جایگاه یک انسان را ایمانش تعیین می کند، نه نژاد نه مقام و نه ثروت، برای آنکس که ایمان واقعی دارد توانگری و فقر دو روی یک سکه اند، یک نفر رئیس جمهور یا وزیر یا ژن خوب است و دیگری یک راننده تاکسی یا لبو فروش و بی سواد، اما نزد خداوند تنها انجام درست و کامل وظیفه ای که خداوند بر دوش هر کدام از انسان ها نهاده مهم است، ارزش آدمی به عملکرد اوست نه مقام و رتبه ظاهری و یا ثروتش، چون ثروت واقعی هر انسانی هم میزان اخلاص اوست چیزی که فقط خداوند به اندازه آن واقف است.
مسئولان این دولت اگر می خواستند در مذاکرات حق ملت مظلوم و رنج کشیده ایران را از آمریکائیان بگیرند باید شجاعت و تدبیر می داشتند نه غرور و خود سری و توهین و بد زبانی به منتقدان و دلسوزان نظام، آقای روحانی و آقای ظریف اگر رو به خدا می کردند و پشت به کدخدا قطعا از تعهدات و وعده های آمریکا همچون آتش دوزخ می گریختند، چون کسی که ارزش های انقلاب اسلامی را در دل داشته باشد و شیفته خدمت به مردم و رضای خداوند باشد هرگز دل خوش به وعده ها و قول های دولت خائن آمریکا نمی شود، این مسئولین اگر پاسخگوئی در برابر خداوند، احترام به خون شهدا و سپاس از مادران شهید را به دل باور می داشتند توافقات و وعده های آمریکا را جز دلواپس شدن چیز دیگری نمی دیدند.
اینها که سر سفره انقلاب اسلامی نشسته اند باید به قدرِ لیاقتشان بخورند نه به اندازه اشتهایشان، برای آقای روحانی و آقای لاریجانی یک چیز بیشتر از رای مردم ارزش دارد و آن هم اعتبار است و اعتبار را فقط با صداقت و رفتار درست می توان به دست آورد نه با پریشان گوئی یک رئیس جمهوری و یا یک رئیس مجلس لابی باز با رای مخفی دادن، انقلاب اسلامی برای نشان دادن عظمت قدرت خداوند متعال در حمایت از مظلومین و دشمنی با ظالمان شکل گرفته و قرار نیست نشان دهنده حداکثر توانِ یک رئیس جمهور پریشان گفتار و یک رئیسِ مجلسِ لابی باز باشد.
امروز تفکر لیبرالی روحانی و یاران خائنش به زیر خروارها خاک رفته و در پس خانه ها و قصرهای ویلائی چند ده میلیاردی خود در هراس از گسترش تفکر انقلابی جوانان ایرانی به خود می لرزد و بمب روشن تفکر انقلابی و روحیه جهادی هر روز پر فروغ تر می شود.
برای موفقیت در هر کاری انگیزه لازم است و دولت روحانی فاقد انگیزه لازم است، یک موش اگر در کنار رودخانه ای بزرگ هم قرار بگیرد فقط می تواند شکم کوچک خود را پر آب کند، اکثریت مسئولان دولت روحانی در زندگی خودشان هیچوقت به ندای وجدانشون گوش نکرده اند، یک عمر الکی آقائی کرده اند، همیشه در راس مجلس نشسته اند، بد عادت شده اند طوری حرف می زنند که انگار بنده پاک و مُطهر خدایند و بقیه مردم گناهکار ، لذا هیچگاه اشتباهات خود را نمی پذیرند، الان آقای روحانی متهم است که با توافق فاجعه بار برجام، ابتکار عمل را از دست دولت ایران خارج کرده است چون هیچ کدام از متحدان ایران از این اتفاق خوشحال نشدند آنها حق داشتند نگران شوند چون دیگر نه متحدان ایران از خط قرمزهای ایران احساس امنیت می کنند و نه دشمنان ایران از خط قرمزهای ایران می ترسند، برای مردم ایران مهم نیست چرا آقای روحانی با آمریکا مذاکره کرد مهم این است که چرا نتوانست آن را کنترل کند، آنها الان می دانند به ریش چه کسانی بخندند، مذاکره کردن دولت روحانی با آمریکائیان حماقت نبود معامله کردنشان حماقت بود.
آقای روحانی اگر زبان قدرت های جهانی را می فهمید باید می دانست که آمریکا و اروپا مدت هاست که حوزه نفوذ مذاکرات و توافقات خودشان را با جمهوری اسلامی ایران تعریف کرده اند و برای کسب منافع خود در ایران به یک استراتژی کاملا مشترک رسیده اند اینکه تمامی منافع اروپا و آمریکا با ایران و انقلاب اسلامی ناسازگار است.