شروع قسمت سوم و آخر
گروهان ما تا به جاده خرمشهر برسد از نود نفر به کمتر از بیست نفر رسیده بود هوا هم که از همان اول تاریک بود نمیدانم چرا تاریکی اش بیشتر شد فکر میکنم به خاطر دور شدن از محل انفجارها جایی که ما بودیم نه خودی و نه نیروهای غیر خودی نمی توانستند خمپاره و یا توپخانه بزنند تاریک بود و اصلا نمیتوانستیم جلوی خودمان را به راحتی ببینیم در میان راه تا به جاده برسیم عده ای از بچه ها زیر خمپاره ها و گلوله های دشمن شهید و عده ای هم زخمی شده بودند و عده ای هم که سالم بودند خیلی از انها مجبور می شدند زخمی ها را به پشت جبهه ها بر گرداندند ولی هر چقدر ما نزدیک تر می شدیم خطر کمتر میشد چرا که فقط خطر گلوله بود و از خمپاره عراقی ها خبری نبود ما دیگر به نزدیک عراقی ها رسیده بودیم و در آنجا فقط خطر گلوله وجود داشت و آر پی جی.
بعد که از جاده رد شدیم تازه باید با یک باتلاق مصنوعی دست و پنجه نرم میکردیم عراقی ها با کمک بهترین مستشاران نظامی دنیا برای جلوگیری ایرانی ها به خصوص از دست ندادن خرمشهر با کمک آب رودخانه کرخه نور باتلاقی مصنوعی و وحشتناکی بین جاده و راه آهن درست کرده بودند و بین جاده تا راه آهن سراسری حدود صد متر فاصله داشت و ما باید این مسیر را از باتلاق رد می کردیم که تا قفسه سینه مان در باتلاق فرو رفته بودیم.
این را هم بگویم که قبل از حمله در بین بچه ها حرف هایی که با هم می زدیم بعضی برادران میگفتند امام فرموده اند خرمشهر باید آزاد شود و این وظیفه سنگینی روی دوش بچه ها به خصوص فرماندهان گذاشته بود و البته اراده ای محکم هم در بین بچه ها به وجود آورده بود که باید خرمشهر را بگیریم بعضی از بچه ها هم می گفتند صدام در یکی از سخنرانی هایش گفته اگر ایرانی ها بتوانند خرمشهر را پس بگیرند من کلید بصره را هم به آنها میدهم و اسم شهر خرمشهر را شهر محمره گذاشته بود و امیدش به مستشاران نظامی امریکایی غرب و شرق بود و در افکار عمومی دنیا بهترین سطح تبلیغاتی را برای صدام بوجود آورده بودند و سران کشورهای مزدور عربی هم چون خرمشهر دست صدام بود از او یک قهرمان عربی ساخته بودند .
ولی این امدادهاتی غیبی بود که رزمندگان اسلام را هدایت می کرد در باتلاق با اینکه هزاران گلوله از دوروبرمان می گذشت اصلا به آنها توجه نمی کردیم به شدت هوای همدیگر را داشتیم که اگر کسی زخمی شد نگذاریم به ته باتلاق فرو رود چون که باتلاق مصنوعی بود و بعد از خشک شدنش بچه ها مفقود الاثر میشدند ولی همه ما از باتلاق رد شدیم و خود من و هجده تا از بچه ها از باتلاق سالم و بدون هیچ خراشی بیرون آمدیم و سریع یک سازماندهی بین خودمان انجام دادیم هیچکس در باتلاتق نیفتاد اگر کسی به داخل فرو میرفت به راحتی می فهمیدیم چون همه ما پشت سر هم حرکت می کردیم ولی هیچ کدام از بچه ها در باتلاق نیفتادند مگر معجزات جبهه که بارها و بارها من و دوستانم می دیدیم چه چیزی می توانست باشد.
شروع قسمت دوم
خدایا چقدر این کمک های مردم برای بچه ها دلگرم کننده بود، با خواندن هر نامه گرمای مطبوعی در درون من وارد شده بود که وقتی برگشتم فهمیدم که چه امتهان سختی را پشت سر گذاشته ام و در یک امتهان الهی به شدت مردود شده ام به هر حال آن نامه و نامه های بعدی که همراه خودم برداشته بودم انشالله در کتاب خاطراتم خواهم گفت آن نامه و نامه های دیگر که مردم غیرتمند ایران اسلامی برای بچه ها با آذوقه و کمک های مردمی می فرستادند منظورشان همه رزمندگان بوده است آن نامه که فقط برای علی یا فقط برای من نیامده بود آن دختر ده یازده ساله از چهار محال بختیاری که شکلات و بیسکویت که خورک بچه هاست را برای ما به عنوان یک رزمنده و سرباز اسلام فرستاده بودند و یا پسته ای که در نامه اش نوشته بود بخورید و بر دشمن بتازید که پیروزی از آن لشکریان خداست معلوم بود که آدم بزرگ آن را نوشته است، سالها گذشت تا توانستم حسرت و ندانم کاری و غفلت این حرفهای علی آقا را که روح و جسمم را در حسرت فرو می برد کم کنم مدام حرف هایش در گوشم می پیچید اینکه می گفت هر چند ساعت یکی از مشماها را در می آورم و می خوانم و از نو متولد می شوم و روحیه می گیرم به من گفت نرو عقب همین جا باش پیش من بمان طوری حالیم کرد که اگر انجا بمانم خیلی خوشحال میشود به من گفت اگه اینجا بمانی با هر مشمایی که باز میکنی و نامه را می خوانی مثل من تازه متولد میشوی، مهم تر اینکه گفت اگر اینجا بمونی چیزهای بهتری هم به تو یاد می دهم اخه چه چیزی بهتری پسر پانزده ساله ای میتوانست به من یاد بدهد همان چیزی که یادم داده بود و خواندن نامه ها، چنان من را تکان داده بود که هضمش در آن سن برایم سخت بود ای وای از کور و کر و لال بودن دل آدمی.
خدا را شاهد می گیرم که نمی دانم چرا نماندم؟ بیشتر فکر میکنم چون دعوتش غیره مننتظره بود و زود اتفاق افتاد نمیدانم شاید هم چون غافلگیر شدم یا به خاطر جهانگیر که مرا مسئول اداره گروه کرده بود و یا به خاطر مسائل پیش افتاده و بهانه آوردن های دیگر، و یا بهتر بگویم چون به آن درجه از خلوص و معنویت نرسیده بودم، من فکر میکنم میبینم میتوانستم بمانم ولی خوب اگر قرار بود من در این امتهان قبول بشوم که لیاقتم مثل همون بچه ها بود شهادت را که به راحتی و بدون امتهان نصیب کسی نمی کنند همچون شهید بزرگوار دکتر بهشتی که میگفت بهشت را به بها می دهند نه به بهانه، و من از خجالت و فقط با سکوتم به علی نشان دادم که بر می گردم، و علی این دوست تازه و دوساعته ام با دوستان دیگرش همگی شان شهید شدند، البته نه من که همه بچه ها در خط مطمئن بودند که اینها شهید میشوند چرا که شهادت طلب بودند آنها جلوتر از زمان خود حرکت کردند و پیشتازان قافله انفلاب اسلامی و یاران مخلص امام زمان(عج) و دوستداران واقعی حضرت امام (ره) بودند، آنها تاریخ را ورق زدند و خودشان تاریخ را نوشتند، روحشان شاد باد.
یک هفته قبل از حمله دوم بیت المقدس ما را به خط مقدمی بردند که به آن منطقه جبهه دب وردان می گفتند تاریخ حدودا پنجم اردیبهشت1361 بود البته شاید یک روز پس و پیش باشد ولی میدانم در همین روز بود بچه های خط شکن آن منطقه را دو روز قبل از آن گرفته بودند و ما برای پشتیبانی و تحویل گرفتن خط به آنجا رفتیم تا ما که نیروهای تازه نفس بودیم بهتر بتوانیم خط را حفاظت کنیم و همین کار را هم کردیم و آنها که خط را گرفته بودند برای استراحت عقب نشستند و خودشان هم بارها به ما محکم هشدار دادند گفتند که ما نتوانستیم تمام منطقه را کامل بگیریم و ارتفاعات اصلی و قسمت هایی مهم در ارتفاعات دست عراقی ها مانده است و شما همگی در تیررس آنها هستید شدیدا به ما سفارش کردند که چون شما را به راحتی می بییند باید خیلی مواظب باشید.
منطقه کوهستانی نبود و ولی تپه ای بود که بیشتر پستی و بلندی تپه های آن در یک تا دو کیلومتری باعث شده بود فاصله ما تا عراقی ها بیشتر از دو کیلومتر و کمتر از یک کیلومتر نباشد و نیمه شب در تاریکی و زیر خمپاره ها ما را با ماشین و نفربر به خط بردند تاریک بود و خمپاره ها لحظه ای قطع نمی شد فهمیده بودند داریم جابجایی نیرو می کنیم .
در همان روز اول که آنجا بودیم و در سنگرها وسائل خود را مرتب می کردیم برادری بارها فریاد می زد که یک یا دو نفر داوطلب می خواهم تا به بچه هایی که حدود سیصد متر جلوتر از خط مقدم حفره و نقب زده بودند تدارکات برسانیم من هم چون خیلی زیاد پر شور بودم بلافاصله دستم را بالا بردم و گفتم من حاضرم ولی جهانگیر فرمانده من به من اجازه نداد که بروم کمکش کنم می گفت تو اگر بروی صد در صد کشته میشوی و نگذاشت به کمک این برادر بروم.
اگر ایران در جنگ سوریه مداخله نکند و با شروع شدن جنگ علیه سوریه، با ایادی امریکا و هم پیمانان آمریکا در منطقه مذاکره و مصالحه کند همه چیز به چاله ای بزرگتری خواهد افتاد و این یعنی شکست همه آرمانهای انقلاب اسلامی ایران، ایران اگر در جنگ سوریه دخالت نکند دیگر نخواهد توانست دشمنانش را متوقف بکند و باید در اطراف تهران با دشمنانش بجنگد و این یعنی نا امید کردن تمام تلاش ایرانیان و مسلمان آزاده ای که با امید فراوان سی و چهار سال به دنبال آرمانهای انقلاب اسلامی، امام راحل و آرمانهای شهدا بودند.
مردم غیرتمند ایران جمله هیات من الذله را از مولایشان امام حسین (ع) یاد گرفته اند و از مرگ با عزت نمی هراسند همچون جنگ تحمیلی که هشت سال قهرمانانه مقاومت کردند آنهایی که اسم خود را مسلمان میگذارند و با هر چیزی که در مقابلشون قرار می گیرد از ترس و مصلحت اندیشی مصالحه می کنند بازنده اند، حتی زمانی که فکر کنند که برنده شدند، ما به آمریکا به عنوان دشمنی نگاه می کنیم که صدها هزار انسان بی گناه را کشته و زندگی و جان مسلمانان بی گناه را غارت کرده و هنوز هم از کرده خود پشیمان نیست و بی شرمانه تصمیم دارند با کمک رژیم کودک کش اسرائیل و سران مفلوک و درمانده عرب جنگ دیگری را در منطقه راه بیندازند.
اگر آینده سوریه به آینده ما گره خورده است پس الان وقت عمل است، جنگ است و شترسواری هم دو لا دو لا نمی شود، مداخله نکردن ایران در جنگ سوریه و سکوت و عقب نشینی ایران در چنین موقعیتی که سوریه را تهدید می کنند هیچ معنی جز شکست برای ایران و محور مقاومت به دنبال ندارد.
سران جنایتکار کاخ سفید در امریکا اینک از سر بیچارگی حاضر شدند حتی با ضد تمدن ترین حکومت های منطقه و گروهای ضد بشری و تروریستی، به خاطر منافع نامشروعشان در یک جبهه علیه رئیس جمهوری بجنگند که با رای ملت سوریه بر سر کار آمده است، ناراحتی ملت ایران و ملت های منطقه از دولت جنایتکار امریکا بیشتر به این خاطر است که این همه اینها جنایت کرده و میکنند ولی حتی ککشان هم نمیگزد، اصلا براشون جون انسانها مهم نیست و با وقاحت تمام به پشت تریبون می آیند و حتی به شعور خودشون هم توهین میکنند.
اگر ایران در جنگ سوریه مداخله نکند و با شروع شدن جنگ علیه سوریه، با ایادی امریکا و هم پیمانان آمریکا در منطقه مذاکره و مصالحه کند همه چیز به چاله ای بزرگتری خواهد افتاد و این یعنی شکست همه آرمانهای انقلاب اسلامی ایران، ایران اگر در جنگ سوریه دخالت نکند دیگر نخواهد توانست دشمنانش را متوقف بکند و باید در اطراف تهران با دشمنانش بجنگد و این یعنی نا امید کردن تمام تلاش ایرانیان و مسلمان آزاده ای که با امید فراوان سی و چهار سال به دنبال آرمانهای انقلاب اسلامی، امام راحل و آرمانهای شهدا بودند.
مردم غیرتمند ایران جمله هیات من الذله را از مولایشان امام حسین (ع) یاد گرفته اند و از مرگ با عزت نمی هراسند همچون جنگ تحمیلی که هشت سال قهرمانانه مقاومت کردند آنهایی که اسم خود را مسلمان میگذارند و با هر چیزی که در مقابلشون قرار می گیرد از ترس و مصلحت اندیشی مصالحه می کنند بازنده اند، حتی زمانی که فکر کنند که برنده شدند، ما به آمریکا به عنوان دشمنی نگاه می کنیم که صدها هزار انسان بی گناه را کشته و زندگی و جان مسلمانان بی گناه را غارت کرده و هنوز هم از کرده خود پشیمان نیست و بی شرمانه تصمیم دارند با کمک رژیم کودک کش اسرائیل و سران مفلوک و درمانده عرب جنگ دیگری را در منطقه راه بیندازند.
اگر آینده سوریه به آینده ما گره خورده است پس الان وقت عمل است، جنگ است و شترسواری هم دو لا دو لا نمی شود، مداخله نکردن ایران در جنگ سوریه و سکوت و عقب نشینی ایران در چنین موقعیتی که سوریه را تهدید می کنند هیچ معنی جز شکست برای ایران و محور مقاومت به دنبال ندارد.
سران جنایتکار کاخ سفید در امریکا اینک از سر بیچارگی حاضر شدند حتی با ضد تمدن ترین حکومت های منطقه و گروهای ضد بشری و تروریستی، به خاطر منافع نامشروعشان در یک جبهه علیه رئیس جمهوری بجنگند که با رای ملت سوریه بر سر کار آمده است، ناراحتی ملت ایران و ملت های منطقه از دولت جنایتکار امریکا بیشتر به این خاطر است که این همه اینها جنایت کرده و میکنند ولی حتی ککشان هم نمیگزد، اصلا براشون جون انسانها مهم نیست و با وقاحت تمام به پشت تریبون می آیند و حتی به شعور خودشون هم توهین میکنند.
هدف اصلی از عربده کشی امریکا برای حمله احتمالی به سوریه ارسال پیام برای جمهوری اسلامی ایران است و حمله احتمالی امریکائیان به سوریه در حقیقت اعتبار بخشیدن به تهدیدات شان در برابر ایران است و امیدوارند که حمله به سوریه آبروی از دست رفته آنها را در مورد عراق و حزب الله را به آنها باز گرداند چرا که الان قضیه حمله به سوریه برای آمریکا به شدت حیثیتی شده است.
اینک بر همگان معلوم شده که این توطئه حمله آمریکا به سوریه از هر حیث حساب شده است و امریکائیان با همکاری کشورهای دیکتاتور منطقه تروریست ها را به جان مردم سوریه انداخته اند تا نظام مردمی بشار اسد را سرنگون کرده و حکومتی همچون حکومت های پادشاهان وابسته منطقه همچون عربستان را در آنجا برقرار کنند تا بیشتر به صهیونیست ها و اسرائیل غاصب خدمت کنند و چون نتوانسته اند با مزدورانشان به اهدافشان برسند اینک به قول خودشان نقشه ب یا نقشه جایگزین را که حمله نظامی به سوریه است را می خواهند اجرایی کنند.
ولی در این میان دولتمردان جمهوری اسلامی ایران ثابت کرده اند که بر مکر شیاطین و دشمنان خدا و اسلام واقف هستند و آن را در هم می کوبند، مردم و نیروهایی نظامی در ایران و محور مقاومت برای مقابله با شیطان بزرگ سلاحی دو دم در اختیار دارند سلاحی که یک لبش دیانت است و یک لبش تدبیر و سپاس می گوییم خداوند قادر متعال را که مردم ایران و مسلمان راستین را به انتقام از صهیونیست های متجاوز و شیاطین گمراه برانگیخته است و نیز مردم ایران را بر دشمنان دین خدا اسلام و اهل بیت پیامبر خدا (ص) مسلط ساخته است چرا که وعده خداوند قادر حتمی و قطعی است.
جمهوری اسلامی ایران برای دشمنان اسلام حریف کوچکی نیست امریکائیان هشت سال مبارزه رزمندگان اسلام را دیده اند آنها قدرت بچه های ایران را که معجزه گر میادین جنگ در جبهه ها بوده اند را دیده اند حتی در اواخر جنگ در خلیج فارس ضرب شصت بچه های سپاه و بسیج را چشیده اند نیروهای نظامی و مردم ایران از مولای خود آقا امام حسین (ع) یاد گرفته اند که پیروزی در متن فداکاری و خون به دست می آید و جهاد در راه خدا شکست ندارد و اصلا بلد نیستند چطوری باید شکست بخورند.
ای سربازان و برادران جبهه مقاومت، مادامی که مسلح به علم و ایمان هستید از عربده دشمن نهراسید که خداوند به دست شما دروغگویان و گمراهان و بد دینان را خواهد کشت و خداوند قادر متعال بر درجات امام راحل(ره) ما بیفزاید که فرمودند با چشمانی باز به دشمنانتان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر لحظه ای آنان را آرام گذارید، لحظه ای آرامتان نمی گذارند.
تمام تحولات منطقه هدف اصلی اش ایران است در حالیکه ایران روز به روز رو به اقتدار و رفاه و ارتقاء پیش می رود و مردم رفته رفته میوه های 34 ساله انقلاب اسلامی را می چینند و زمانی که73 درصد از مردم ایران در انتخابات شرکت می کنند آمریکا و غرب به این نتیجه می رسند که چالش بیش از این با ایران نتیجه عکس خواهد داشت.
جمهوری اسلامی ایران علی رغم تمام سختی ها امروزه به برکت و تاثیر گذاری ولایت فقیه به کشوری تاثیر گذار در منطقه تبدیل شده است و انقلاب اسلامی امروز پویا و با نشاط تر از گذشته در مسیر رشد و توسعه و نفوذ در دل ملت های مسلمان منطقه و آزادیخواهان جهان قرار گرفته است، جمهوری اسلامی ایران امروزه به خوبی می تواند بر سیاستهای راهبردی و امنیتی ایالات متحده امریکا و ایادی اش تاثیر گذار باشد و این یعنی اینکه جهان آینده از آن اسلام ناب محمدی خواهد بود و بر همه مردم دنیا به خاطر ارزش های والای انسانی و مذهبی اش مسلط خواهد شد.
و اسلام های ساخته شده آمریکایی ها که در قالب اسلام سلفی یا طالبانی و القائده ای و غیره .... که تا حالا هزاران هزار انسان های بی گناه را در طول نیم قرن اخیر کشته و به خاک و خون کشیده اند همه در حال از بین رفتن هستند و عناصرشان به خصوص سران وهابی و قطری شان همچون حیوان هر روزه به دست غیور مردان جبهه مقاومت و ارتش سوریه شکار می شوند.
امشب شب شهادت امام جعفر صادق آل پیامبر است، مدینه همچنان مظلوم است و بقیع مظلومتر و هنوز رنج نامه نانوشته شیعه، بر خاک و سنگ مزار صادق آل پیامبر (ص) گویاتر از هر زمان به شِکْوه و شهادت ایستاده است، بوى غمِ مظلومیت تمام آسمان مدینه را در خود غرق نموده است، آری امشب شب شهادت آن امام عزیزی است که مدرس توحید مفضل بود و بعد از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بهترین ادله عقلى را به یادگار گذاشت.
امام جعفر صادق(علیهالسلام) امام عشق و آزادى است که اینک در بقیع خاموش آرمیده است، قبرستان بقیع مدفن اهل بیت رسول خدا، سال هاست آرامگاه بزرگ مرد مکتب شیعه امام جعفر صادق (ع) و دیگر امامان مذهب تشیع است، خاکی که عمریست شاهد به خون غلتیدن دوستداران و اهل بیت رسول خدا بر خود بوده است.
در زمانی که امویان با توجه به سابقه ناشایست خود در میان امت اسلامى جدىترین رقیب خویش را بنىهاشم و علویان مىدانستند و براى بىمقدار نشان دادن رقیب به هر حربهاى متوسل مىشدند و احادیث و روایاتى دروغین می ساختند تا حسن سابقه بنىهاشم و علویان را که به ویژه در سایه فداکارى هاى حضرت على علیه السلام و سرور آزادگان امام حسین (ع) به اعتبارى فوق تصور دست یافته بودند را از بین ببرند امام جعفر صادق علیه السلام در مسیر تکاملى حرکت شیعه، گام دوم را برداشتند.
و پس از آن که مردم بر اثر مجاهدت هاى امامان پیشین به ناصحیح بودن مذهب رسمى و دیگر اندیشههاى منبعث از آن و نیزحرکتهاى سیاسى مبتنى بر آن در سالهاى گذشته پى بردند آماده بودند تا طرح جایگزین مکتب اهل بیت را دریافت کنند و امام صادق علیه السلام همان بزرگوارى است که با توجه به یک موقعیت استثنایى تاریخى طرح جایگزین شیعه را به هنگام ارائه کرد و امامان دیگر به شرح و بسط ابعاد آن پرداختند.
حضرت امیر المومنین علی (علیه السلام) فرمودند: هرکس که به وقت یاری رهبرش در خواب باشد زیر لگد دشمنانش بیدار میشود .
مذهب شیعه در جبهه مقاومت دوستدار اهل بیت علیهم السلام است و در ماه محرم از پیشوای خود امام حسین (ع) یاد گرفته است که پیروزی در متن فداکاری و خون به دست می آید و در همان یک نیم روز در عاشورا، امام حسین (ع) با قیام خود در مقابل طاغوت، تعلیم سازندگی و کوبندگی به مسلمانان و آزادگان جهان داد و راه فنای ظالم و شکستن ستمکار را به فدایی دادن و فدایی شدن دانست واین خود سرلوح? تعلیمات اسلام ناب شد برای همه مسلمانان جهان تا آخریت زمان.
ای شیعیان برادران آگاه و با ایمان و ای برداران بزرگوار محترم اهل سنت، امروز جبهه مقاومت در سوریه با قومی می جنگند که نه دین دارند و نه اخلاق و نه انسانیت، شیعیان ایران و عراق و لبنان و سوریه و برادران شریف اهل سنت امروز در معرض خطرناکترین آزمون تاریخند، امروز روز جهاد در راه دفاع از ناموس اهلبیت صلوات الله علیهم است، امروز بانگ هل من ناصر ینصرنی حسین از همه زمانها بلند تر شنیده می شود.
امروز در مقابل اسلام ناب غول ضاله وهابیت قرار گرفته است، این مولود جهل عرب در اوایل هزاره بیستم بود که به خاطر اقتصاد قوی نفتی و به کمک انگلیس توانست موجودیت نکبت بار خودش را در سراسر حجاز و مناطق نفت خیز شیعیان در شرق عربستان گسترش دهد، این کوتاه نظران تنگ بین جاهل و متعصب با تعصبات قومی و نژادی و با همراهی سیاست های استعمارگران و صهیونیست جهانی برای نابودی اسلام ناب محمدی به خصوص تشیع و خاندان اهل بیت پیامبر (ص) همصدا و هم قسم شده اند، اینان حتی نسبت به سایر اهل تسنن هم چنین دشمنىای دارند آنها مظهر شیعه را ایران اعلام می کنند و اینکه ایران عجم است و اگر دقت کنیم متوجه میشیویم که وهابیون تعصبات مذهبی را با چاشنی ناسیونا لیستی عربی قاطی کرده و آن را علیه ایران و شیعیان طرفدار ایران با قساوت و بی رحمی و سر بریدن انسانهای بی گناه به تصویر می کشند .
سران این فرقه ضاله برای منحرف کردن فکر جوانان خام به آنها القا می کنند که این عجمها بودند که ملک عرب را از بین بردند و پای مغولان را به ملک عرب باز کردند و به همین دلیل به هواداران خود می آموزند در مواجهه با ایرانیان برای خود حق انتقام قائل شوند تا باعث نزدیکی آنها به قرب الهی شود، این فرقه ضاله ایرانیان و شیعیان را رافضی یعنی بی دین نام می برند و عالم نمایانشان هم مثل آب خوردن فتوای قتل شیعیان را صادر می کنند.