منطقه و بیداری اسلامی
آیا رای به جلیلی رای به مقاومت نیست؟ آیا رای به جلیلی، رای به اهداف و آرمانهای شهیدان و امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری و مردم عزتمند ایران نیست؟ آقای جلیلی در جواب بعضی ها که میگویند باید تنش زدایی کنیم، می گوید اول باید تهدید زدایی کنیم، این مهم است، چرا که تنش را هر کسی و هر زمانی بخواهد میتواند برای ما ایجاد کند، ولی زمانی که تهدید را از بین بردیم دیگر تنش زدائی فایده ای به حالشان ندارد وقتی ما اصل تهدید را از بین بردیم تنش زدایی دیگران معنی نخواهد داشت.
همه ما دیدیم کاندیداهای انتخاباتی به سمت سوی دو محور اصلی حرکت کردند، یک سر آن محور سازش بود که در دولت های سازندگی و اصلاحات امتهان خود را پس داده و سرخورده هستند، و در سر دیگر محور مقاومت قرار دارد، که صد البته کاندیداهایی هم در میان مقاومت و اصولگرایان هستند که در حقیقت از جنس مقاومت اصیل و با اصالت نیستند و برای به دست آوردن رای های سرگردان حتی سیاه نمایی هم میکنند و چنان بی انصافی در حق این دولت روا می دارند که گویا این دولت در این هشت سال یک اقدام مثبت انجام نداده است.
و در این میان توهین های خارجی و داخلی و دشمنان شاخ دار نظام که از آقای جلیلی بد میگویند خود گواه صداقت و حقانیت راه صحیح و جهت گیری صحیح ایشان است که کوچکترین حاشیه ای با این سران باند قدرت و ثروت و باند بازی سیاسی ندارند، مثلا عضو کارگزاران در باره ایشان گفته اگر جلیلی در صحنه باشد حیف است انسان در انتخابات شرکت کند، البته ایشان درست گفته، واقعا حیف نیست در جایی که جناب آقای جلیلی کاندید شوند، همچین عناصر نامطلوبی بیایند، و در همان صندوقی که نام آقای جلیلی هم در آن است رای بی ریشه و اصالت خود را کنار اسم ایشان بیندازند، خدا را گواه میگیریم که حیف است.
انسانهای ضعیف و بی شخصیت انسانهای دیگر را مسخره میکنند، و سفیه حرف میزنند، در حقیقت توهین به آقای جلیلی نوعی ضعف طرف به شمار میرود، که در جبهه باطل قرار گرفته و نمیتواند در مقابل جبهه حق از خود و کارهایش دفاع کند، برای همین بد زبانی میکنند.
مگر آقای جلیلی غیر از اینها چه میگوید که اینطور به او حمله می شود: آنها که به دغدغه های رهبری توجه دارند می دانند که زمان، زمان گذر از پیچ تاریخی است و آنان که عمیق تر مینگرند پیچ تاریخی را در مقاومت مقابل استکبار و نظام سلطه میبینند، بیشک مقاومت و ایستادگی ملت ایران در این برهه زمانی است که تاریخ ساز خواهد شد، تاریخی که نه با سلطه قدرتهای زورگو و استثمارگر، که با قدرتهای اسلامی عدالتخواهانه نوشته می شود.
آقای روحانی دروغ را به جایی می رساند که میگوید ما دو سال غنی سازی را که تعطیل نکردیم تازه پیشرفت های هسته ای هم در همان زمان بود، و فقط در آن مدت به همه پیشرفت های هسته ای رسیدیم، گویا یادش رفته که در جلو دوربین ها قفل های پلمپ شده سازمان آژانس انرژی اتمی را که بازرسانشان پلمپ کرده بودند شکستند، و شروع به غنی سازی را بعد از دو سال تعطیلی دوباره در ایران شروع کردند، آقای روحانی می دانید چرا بعد از شما تحریم ها علیه ایران شروع شد چون وقتی جک استروا در مذاکرات تهران روی میز شما کوبید و از شما جواب خواست نفس شما بند آمد و ترس را در چشمانتان دید.
آقای روحانی اگر جز ده کشور جهان هستیم به خاطر خلاف گفته ها و ایده های سازشکارانه و مصلحت گرانه شما و هم فکران شماست که مردم ایران به خصوص بعد از کنار گذاشتن امثال شما و اربابانتان به این مرحله رشد و پیشرفت و تکامل رسیدند.
آقای روحانی شما هم اینک علنا در تلویزیون می گوید آرمانگرایی همان اسارت در توهمات است، و همچنین شما آقای روحانی به آیات 65 تا 66 سوره مبارک انفال اشاره می کنید و می گویید: خود قرآن در زمانی که وضع مسلمانان از لحاظ روحیه عالی بوده می گوید یک به ده نفر، یعنی اگر دشمنان شما ده برار بودند می توانید بجنگید، اما اگر مثلا بیست برابر شما بودند، دیگر حق حمله را ندارید، بر اساس این نتیجه گیری مبهم آقای روحانی، عملا نهضت عاشورا مخالف بیان آیه قرآن بوده است و سپاه امام حسین (ع) نباید وارد جنگ می شده است زیرا نسبت سپاه امام به دشمن یک به ده که نه، بلکه یک به صدها نفر بوده است و این آقا حتی قیام امام حسین (ع) را زیر سوال برده است، چرا شورای نگهبان کسی را تایید کرده که علنا از سازش و ذلیلی مردم ایران حرف می زند.
آقای روحانی که همواره از عدم ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت به عنوان یکی افتخارات دوران مدیریت خود نام می برد، بگوید اگر در توافقنامه های تهران، بروکسل وپاریس تعهد نمی دادند که تعلیق یک اقدام اساسی برای اعتماد سازی است، آیا غرب دیگر می توانست موقعی که ایران تصمیم گرفت غنی سازی را آغاز کند، ایران را به عدم پای بندی به تعهداتش متهم کرده و پرونده را به شورای امنیت بفرستد؟ این تعهدات را چه کسی برای ایران ایجاد کرده بود جز نابلدی و ناراستی آقای روحانی و کابینه اصلاحات؟.
از آن طرف درست است که احمدی نژاد در سال84 با شعار نفت را بر سر سفره های مردم میآورم، تا حدودی توانست مقداری رای جمع کند، ولی در این زمان عده ای با همان سیاست جلو آمده اند، ولی پا را چنان فراتر گذاشتند که فراموش میکنند حرف هایی که میزنند بر خلاف صحبت های چند روز قبل شان است، فراموش میکنند چقدر کارهای اجرایی مفید در همین دولت شکل گرفته است، از هر کجای مملکت و از هر جایی و دستگاه و هر اداره ای که سخنی گفته میشود آن قسمت را تا همین الان ناکارآمد نشان میدهند، که فقط با آمدن آنها کارهای آنجا درست می شود و در آنجا همه کارهای تازه راه خواهد افتاد، و سرمایه گذاری ها انجام خواهد شد، انگار این دولت خودش بیکار نشسته و همچین موقعیت هایی را دارد و از آنها استفاده نمیکند، باید گفت این شعارها و یا جملاتی مانند من آمده ام تا فلان کنم و چکار کنم چون خطر را میبینم و غیره... دیگر نخ نما شده است.
همانطور که گفته شد بعضی از نامزدها در برنامه تبلیغاتی تلویزیونی اش قولهای سال 1384 و 1388 احمدی نژاد را تکرار کردند، البته با این تفاوت که احمدی نژاد میگفت ما میتوانیم ولی بعضی ها الان پا را درازتر کرده میگویند من میتوانم و برای همین آمده ام چون احساس خطر می کنم، آیا این درست است که کاندیدایی چون گوشت مرغ گران شده است سیاست راهبردی ایران را به چالش بکشد آیا درست است برای به دست آوردن رای زیادتر آرمانهای یک ملت آزاده و شرافتمند را با گوشت و مرغ ارزان مقایسه کرد، نه اینکه گرانی اهمیتی ندارد خیلی هم اهمیت دارد، ولی این دو را در کنار هم قرار دادن همان سیاست و سخنان غیر مستقیم اصلاح طلبان و به نوعی مصلحت طلبی است و این نوع از کاندیداها اسم اصولگرایی دارند ولی سخنان اصلاح طلبان را بر زبان میآورند.
طبق گفته قرآن کمک به مسلمانانی که مورد ظلم قرار گرفته یک تکلیف است ،و اگر منظور عراق یا سوریه است خود آن کاندیدای محترم به خوبی میداند اولا عراق کشور گدایی نیست که به کمک ما احتیاج مادی داشته باشد، و اگر ما برق زیادی به عراق می فروشیم پولش را میگیریم، ما اگر نصف برق عراق را بدهیم هم از لحاظ امنیتی و هم اقتصادی برایمان سود دارد، و اگر سوریه را میگوید که او در خاکریز اول رژیم صهیونیستی قرار دارد، و همه قدرت روزافزون ایران در داشتن جمهوری اسلامی و رهبری معنوی جبهه مقاومت است، خصوصا که آنجا خط مقدم ما با شیاطین و دشمنان اسلام و خدا است، اگر از آنها پشتیبانی معنوی نمیکردیم که الان به قول خودتان در وضعیت مطلوب سیاسی و امنیتی قرار نداشتیم.
آیا این درست است که گرانی گوشت و مرغ را جلوتر از فرمان الهی بدانیم، و یا از طرفی میگویند ما در سیاست و امنیت قوی هستیم، چند روز بعد در سخنرانی دیگری میگویند ما از اهرم ها و ظرفیت هایمان در سیاست خارجی استفاده نمی کنیم و سیاست خارجی ما فعال نیست و این که من آمده ام که فلان و فلان کنم، باید گفت شما چند بار دیگه هم آمده اید، و همین مردمی که برایشان میگوئید چندین دفعه انتخابشان شما نبود، در سیاست خارجی چه احساس خطری کردید که به صحنه آمدید، پس سری های قبل که میآمدید احساس خطر نمی کردید پس چطور ایران توانسته به اقتدار سیاسی و نظامی برسد و غنی سازی را هم ادامه بدهدحتی یک کار مثبت کوچک هم این دولت انجام نداده است؟ و آیا همه کارهای دولت فعلی هم اشتباه بوده است؟.
در خیلی جاها امنیت بیشتر از تامین شکم ارزش دارد در خیلی جاها شرافت و عزت مردم ارزشش از شکم بیشتر میشود، کسانی که تا دیروز به شدت معتقد بودند احمدی نژاد فقط با شعار اینکه ما نفت را بر سر سفره می آوریم توانست رای جمع کند و از او خرده می گرفتند، حالا همان افراد پا را فراتر نهادند و گوشت و مرغ سفره مردم را قیمتش را با قدرت سیاسی و راهبردی ایران می سنجند، شاید یاد گرفته باشند که بله شعار اقتصادی اولین شعار برای به دست آوردن رای مردم باشد، ولی باید به شعور مردم هم احترام بگذارند، در خیلی از جاها امنیت و شرافت و عزت یک ملت جلوتر از گران بودن گوشت و مرغ قرار میگیرد، چرا که میشود با راهکارهای درست، اقتصاد را مثل سیاست احیا کرد، ولی شرافت و عزت از دست داده را چگونه میشود برگرداند.
از طرف دیگر آقای عارف هم می توانست در تلویزیون از خودش و برنامه ها و اهدافش بگوید ولی به یک باره پرچم اصلاحات و سردمدارانش را بلند کرد، اکنون به خوبی مشخص شده است که قبله ی آمال او در مدیریت رسیدن به همان شرایط دولت اصلاحات است، آقای عارف خیلی از فساد ستیزی و سلامت خودش و دولت اصلاحات گفت، ولی هرگز نگفت واگذاری کارخانه الکتریک رشت را به چه صورت اتفاق افتاد که چگونه به همسر غلامرضا قبه و دختر هاشمی و دوستان کرباسچی واگذار شد و ایشان نیز ظرف چند ماه یک کارخانه ی فعال با کلی کارگر را تعطیل و دستگاه ها را تخلیه و به یک زمین برای کاربری مسکونی تبدیل کردند و کارگران را اخراج کردند و حتی حق و حقوق شان را نیز تا سالها به ایشان پرداخت نکردند.
آقای عارف شما از کدام اصلاحات و اصلاح طلبی دم می زنید؟ به کدام پرونده اصلاح طلبی افتخار می کنید؟ پرونده اصلاح طلبان چه در زمینه اقتصادی، چه در زمینه سیاسی و چه در زمینه فرهنگی و علمی، مملوء از سیاه نمایی است.
خوشحالیم ماهیت افرادی چون علی مطهری ها هم بیش از پیش بر همگان روشن می شود حذف مهره های فتنه ساز برای کسانی که جزو ساکتین فتنه بودند زیاد هم سخت و باور نکردنی نیست، اما برای تامین اهداف علی مطهری ها متاسفانه نمایندگان شیخ رد صلاحیت شده در این انتخابات وجود دارند لذا زیاد ناامید نباشید، انشالله با هوشیاری ملت و انتخاب اصلح این بار هم در این انتخابات راه بجایی نخواهید داشت.
علی مطهری در دولت خاتمی یک نامه سرگشاده به خاتمی نوشت و خودش را در بین اصولگراها عزیز کرد، بعد که احمدی نژاد اومد به او صدها بار حمله کرد، الان که جلیلی لیاقت و استعداد ریاست جمهوری شدن را داره و یقینا رئیس جمهور هم خواهد شد، سر ناسازگاری با جلیلی و بچه های جبهه را دارد، خدا را شاهد می گیرم من قصد توهین ندارم، ولی از شورای نگهبان عاجزانه درخواست میکنیم برای صلاحیت کاندیداهای مجلس از این به بعد برگه ای از روانشنان برای سلامت روحی نمایندگان درخواست کنند.
در آخر و به باور خیلی ها، باور راسخ آقای دکتر جلیلی به مقاومت، در کنار پیشرفت و عدالت و سابقه جلیلی در شورای امنیت و به خصوص در سه سال اخیر، او را تبدیل به آگاه ترین فرد در مواجهه با تحریم های اقتصادی در کشور کرده است، و تعهدی برای ایستادگی در راه مقاومت خواهد بود، چرا که شعار تهدیدزدایی که دکتر جلیلی جایگزین شعار نادرست تنش زدایی کرد، کاملا درست بود، تهدید زدایی به این معناست که سیاست خارجی و مشی دیپلماتیک کشور باید به گونه ای باشد که در مقابل تهدید هایی که متوجه منافع ایران است خاصیت بازدارندگی داشته باشد، و به حق که دکتر جلیلی از نقاط قوت دولت دکتر احمدی نژاد بود و بار ها هم مورد تایید مقام معظم رهبری نیر قرار گرفته است.
آقای جلیلی در مدت دبیری در شورای امنیت ملی توانست انرژی هسته ای را به عنوان یک نماد برای ایستادگی یک ملت بر سر استقلال و ادامه زندگی در راه و سبک خود، به یک مطالبه ملی تبدیل کنند.