برای مبارزه با آمریکا و شیطان بزرگ، اول باید جهالت، لجاجت، و خوش باوری را گردن زد، بعد به سراغ مبارزه با آمریکا رفت، و ای کاش بعضی ها در داخل یاد بگیرند که برای اعتماد سازی فقط کوتاه آمدن کافی نیست، یک سیاستمدار زبده، که نباید برای به دست آوردن اعتماد دیگران، با بخشیدن معامله کند، آنها همیشه اتهام بی اعتمادی را علیه ایران به کار خواهند برد، به آنها فحش بدهی تحریم میکنند، لبخند بزنی تحریم میکنند، تعلیق بکنی تحریم میکنند، غنی سازی بکنی، باز هم تحریم و قطعنامه صادر میکنند.
آنها امتیازی نمی دهند، چرا که همان توافق در مذاکرات ژنو، باعث شد، کمی بازار ایران بدون اینکه آنها قدمی بردارند، تکان بخورد، و بلافاصله تحریم های جدید را وضع کردند، تا بازار ایران را به حالت قبل برگردانند، و وقتی که، کار خودشان را کردند، قول جبران کردن و وتو کردن تحریم های کنگره را دادند، در حالی که همان تصویب تحریم های جدید، بازار ایران را به روزهای قبل از مذاکرات برگرداند .
اینک نه چرخه امتیاز گیری می چرخد، و چرخه اقتصادی مان هم همان روال سلابق خود را دارد، باید منتظر ماند که چه زمانی بیایند، و مذاکرات ادامه پیدا کند، ایران هم حداکثر فقط اظهار ناخشنودی می کند.
قبلا مذاکرات کنندگان بعد از مذاکراتشان با گروههای 5+1 ، می گفتند مذاکره کردیم که مذاکرات ادامه پیدا کند، سیاست درستی هم بود، و اگر مثل الان توافقی واقعی حاصل نمی شد، در عوض در ادامه کار، ما برگ های برنده خودمان را هر روز بیشتر از روز قبل می کردیم، ولی اینک جلو برگ های برنده ما را گرفته اند، و متاسفانه خودمان هم اجازه نداریم، برگ برنده های دیگری برای خودمان بوجود بیاوریم.
افراد و جریاناتی در داخل با ادعا کردن می گویند، که فقط ما ترفند روش مملکت داری کردن و روش مذاکره کردن را بلدیم، و همه دلسوزان واقعی و انقلابی نظام را، در هر مقامی از کرایه کش ها تا سیاست مداران و نمایندگان را به هر طریقی می کوبند، اینها مگر نمی بینند که در آن طرف، و در فضای مذاکرات همواره امریکائی ها هستند که مانور می دهند، مواضع خود را تغییر می دهند، و در جاهایی هم که باید امتیاز بدهند، برگه های بازی را به هم می ریزند، دوباره تهدید می کنند ، تحریم هم کردند، و بعد هم که فقط قول جبران دادند.
دلسوزان به نظام را در هر مقامی، با بیان اینکه وظیفه ما مذاکرات است کنار می گذارند، که نباید حرفی بزنند، و نباید از مذاکرات محرمانه سوالی بکنند، تازه ادعا می کنند، ما برای اولین بار آنها را به پای میز مذاکره کشاندیم، و از آنان امتیاز گرفتیم، و در تایید این گفته، فلان روزنامه شان هم می نویسد، چون به زبان انگلیسی با آنها صحبت می شد، آنها بهتر متوجه می شدند و این در پیروزی توافقات خیلی موثر بود، زبان انگلیسی بلد بودن و نبودن، و خوش باوری، ساده لوحی و زیرکی، دو مقوله جداگانه هستند، لااقل به شعور خودشان احترام بگذارند.
امروز که ایران زبانش بلندتر و برهانش قاطع تر و برنده تر است، چرا باید امتیازات بی جا و مجانی بدهد، حالا هم از دستمایه و رنج های ده ساله مردم و دولت ها برای جهان خواران مایه می گذارند، و بعد هم، همان دولت ها و رای مردم را با تمام قوا می کوبند، در حالی که اکثریت تحریم های بوجود آمده، بیشتر از نود درصدش، نتیجه مقاومت و استمرار ایران در مبارزه با استکبار ستیزی بوده است ، حالا عده ای برای خودشان کاسبی راه انداخته اند و جواب همه را با بی تدبیری اقتصادی دولت های قبلی پاسخ می دهند.
متاسفانه سیاستمدارانی هستند که فکر می کنند اشکشان برنده تر از شمشیر است، فکر می کنند التماس کردنشان برای به دست آوردن اعتماد چند کشور جهان خوار هنر است، ، آن هم در جایی که دیگر نه تهدید، نه تحریم، نه بهانه ساختن بهانه بمب اتم و غیره نمی تواند آنها را در جامعه جهانی و در مقابل ایران محق جلوه بدهد.
اگر مذاکره کنندگان ایرانی خود را در صد روز محاصره نمی کردند، و همان اول در مذاکرات ژنو، از امنیت منطقه ای که ادعای خود غربی هاست، سخن می گفتند، و تکلیف خاور میانه عاری از سلاح هسته ای را برای امنیت جهانی، به میان می کشیدند، و شرط خود را از بین بردن سلاح های اتمی اسرائیل، تنها کشور دارنده بمب اتم در منطقه، که تمام خاور میانه را تهدید می کند، پیش می کشیدند، بهتر می توانستند برای آنها و خصوصا برای جامعه جهانی استدلال کنند، و مکر آنها را به خودشان برگردانند، ایران باید در مذاکرات دست بالا را بگیرد.
ایران برهانی قاطع تر و برنده تر از آنها دارد، چون آنها هیچ گونه سندی از فعالیت های انحرافی از برنامه هسته ای ما مشاهده نکردند، و برای ادعای خود مبنی بر ساختن سلاح هسته ای حتی یک سند و مدرک واقعی ندارند، و در این میان متاسفانه جریاناتی هستند که در داخل، مذاکره کردن را، تافته جدا بافته ای می دانند، که وظیفه شان باید به دست آوردن اعتماد جامعه جهانی (چند کشور زورگو و خاص) باشد، در حالی که نه می توان، و نه می شود، که اعتماد چند کشور زورگو را جلب کرد، عاقلانه هم نیست، انسان عاقل خودش را در مرداب خوش بینی اسیر نمی کند.
مسئولان فعلی ایرانی نباید همچین فکری بکنند، که اگر مذاکرات به نتیجه نرسد دیگر راهی برایشان نمی ماند، در حالی که اگر قصد اصلی خدمت به مردم باشد، راههای زیادی برای شکوفا کردن اقتصاد ایران وجود دارد، مسئولان ایرانی با توکل و هم فکری و مشورت با دلسوزان نظام، خیلی موثرتر می توانند اقتصاد ایران را شکوفا کنند، و همانطور که حماسه سیاسی را رقم زدند، حماسه اقتصادی را هم رقم بزنند.
مثل روز روشن است اگر آمریکائیان، بخواهند کوچکترین امتیازی، یا ذره ای طلب ایران را، آزاد کنند، در زمان انتخابات های داخل و خارج این کار را می کنند، تا این مذاکرات را بازیچه سیاسی کاری های خود قرار بدهند، در حالی که نخواهند توانست این کار بکنند، چرا که مردم ایران، در زمان خود و به موقع، ثابت کرده اند، برای مقابله با آمریکا و شیطان بزرگ، سلاحی دو دم در اختیار دارند، سلاحی که یک لبش دیانت است و یک لبش تدبیر، و این را تاریخ انقلاب اسلامی به ما می گوید.
همچنین تاریخ انقلاب اسلامی به ما می گوید، که پیروزی های متعدد مقاومت، باعث شده رئیس جمهور آمریکا، دهها مشاور حقوقی در اختیار بگیرد، تا بتواند در سخنرانی هایش طوری از نظر شکل و محتوا سخن بگوید، که فقط ادعای پیروزی بکند، و از لفاظی هایی همچون: ما اجازه دادیم، ما این کار را در مذاکرات به نتیجه رساندیم، ما اینقدر امتیاز گرفتیم و غیره حرف بزند، نتیجه اینکه، حرف های چند پهلو و دروغ های آنها نشان می دهد که امتیاز گرفتن در مذاکرات را، ناچارا جایگزین تهدید کردن کرده اند، تا بتوانند جواب دوستان خود و مردم خودشان را بدهند، پس بهتر نیست مسئولان فعلی به جنگ در حوزه دیپلماسی بیاندیشند و با دلی سرشار از خلوص و ایمان، شمشیری بران و غریوی غران و با برهانی قاطع به جنگ این مستکبران تاریخ در صحنه مذاکرات بروند.
سران کاخ سفید چاره ای جز ادعا کردن به پیروزی ندارند، و هر روز بیشتر شکست خواهند خورد، چرا که آنها خیلی دیر فهمیده اند که شاید، حمله به کشورها و پیروزی در جنگ ها برایشان پیروزی ظاهری بیاورد، ولی نمی تواند نشانه برتری آنها باشد، بلکه پیروزی بدون جنگ، بهترین شیوه جنگیدن است، همچون پیروزی های ایران در عراق و لبنان و سوریه و غیره.....