هم اکنون در خاور میانه و در سوریه مسابقه است و جایزه آن، دستیابی به همه قدرت در تمام مناطق اسلامی است، در این مبارزه از یک طرف جهادگرانی و جنایتکارانی حضور دارند که با کمک های تسلیحاتی امریکا و پول های نفتی قطر و عربستان و میزبانی ترکیه تا حدی موفقیت هایی کسب کرده بودند و در تمام منطقه حضوری فعال و جنایتکارانه داشتند و از طرف دیگر در این دو سال و اندی شاهد حضور نمایندگان غربی بودیم که این بحران را به وجود آورده بودند به نام جوامع میانه روی اسلامی خواهان نابود کردن زیر ساخت های سوریه بوده و هستند و اینک حزب الله به پشتیبانی ایران به میدان آمده است.
سوریه اکنون به عرصه یک جنگ نیابتی تبدیل شده است که نتیجه آن، در شکل گیری نظم منطقه ای تعیین کننده خواهد بود، در خاورمیانه، بازتاب های قدرت، تعیین کننده دستاوردهای راهبردی است که در سوریه به دست دست می آید و موازنه قدرت را به نفع محور مقاومت رقم زده است، رشادت حزب الله، ضربه ای بزرگ به عربستان سعودی و آمریکا و قطر و ترکیه بود که از مخالفان حزب الله در لبنان حمایت می کردند.
و شماها آقای قرضاوی و ای مفتی های نجس وهابی که عنصرهای منفور و نامطلوبی برای مردمتان هستید، بدانید جبهه مقاومت که از پیروان راستین یاران امام زمام (عج) در زمان خود هستند شما و هم فکرانتان را با اقتداری که از ذوالفقار علی (ع) به ارث برده اند شما را نمی گیرند، بلکه مثل حیوان شما را شکار میکنند و به زباله دانی تاریخ می فرستند .
با کمکی که نیروهای حزبالله به ارتش سوریه کردند، ایران به عنوان حامی اصلی آنها، به عنوان بزرگترین پیروز این مناقشه منطقهای در خاورمیانه ظهور کرده است، این پیروزی بر برنامه هستهای ایران، جبهه مقاومت، عراق و لبنان و حتی برخی موارد دیگر نیز موثر است، بدین ترتیب سیاستهای منطقهای ایران گسترش یافته و حتی موجب افزایش اعتبار آن نیز میشود.
اینک اسد ثابت کرده است به راحتی و با تکیه بر دوستانش در محور مقاومت به رهبری ایران میتواند در این بحران دست برتر را داشته باشد، از این رو با ورود نیروهای حزبالله به سوریه موفقیت ارتش در جنگ با شورشیان قطعی شد، از آنجا که حزبالله بخشی از راهبرد ایران به شمار میآید وضعیت اخیر سوریه یک پیروزی برای بلوک ایران، سوریه، عراق و حزبالله در برابر بلوکی است که از سوی آمریکا حمایت میشوند.
شورشیان در حالی شکست میخورند که از آغاز بحران سوریه تاکنون غرب با همراهی کشورهای عرب حوزه خلیجفارس و ترکیه تلاش گستردهای را برای ساقط کردن حکومت اسد انجام دادند ای کاش ایران به گروههای مردمی در ایران که طالب پیوستن به نیروهای مردمی مقاومت در لبنان و سوریه هستند اجازه میداد تا می رفتند و جنگ با عده ای عناصر مفلوک عقیدتی را به این جنایتکارانی که سر بچه های بی گناه را می برند ثابت میکردند که آنها تنها نیستند.
پیروزی های ارتش سوریه، به منزله عقب نشینی سعودی ها، قطری ها، غربی ها و ترک هاست که همه آن ها، با اسلحه و پول از شورشیان حمایت کرده اند، ایالات متحده تاکنون نه تنها مستقیماً وارد عرصه نظامی نشده است، بلکه حتی دولت اوباما از مداخله مستقیم در سوریه اجتناب کرده است، زیرا به نظر خودش معتقد است چنین اقدامی می تواند سبب تشدید منازعات به سطح یک جنگ تمام عیار و تکرار تجربه جنگ عراق شود در حالی که خودش و سیاستمداران نخبه در همه دنیا خوب می دانند که امریکا با دخالت در سوریه قبر خودش را حفر می کند و سوریه را قبرستان سربازان امریکایی خواهد کرد چرا که امریکا تمام عمر چوب حمله به افغانستان و عراق را خواهد خورد و چنان عبرتی برایش شده است که محال است وارد بحران سوریه شود و خط قرمزش در سلاح های شیمیایی فقط مصرف رسانه ای دارد.
آمریکا دیگر آمریکای سال2001 جورج بوش نیست و به عنصری نامطلوب بین دوستان و دشمنانش تبدیل شده است ترکها تمام تقصیرها را به گردن امریکا می اندازند سران مرتجع منطقه امریکا را باعث قدرت گرفتن ایران شیعی میدانند و حتی معتقدند امریکا به حرف ما گوش نمی کند و به سوریه حمله نمی کند و همچنین به شدت معتقدند که عراق را امریکا در سینی طلائی به ایران تحویل داد و دیگر امریکا هم پیمانی درست و حسابی در منطقه ندارد و اختلاف سران عرب و جانشینی امیر قطر را باید در همین سیاست غلط امریکا جستجو کرد که دیگر سران عرب از آنها حرف شنوی ندارند، همچنین اسرائیل وضعیتی بدتر از امریکا دارد و همه اینها با آمدن حزب الله به صحنه پیش آمده است.
با ورود حزب الله به کمک نبردهای سوریه در شهر بسیار استراتژیک القصیر دشمنان مقاومت به رهبری آمریکا بیکار نخواهند نشست آنها همه قدرت نظامی و رسانه ای خود را به میدان می آورند پس از آنکه ارتش سوریه به کمک حزبالله شهر راهبردی القصیر را از چنگ شورشیان خارج کرد، هم دوستان و هم دشمنان ایران به یک حقیقت جدید پی بردند و آن اینکه توازن قوا در منطقه به سمتی پیش میرود که فقط به نفع تهران و محور مقاومت است و نیز اینکه تحولات سوریه ثابت کرده است که خاورمیانه و مخصوصا حجاز و کشورهای حاشیه خلیج فارس هنوز هم با پیامدهای بهار عربی یا همان بیداری اسلامی دست و پنجه نرم میکند.
پیروزی های اخیر ارتش سوریه در شهر راهبردی القصیر و در نهایت، بازپس گیری کامل این شهر از نیروهای شورشی، بسیاری از معادلات را در عرصه میدانی سوریه و همچنین در بعد بین المللی تغییر داده است، هم اکنون واشنگتن متحمل یک شکست راهبردی از تهران شده است، در تحولات سوریه قرار بود فرصت شکست راهبردی ایران فراهم گردد، در این سناریو، ایران به واسطه سقوط بشار اسد، تنها متحد عرب خود و راه ارتباطی حیاتی ایران به حزب الله، تضعیف می شد، به این ترتیب، ایران منزوی شده و در مقابل فشارهای بین المللی برای توقف برنامه هسته ایش آسیب پذیر می شد، علاوه بر این، با افول نفوذ منطقه ای ایران، نفوذ رقبای این کشور (متحدان آمریکا مثل ترکیه، قطر و عربستان سعودی) افزایش می یافت، اما بر عکس، وقایع سوریه هم اکنون به نفع ایران در جریان است و دولت اسد در عرصه میدانی در حال پیروزی است.
پیروزی بزرگ حزبالله نفوذ منطقهای ایران را وسعت بخشید و ایران در حال تبدیل شدن به طرف پیروز در جنگ سوریه است حتی واشنگتن پست چند روز قبل ضمن انتشار این مطلب نوشت: با کمکی که نیروهای حزبالله به ارتش سوریه کردند، ایران به عنوان حامی اصلی آنها، به عنوان بزرگترین پیروز این مناقشه منطقهای در خاورمیانه ظهور کرده است.
پس به درستی میتوان نتیجه گرفت که پس از آنکه ارتش سوریه به کمک حزبالله شهر راهبردی القصیر را از چنگ شورشیان خارج کرد، دوستان و هم دشمنان ایران به یک حقیقت جدید پی بردند و آن اینکه توازن قوا در منطقه به سمتی پیش میرود که نتیجه دلخواه مقاومت تهران است.
در حقیقت اساس شکل گیری این روابط حمایت از ملت مظلوم فلسطین، مقابله با سلطه آمریکا در منطقه و حمایت از همه ملتهای مقاوم برای بازپس گیری حقوق شان است روابط میان ایران و سوریه عمیق و بر اساس منافع و مصالح مشترک است و آنچه می توان گفت این است که روابط مذکور برای هر دو ملت کاملا مفید بوده است روابط میان ایران و سوریه به نفع همه ملتهای منطقه و الگویی قوی برای روابط میان کشورهای اسلامی است.
اینک همه ملت های منطقه فهمیده اند روابط دمشق و تهران را به نفع همه ملتهای منطقه و الگویی قوی برای روابط میان کشورهای اسلامی دانست و روابط میان ایران و سوریه عمیق و بر اساس منافع و مصالح مشترک است و آنچه می توان گفت این است که روابط مذکور برای هر دو ملت کاملا مفید بوده است روابط گرم و قوی میان ایران و سوریه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران وجود داشته است و این روابط بر اساس احترام به اصل حاکمیت و استقلال بوده است.