تو نزنند، کاش این همه معصومی چون تو را نیازارند، کاش جهل و کفر سرکششان را اندکی در جوار مهر و حقیقت تو مهار کنند تا این همه تو را به تأسف و حسرت بر حال خویش واندارند، تا این همه قلبت را به درد نیاورند، تا این همه آه نکشی، اما در این میانه خوشا به حال چاه بی صدایی که بغض های تو را دور از چشمان بخیل روزگار در آغوش می کشید و درد دل های تو را می شنید.
آه، ای راز سر به مهر! چرا پرده از راز خویش برنمی داری؟ بگذار این همه مردمان غافل سردرگم بدانند، مردی که شب ها نان تمام شهر را بر دوش می کشد و سفره هایشان را به بزم رونق می برد، همین مردی است که روزها به طمع بیت المال، عدالتش را سرزنش می کنند و در تنگناها و فتنه ها تنهایش می گذارند، بگذار بدانند مردی را که برای جنگ های ناخواسته، بی دلیل نفرینش می کنند، همین سایه معصومی است که شب ها در خانه بیوه زنان و یتیمان را می کوبد و لبخند شادی بر رخسار گرسنه شان می نشاند.
اماما! هنوز که هنوز است، اشک یتیمان را به یاد تو به یاری می شتابیم و سفره های بینوایان را به اقتدای تو نانی انفاق می کنیم، هنوز هم سجده گزاران سحرخیز، خدا را با نام تو سوگند می دهند برای اجابت دعایشان و شب بیداران استغفارگو راه و رسم تو را ادامه می دهند، در تهجد و اشک ریختن نیمه شب.
نام تو را بر مأذنه ها بانگ می زنیم و روزگارمان متبرک می شود، نام تو را در شب های قدر زمزمه می کنیم و پروردگار گناهانمان را می بخشاید، نام تو را بر سردر خانه ها نقش می کنیم و زندگی با تمام مصائبش بر ما شیرین و آسان می گذرد، سلام بر نام تو! این الفبای مختصر که کلید رستگاری و سعادت است.
با گذشت بیش از چهارده قرن ما هنوز از علی می گوییم، به علی می اندیشیم، یادش رو گرامی می داریم، به او عشق می ورزیم و به خودمون افتخار می کنیم که از پیروان او هستیم، تنها ما به عنوان پیرو و شیعه علی، به او نیاز نداریم، بلکه جهان ما، امروز و همه روز به اون حضرت نیاز دارده، بله! جهان، امروز به اخلاق علی، بندگیِ علی، مدارایِ علی، سخاوت علی، محبت علی، ولایت علی، عدالت علی و الگوی علی نیازمند است.
ولادت باسعادت مولی الموحدین، امام علی بن ابی طالب(ع) و روز پدر مبارک باد ، این روز یکی از بزرگ ترین اعیاد اسلامی است، ولادت این انسان کامل و ابر مردی که در زندگی اش کوچک ترین نقطه تاریک و ابهام وجود نداشت و به فضائل و خصائل زیبای او، حتی دشمنانش هم اذعان داشتند و به راستی آیت بزرگ خداوند و حجت خدا بر مردم است را به همه مردم ایران و همه مسلمانان جهان تبریک میگوییم.