منطقه و بیداری اسلامی
باز هم اربعین آمد با اینکه قرن ها از وقوع آن همه مصیبت می گذرد ولی هنوز بغض ها تازه است، گویی اربعین هر سال نخستین اربعین حسینی است که عاشقان به عزای حسین(ع) و یارانش می گریند، اربعین بیعت دوباره با عاشوراست ، اربعین بعثت جانهای ملتهب است و تکرار بیعت پایدار شیعه در غدیر است، و چه کوتاه بود بالا رفتن دست علی (ع) در غدیر و بالا رفتن سر حسین (ع) بر نیزه در ظهر عاشورا.
و این قلم هائی که ما میزنیم هیچ سطری از تشنگیِ مردان خورشید را نچشیده، منظومه بلند آوارگی را همراهی نکرده، از خارستان های ناتمام و گستاخ عبور نکرده، و حال چگونه خواهند توانست به منزلتِ اربعین دست پیدا کنند؟ قلم ها تنها می توانند حوالیِ نام و یاد اربعین چند قطره ای اشک بریزند و دلتنگ نوشتن از تنهایی خودشان باشند.
اربعین آمده است، زینب (س) شاهد عشق و امام سجاد (ع) که راوی عشق هستند با اسرای اهل بیت پیامبر (ص) آمده اند تا احیاگر پیام نامیان کربلا باشند، چرا که آنان پیام آوران کربلا هستند، کاروان اهل بیت پیامبر (ص) بعد از چهل روز به نینوا رسیده اند، چهل روز از اشک های کربلا می گذرد اشکی هایی که حاوی پیام فتح و جوانمردی اند.
گاهی رنج و زحمت زنده نگه داشتن خون شهید از خود شهادت کمتر نیست و رنج چندین ساله حضرت زینب کبری (س) و امام سجاد (ع) از این قبیل است، اگر خون حسین (ع) و یارانش در عاشورا به زمین ریخت ولی با صبر زینب (س) در اربعین معنا یافت، همان زینب (س) که زیبا و پرمنطق در کوفه و شام سخن گفت، چنان که قلبهای خفته را بیدار کرد، سخنان زینب در کاخ یزید و در میان مردم شامات از آن چه یزیدیان شرم زده هراس داشتند بالاتر و رساتر بود، آب معرفتی بود بر آتش جهل و گناه شان.
ای زینب قهرمان (س) ای که فریادت ضرب آهنگ قیام ما شده است، اینک تاریخ آمده است تا همراه تو بعد از هزار و چهارصد سال بغضش را بترکاند، تاریخ با آن همه ابهت و وقارش در مقابل دل بی قرار تو کم آورده است.
زینب سلام الله علیها فصاحت و بلاغت را از علی (ع) نجابت را از فاطمه (س)، صبر و شکیبایی را از حسن (ع) و مظلومیت در عین ایستادگی را از حسین (ع) آموخته بود.
زینب (س) در روز عاشورا به تماشای زیباترین جلوه های هستی ایستاد و با صلابت و استوار در برابر فریبکاران تاریخ جلوه ای زیبا و ماندگار خلق کرد، علی وار خطبه خواند و غرور جاهلی و ناپاک امویان را در هم شکست و کاخ ستم یزیدیان را متزلزل ساخت، زینب (س) با اسارت آزادی بخش خویش دفتر ننگین بنی امیه را در پیشگاه عقل همه فرزانگان عالم گشود، و همه مردمان را آگاه ساخت که این خاندان (طُلَقا) آزادشدگان و مولفه القلوب هستند.
زینب (س) تمام یادگار کربلا را با کاروان صبرش برای زیارت شهدای کربلا آورده است، همه کاروانیان خاک کربلا را به سر می ریزند و زینب (س) در جستجوی گمشدگانش خاک نینوا را می بوید هوا را با تمام احساس خسته اش لمس می کند تا جای قامت علی اکبر دستان عباس حنجره علی اصغر و سر حسین (ع) را پیدا کند، زمین زیر پای زینب شرمنده جستجوی زینب (س) است.
حضرت زینب (س) خسته است در گوشه ای می نشیند، آفتاب رمقی ندارد گویی از غروب غریبانهاش در عاشورا دیگر طعم طلوع را نچشیده است، زینب (س) نگاهش در لحظه ای پهنای صحرا را طی میکند و گوش صحرا، سنگ صبور نجوای آرامش او می شود و گویی چشمانش برق آفتاب را چون شاهدی روشن نشانه می رود، حضرت زینب (س) بلند می شود و هم چنان واژه های گفته و ناگفته خویش را بر دوش خستگی هایش می گذارد و باز هم می ایستد، چرا که دشمنان اهل بیت (ع) رعب این ایستادگی ها را بارها تجربه کردهاند.
حالا اربعین بالاترین نماد اسلام انقلابی است و انقلاب اسلامی ایران پرتویی از پیام کربلا و انقلاب عظیم الهی آن است، انقلابی که با پیروی از پیام عاشورا کاخ ستمگران تاریخ را با خون در هم کوبید و کاخ سلطنت شیاطین را فرو ریخت.