عقل برتر در عدم اظهار به تیز هوشی ظاهر میشود و سیاست برتر در عدم آشکار ساختن تصمیم نهفته است، ولی آقای روحانی با برملا کردن تصمیم خود به اینکه آمریکا کدخدای جهان است و تماس تلفنی اش با اوباما و با ولعی که دولت اش برای مذاکره با آمریکا از خود نشان داد، تصمیم خود را آشکار ساخت و همان اول بازی را باخت، آمریکائیان باید در عطش آرزوی یک مذاکره نیم ساعته با دولت ایران ماهها به انتظار می نشستند، ولی هم فکران آقای روحانی ادعا می کردند ما نباید در مذاکرات حرف درشت بزنیم و یا نهایت توانائی ایرانیان را آبگوشت بز باش معرفی کردند.

در سنت انقلاب اسلامی سازش جائی نداشت، همه دولت ها در ایران جدا از هر سلیقه ای که دارند تکلیفی دارند که باید خدمت به مردم را همراه با اهداف انقلاب جلو ببرند، این دولت ها چه پیروز شوند یا نشوند، مُکلف هستند مقابل ظلمی که به انقلاب و مردم ایران می شود بایستند، چون انقلاب برای برداشتن ظلم آمده نه قبول ظلم، این سنت و قانون انقلاب است و هر دولتی که طبق قانون انقلاب زندگی نکند طبق همان قانون شکست می خورد.

آقای روحانی لازم نیست سر آمریکا فریاد بکشد و جنایات و بد عهدی آنها را فریاد بزند بلکه باید تفکر خودش و تیم فکری اش را ملامت کند نه بد عهدی دولت آمریکا را ، ایشان نباید مذاکره با آمریکا را از طرف کشورهای شرق آسیا زیر سوال ببرد، چرا که ممکن است همین فردا کره شمالی با آمریکا مذاکره کند، چون سیاست همین است گاهی چپش راست است گاهی راستش چپ است، ما از اول هم با بعضی از تفکرات آقای روحانی مخالف بودیم نه با شخص ایشان .

آمریکائیان تفکرات لیبرال های تکنوکراتی همچون تیم فکری آقای روحانی را مثل موریانه می جوند، و بعد به زباله دانی می اندازند، آنها با متحدان اروپائی خود قرن هاست حوزه نفوذ مذاکرات و توافقات خود را با بقیه دولت های جهان تعریف کرده اند و به یک استراتژی کاملا مشترک رسیده اند، اینکه تمامی منافع اروپا و آمریکا با اسلام ناسازگار است.

برجام مرگ یک توافق نبود مرگ یک تفکر بود، این توافق برجام نیست که شکست خورده این تفکر برجامی آقای روحانی است که شکست خورده است، برجام خودش یک مشکل شده نه یک راه حل و برای کسانی که آمریکا را کدخدا می دانند هم، برجام دیگر قابل دفاع نیست.

مقام یک توافق بلند است و پای آمریکائیان کوتاه، آنها اگر سر پدرانشان را هم زیر پای خود بگذارند پای شان به رکاب یک توافق واقعی نمی رسد، در قاموس آنها مذاکراه، توافق، تعهد، انسانیت و حقوق بشر یعنی حرف مفت، آنها فقط در کینه توزی یگانه عالم اند، آنها بندگان ترس و طمع هستند و همه این کینه توزی های آنها علیه مردم ایران فقط به این خاطر است که ایران توانسته است سلطه ناجوانمردانه و خائنانه آنها را در منطقه زیر گامهای استوار و محکم خود له کند، حتی حقارت و خباثت متحدان منطقه ای آمریکا را نیز آشکار کرده است.

الان هم آمریکائیان نباید نقش احمقانه ای را که در توافق برجام بازی می کنند را خیلی باور کنند، به رسمیت شناخته شدن حق موشکی و منطقه ای و یا هسته ای در ایران حق کسانی است که قدرت به رسمیت شناخته شدن این حق را داشته باشند، این حق فقط از آنِ مردم ایران است نه یانکی های متجاوز، خائن و ترسوی هیئت حاکمه ایالات متحده آمریکا.

برعکس سران آمریکا که تحریم را تنها راه چاره خود می دانند و همه مؤلفه های قدرت خود را به حوزه جنگ اقتصادی کشانده اند، اما ما معتقدیم   با تضعیف دلار آمریکا و داشتن دومین ارتش سایبری جهان توسط ایران و تهدیدات سایبری که اکثریت حوزه ها را فرا گرفته، این انقلاب اسلامی ست که به عنوان نمادِ پیروزی حق بر باطل در دوران معاصر جلوه گر شده و روز به روز بر جهانی تر شدن تفکر جمهوری اسلامی ایران به عنوان پرچم دار مقاومت علیه سلطه گری چند کشور غارتگر و به عنوان تنها کشور حامی مستضعفین عالم عظمتش بیشتر می شود. 

مردم ایران در مکتب خانه مولای خود حضرت علی (علیه السلام) یاد گرفته اند همواره رویکرد ظلم ستیزی خود را ادامه دهند، و در سایه قدرتِ رهبری که ، اولویت های هر مرحله از نبرد را به خوبی می شناسد، سبب شده تا دشمنی های خائنانه و ناجوانمردانه آمریکا تفرقه در میان مردم را از بین ببرد و ترس را در دل دشمنان ایران بیندازد، مردم ایران در مسیر تحولی بزرگ برای تکامل انقلاب خود قرار گرفته اند.