در مناظره ها و در صحنه ترحم برانگیز روحانی و جهانگیری، این روحانی بود که بی وقفه با دستان لرزان ایفای نقش می کرد، سخنان بی پایه و سند جهانگیری در پشیتبانی از دولت روحانی، هر چه بیشتر روحانی را به دروغگوئی و تهمت زدن ترغیب می کرد، غافل از آنکه مردم انفعال و ضعف دولتِ ناکارآمد، و پر از فساد روحانی را، عامل اصلی تحقق نیافتن وعده های او می دانستند.
روحانی بر سر دو راهی دروغ و حقیقت ایستاده بود و فقط می توانست دروغ را در آغوش بگیرد، و هر زمان که در مناظره با حقیقت روبرو می شد، تهمت می زد و ترسی سراپای وجودش را فرا می گرفت، و برای لحظه ای آرزو می کرد ای کاش می توانست دروغ نگوید.
اما دولت روحانی دولتی لیبرال بود، و دروغ و نفاق لازمه چنین دولت هائی ست، او فقط با دروغ توانسته بود دولت پر از فساد و اختلاس اش را بوجود بیاورد.
به گمان اکثریت مردم ایران، دروغ ها و وعده های جدید روحانی در مناظره ها، تافتهِ جدا بافته ای نبودند، بلکه وجود اشتباهاتی در دولت دهم به روحانی فرصت داده بود، تا با وعده هایی فریبنده در سال92 ، ناشایستگی های خود و همکارانش را در 16 سال دولت های گذشته بپوشاند.
برای بینندگان، روحانی به صورت فردی دروغگو، رئیس جمهوری فریب خورده از غرب، و به صورت یک دولت ناکارآمد جلوه گر می شد، روحانی با کشاندن پای جهانگیری به مناظره ها، به مردم فهماند، که در چهار سال گذشته، هرگز به فکر قشر ضعیف و جوان بیکار جامعه نبوده است.
در سومین و آخرین مناظره، میل دانستن و کنجکاوی مردم، در باره جزئیات سخیفِ ، وضعیت فساد در دولت روحانی، با نشان دادن برگه های اختلاس و رشوه، بر اصل مناظره غلبه کرد، و باعث شد سوالات زیادی در باره اختلاس های دیگر دولت، فکر مردم را مشغول سازد.
در این میان یک حس غریبی مردم را به سوی رئیسی سوق می داد، تا این کاندیدای استثنائی، انقلابی و مردمی با کارنامه ای درخشان را ، که بدون تکبر، تاریخ دولت ها و تمام زندگی فساد زده، مادی و غیر اخلاقیِ روحانی و یارانش را می دانست، و اصلا به رخ روحانی نمی کشید را بهتر بشناسند.
به ناگاه حس حقارت روحانی در مقابل خصوصیات پاک آقای رئیسی، نفسِ سرکش او را به طغیان کشاند، طغیانی که پیش بینندگان جز بد زبانی بیشتر برای روحانی نتیجه ای نداشت، و مردم به وضوح فهمیدند روحانی برای رسیدن به جایگاه اصلی اش در جاده پر پیچ و خمِ خود باختگی، به آخر خط رسیده است.
روحانی با تهمت های دروغی که به آقای رئیسی نسبت داد، به وضوح ثابت کرد، عدم کنترل مناسب زبانش، نشان دهنده ضعف قوه بازدارنده درونی او ، تقوا می باشد، الفاظی که روحانی بر زبان جاری می کرد، ملاک سادهای برای تشخیص قدرتِ عقلانیت، و نیت درونی او بود، کسی که در زمان عصبانیت، دروغ ترین تهمت ها و بدترین کنترل را در الفاظ اش به کار می برد، غیر اعتمادترین فرد در سپردن مسئولیت های مهم را دارا می باشد، و می توان مطمئن شد که با رسیدن به قدرت منافع مردم را فدای منافع و غرور مفرط خود کند.
آقای رئیسی کسی است که بیشتر از 30سال دادستان کل، معاون و رئیس قوه قضائیه و رئیس بازرسی کل کشور بوده، قلبش صندوقچه اسرار است، او می توانست در جواب تهمت ناروای روحانی که گفت، معلوم نیست آقای رئیسی چه بلائی سر علما آورده است، جواب دندان شکنی به روحانی بدهد، ولی آقای رئیسی کوچکترین اشتیاقی برای شناختن بیشتر روحانی به مردم در خود احساس نمی کرد، او فقط به گفتارِ اخلاق اسلامی و مردمی فکر می کرد.
علما اگر از آقای رئیسی گله ای می داشتند، خودشان بهترین زبان را دارند، ولی آقای رئیسی می توانست اختلاس کرسنت ، سند 2030 ، سند IPC ، سند برجام ، FATF ، حقوق های نجومی ، دزدی های اقوام و وابستگان روحانی، جعلی بودن مدرک تحصیلی روحانی، اتهام کشتن پسرش، محمد روحانی توسط پدرش حسن روحانی توسط اسلحه کمری روحانی که به عنوان یک مامور امنیتی به روحانی تحویل داده بودند، پرونده چهار جاسوسی که در تیم هسته ای بودند و الان درحال محاکمه هستند، پرونده اختلاس جهانگیری و برادرش، پرونده اختلاس کرباسچی شهردار فاسد و از کار بر کنار شده تهران که الان در ستاد روحانی همه کاره است، پرونده بابک زنجانی و ارتباط او با روحانی و کمک به ستادش در سال92 ، و خیلی چیزهای دیگر را که ما نمی دانیم را بگوید، ولی آقای رئیسی نگفت، و لرزش دست حسن روحانی، به خاطر ترس از لب باز کردن آقای رئیسی بود.
چهار سال است کشور ما دارد با دسیسه عُمال آمریکائی و انگلیسی در پست های حساس قوه اجرایی کشور اداره می شود، فقط نقلِ توافق خیانت بار برجام نیست، آیا چون در نظر روحانی آنها کدخدا هستند، ما باید خودمان را مثل آنها لخت و عور بکنیم، و روحانی سند 2030 را به صورتی پنهان و خیانت گونه اجرا کند؟.
این سند، اساس و شالوده خانواده ایرانی را نابود می کند، این قانون 2030مال ما نیست، و خلاف شرع مقدس اسلام است، در حالی که روحانی در مجلس سوگند خورده که از کیانِ اعتقادات ما ، و از کیانِ مذهب ما حفاظت کند، ولی این سند فریب و خیانت دولت یازدهم به مردم است در لباس خوش دوخت تدبیر و اعتدال.
روحانی در این چهار سال با گفتار و رفتارش به همگان این منظور را فهمانده که خواهان فراموش شدن انقلاب است، در این چهار سال هیچ برنامه مدونی برای معیشت مردم و بیکاری جوانان نداشته، برای اشتغال و تولید کشور برنامه ای تعریف نکرده، و فقط در سیاست خارجی رابطه با آمریکا را در حوزه کاری دولتش تعریف کرده، که در واقع آن هم ادامه توافق ننگین سعدآباد در سال1382بوده، تا به بهانه حل مسئله هسته ای، رابطه با آمریکا را کلید بزند، و همین تصور غلط اکنون اقتصاد کشور و جوانان تحصیل کرده بیکار جامعه را در موقعیتی بغرنجی قرار داده است.
اگر روحانی دوباره انتخاب شود همه چیز به چاله ای بزرگتر می افتد، اگه رای بیاورد دیگر کسی نمی تواند او را متوقف کند، و این یعنی خیانت به همه آرمانهای امام راحل و شهدا و ارزشهای انقلاب، روحانی تا به حال به وضعیت فقر مردم و جوانان بیکار جامعه فکر نکرده است، او حتی به ندای وجدان خودش هم گوش نمی کند، و به هر چیزی که در مقابلش قرار می گیرد، با ذلت، رشوه و یا خیانت او را از میان برمی دارد، و یا با او مصالحه می کند، برای همین همیشه بازنده است، حتی زمانی که رای بیاورد.
روحانی برای رسیدن به هدف های خوبی که از آن دَم می زند، نمی تواند از روش های غلط استفاده کند، مثلا داشتن رای قشر مرفه و بی دردِ ، بالا شهرهای جامعه برای روحانی افتخار نیست، یک ننگ است، بله آنها تریبون ، ثروت و رسانه های داخلی و خارجی دارند، و هم اینک مشغول خریدن مدیران خود فروخته ادمین های تلگرامی و رسانه های زنجیره ای با دستمزدهای نجومی هستند، تا در افکار عمومی تاثیر گذاری کنند، داشتن همچین طرفدارانی برای روحانی هنر زیادی نمی خواهد، فقط می تواند نام حسن روحانی را در زمره کسانی قرار دهد، که با ذوق و شوق آمدند تا به خلق محروم خدمت کنند، اما سر از دکان حضرت ابلیس درآوردند.
برآنم که از مذاکره سرایم سخن تا پدیدار شود برجام بی کفن
برجام اندر ایران نهایت نکبت است که با بودنش سخن گفتن ذلت است
نبودند ابلهان اگر برجام نبود آمدند احمقان با برجام چه زود
شریک اند خائنان همه در کار برجام سهیم اند در فعل و کردار برجام