مرگ بر آمریکا شعار نیست شعوری سیاسی است نیاز زمانه ما و باور آزادگان جهان است یک عقیده و هشداری دائمی برای آگاهی و هوشیاری مستمر در مقابل آمریکای جهانخوار و توطئه های این کشور علیه مردم مظلوم ایران است، فریاد دادخواهی مردم دشمن شناس ایران در گوش دنیاست مرگ بر آمریکا فرو ریختن خط دفاعی آمریکا و ضربه زدن به سلطه گری مزورانه آنهاست و تا آمریکای متجاوز و صهیونیست پرور هست مرگ بر آمریکا هم هست چرا که مرگ بر آمریکا تداعی کننده نابودی اسرائیل است، بعضی از کسانی که از روی سازش وادادگی یا خیانت و انتقام خواهان رابطه با آمریکا هستند و شعار مرگ برآمریکا را برنمی تابند دندان دردِ ملت انقلابی ایران هستند و دیدیم که در مذاکره با آمریکائیان مولودی به دنیا آوردند به نام برجام که فرزند حیلت و حماقت بود فهمیدیم که دولتمردان غیر انقلابی و تکنوکرات چندان به کار مردم و انقلاب نمی آیند دانستیم که یار امام راحل بودن دلیلی بر گمراه نشدن بعضی از آقایان کدخدا باور پذیر نیست.
روز سیزده آبان نماد استکبار ستیزی مردم ایران است روز برائت از کفار است با فریاد مرگ بر آمریکا، آمریکائی که نمادِ نفرت مردم ایران از جنایات ها، شقاوت ها و ددمنشی های آنهاست و خاطرات آن هنوز هم برای مردم ایران آزار دهنده است.
همه با هم در راه پیمائی سیزده آبان امسال: مرگ بر آمریکا
اربعین است و اهل بیت پیامبر (ص) بعد از چهل روز به کربلا رسیده اند چهل روز از اشک های کربلا می گذرد اشکی هایی که حاوی پیام فتح و جوانمردی اند، زینب (س) و امام سجاد (ع) با اسرای اهل بیت پیامبر (ص) آمده اند تا احیاگر پیام نامیان کربلا باشند.
این چهل روز زینب و امام سجاد (ع) و اهل بیت پیامبر (ص) و تمام مریدان راه امام حسین در سوگ ابرمردی نشسته اند که حیات اسلام مدیون بدن تکه پاره اوست، چهل روز از غروبِ غمِ شهادت شقایق ها می گذرد و سهم اهل بیت پیامبر(ص) اسارت، عطش، غربت و بیدارگری بوده است.
ای زینب قهرمان، ای زبان علی در کام و ای رسالت حسین بر دوش، تو می شناسی آب نفرین شده ای که محکوم معامله شوم دنیا پرستان شد، تو دیده ای زلالی اشکهای عباس را زمانی که آبهای مشک بر زمین ریخت و تمنای مشک های سوراخ که آب آخرین بهانه اش بود گرمای دستانی که آرزوی سقایی داشت و از شرم چشمان منتظر کودکان به خواب آب ها رفت و به وعده گاه برنگشت آسمانی که برای همیشه تاریخ با عظمت این فاجعه سیاهپوش شد.
اگر خون حسین (ع) و یارانش در عاشورا به زمین ریخت ولی با صبر زینب (س) در اربعین معنا یافت، حضرت زینب (س) سرافراز و صبور با فریاد رسای مرتضی گونه اش همه ظلم را تحقیر کرد و تاریخ را به اعجاب و تحسین وا داشت، چنان زیبا و پرمنطق در کوفه و شام سخن گفت که قلب های خفته را بیدار کرد و با اسارت آزادی بخش خویش دفتر ننگین بنی امیه را در پیشگاه عقل همه فرزانگان عالم گشود، صدایش زلزله وار بنیانِ شام را لرزاند سخنان زینب (س) در کاخ یزید و در میان مردم شامات از آن چه یزیدیان شرم زده هراس داشتند بالاتر و رساتر بود آب معرفت بود بر آتش جهل و گناه ، و کم است مسلمانی که در شامات مسلمانی اش را مدیون حضرت زینب (س) نباشد.
گاهی رنج و زحمت زنده نگه داشتن خون شهید از خود شهادت کمتر نیست و رنج چندین ساله حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) از این قبیل است حضرت زینب سلام الله علیها فصاحت و بلاغت را از علی (ع) نجابت را از فاطمه (س) صبر و شکیبایی را از حسن (ع) و مظلومیت در عین ایستادگی را از حسین (ع) آموخته بود چنان که خاطره حماسه آفرینی هایش زینت بخش تاریخ کربلاست.
اینک تاریخ آمده است تا بعد از چهل روز همراه زینب (س) بغضش را بترکاند کاروانیان خاک کربلا را بر سر می ریزند و زینب (س) در جستجوی گم شدگانش خاک کربلا را می بوید، هوا را با تمام احساس خسته اش لمس می کند تا جای قامت علی اکبر، دستان عباس، حنجره علی اصغر و سر حسین (ع) را پیدا کند، زمین زیر پای زینب شرمنده نگاه زینب است، زینب تمام یادگار کربلا را با کاروان صبرش برای زیارت شهدای کربلا آورده است تا بعد از چهل روز بوی برادرش را نفس بکشد تا محکمتر و استوارتر از پیش خطبه هایش را با تمام وجود فریاد بزند.
حضرت زینب (س) خسته است در گوشه ای می نشیند آفتاب رمقی ندارد گویی از غروب غریبانهاش در روز عاشورا دیگر طعم طلوع را نچشیده است اوج نگاه زینب (س) حادثه دشت نینوا را دنبال می کند و گوش صحرا سنگ صبور نجوای آرامش او می شود و گویی لحظه ای چشمانش برق آفتاب را چون شاهدی روشن نشانه می رود، زینب (س) بلند می شود و هم چنان واژه های گفته و ناگفته خویش را بر دوش خستگی هایش می گذارد و باز هم می ایستد، دشمنان اهل بیت (ع) رعب این ایستادگی ها را بارها تجربه کردهاند.
نظام های سلطه گر جهانی بعد از انقلاب اسلامی در ایران و خارج از ایران برای دو جریان برانداز در جمهوری اسلامی ایران شامل افراد و جریانات تکنوکرات های کارگزارانی و جریان چپ اصلاحاتِ آقایان هاشمی و خاتمی مجامع فرهنگی تاسیس می کنند و به بهانه های مختلف این افراد را به پول و موقعیت و شهرت می رسانند و در سایه همین اقدامات و با همکاری همین افراد خیلی از جوانان نخبه کشور را از ایران خارج می کنند.
این سلطه گران از سیصد سال قبل به این طرف برای سلطه بر کشورهای مسلمان سالها زبان عربی آموختند تا بتوانند بر مفاهیم کتاب مسلمانان مسلط شوند، آنها فهمیدند که در اعصار مختلف آیات این کتاب را گروهی از عالمان و روحانیان تفسیر می کردند و پی بردند که اکثریت روحانیون آگاه و متعهد هوشیاری لازم را برای مبارزه با سلطه گرانِ غارتگر دارند، لذا اول سراغ برخی از دولتمردان و سیاسیون بی کفایت و غیر متعهد که تشنه قدرت و ثروت بودند و ضعف شخصیتی داشتند رفتند و آنها را تحت عنوان شبه روشنفکران لیبرال زیر نفوذ و تسلط خود گرفتند.
این سلطه گران با دست بردن در جیب کشورهای جهان سوم به پیشرفت و ثروت رسیدند و اکنون با نفوذ در همان کشورها ادعا می کنند اگر شما هم می خواهید مثل ما اروپائی شوید و پیشرفت کنید باید اول فرهنگ ما را بپذیرید آنها با ادعاهای واهی حقوق بشری و دموکراسی و بی حجابی و همجنس گرایی و FATA و سند2030 و امثالهم خود را برتر از انسانهای دیگر نشان می دهند تا اراده برخی از مسئولان ضعیف را در درون دولت ها و پارلمان ها تحت تسلط خود بگیرند، هر زمانی هم که با تهدید و قدرت نظامی و تحریم ها نتوانستند به اهداف شوم خود برسند با حیله گری از طریق مذاکرات و توافقات و با همکاری موثر همین لیبرال ها اهداف خود را محقق می کنند.
ولی اگر نظام سلطه با همکاری همین نفوذیهای خود در درون دولت و مجلس ایران صد تا سند FATF دیگر را تصویب کنند ولی آنها باید بدانند تا زمانی که روحانیت در این مملکت اعتبار دارد این افراد برای اروپائی کردن ایران با مشکل مواجه خواهند بود چرا که روحانیون آگاه و مبارز قرنهاست که عقل و هوش توده مردم ایران بوده اند و اگر رسانه های جهنمی آنان به روحانیون و علما توهین و آنها را آخوند و شیخ و ملا و عقب افتاده می نامند به این خاطر است که اکثریت قریب به اتفاق روحانیون و علما در همه زمینه ها اهل علم و دانش روز بوده اند از ابوریحان بیرونی، محمد زکریای رازی (کاشف الکل)، ابو علی سینا، خواجه نظام الملک، غیاث الدین جمشید کاشانی (ریاضی دان بزرگ جهان) و خیلی علما و روحانیون دیگر همه لباس اهل علم که همان لباس روحانیت است را بر تن داشتند.
نظام سلطه را با تمام ابعاد و لایه هایش بشناسید و اهداف و راهبردهای واقعی آن را تحلیل کنید و برای رویارویی با آن، تمام ظرفیت های خودتان را به کار بگیرید و در این مسیر به وعدههای خداوند اطمینان داشته باشید. مقام معظم رهبری امام خامنه ای(حفظ اله) (1392/11/23)
در تاریخ انقلاب اسلامی ایران روسای جمهوران زیادی آمدند و رفتند بعضی از آنها توانستند وظیفه انقلابی مردمی خود را با اقتدار و احترام به اتمام برسانند، بعضی ها هم یا شهید شدند یا قهرمان شدند یا فراری و خائن شدند و نیز رئیس جمهورانی هم بودند که یا بی آبرو شدند و مُردند و یا اینکه مُردند و آبرویشان هم رفت.
آقای روحانی نانی بود که آقایان رفسنجانی و خاتمی در سفره مردم ایران گذاشتند مردم تا زنده اند آنها را نمی بخشند زشتی عمل آنها در قبال تحمیل آقای روحانی به ملت ایران کمتر از زشتی قرارداد ترکمانچای نبود تحمیل حسن روحانی توسط این آقایان سیلی به آزادی و حُریت ایرانی بود، سیلی به انقلاب و ارزش های اسلامیِ بود.
آقای روحانی فکر می کند آقایان رفسنجانی و خاتمی با آن همه قلدری و دیکتاتوری جز عقب انداختن تحقق اهداف انقلاب کاری دیگری انجام دادند؟ خیر، این آقایان نئولیبرالی وقتی یقین حاصل کردند با رسانه های داخلی و خارجی خودشان می توانند مردم را در ناآگاهی نگه دارند رای به براندازی دادند، و برای این کار به یک دیکتاتور مثل آقای روحانی نیاز داشتند دیکتاتوری که می دانستند به محض قدرت گرفتن، علیه انقلاب سرکشی خواهد کرد، که کرد ناآگاهی مردم نیاز همیشگی آنها برای به قدرت رسیدن است.
بعد از سال 1368 طیف خاص رفسنجانی ها بلافاصله قدرت را در قوه اجرائی ریاست جمهوری اسلامی ایران به دست گرفتند نود درصد آن جوانان، همین دولتی های پیرمرد امروز هستند که تمامی نسخه های اقتصادی شان را نسخه های نئو لیبرالی قرار دادند و همین حلقه دقیقا امروز سر پلِ تمام ساختار اقتصادی ایران شده است، تحت عنوان دولتی شدن بخش زیادی از کارخانه های ما دولتی شد و مدیریت اش دست اینها افتاد.
سی سال است تفکر فاسد این افراد قدرتمند به مانع اصلی تفکر انقلابی و روحیه جهادی تبدیل شده و امروز این تیم بدترین گونه های مدیریتی را اجرائی می کند از بازار بی در و پیکر ارز و گرانی های وحشتناک و تورم های فلج کننده که این روزها فاجعه آفرین شده است.
راز انتخابات و تغییر رئیس جمهوری در ایران رازی است که به این زودی ها برملا نمی شود، چرا، چون وارثین نئولیبرال ها عمدتا تندروهای چپ دیروز یا نیروهای خودسر اول انقلاب هستند و یا غیر انقلابیون مسئله دار شامل اصلاحاتی ها، احمد باطبی ها و کارگزارانی ها و اعتدالی ها هستند، همگی اینها میراث آقایان رفسنجانی و خاتمی اند که برای حذف انقلاب و تشکیل دولتی لیبرالی به سبک اروپائی، قوه اجرائی کشور را در جهت مخالف اهداف انقلاب بر کشور مسلط کردند، آقای روحانی آنها را باور کرد و سنگ بنای دولت لیبرالی را گذاشت ولو تحت لوای راه امام و انقلاب، حالا آقای روحانی اگر به ولی نعمتان خودش متهم نشود این راز را حفظ خواهد کرد.
از آن زمانی که فریاد سرخ خون از گلوی عاشورا برخاست پژواکی در قله های بلند اعصار و قرون در افتاد که تا آن سوی مرز ابدیت طنین افکند و در سینه سوزان عاشقان ایثار و شهادت جاودانه شد، عاشورا روز هجرت آگاهانه و جانبازی عاشقانه در راه دوست بود که پرده از چهره همه زشتیها کشید و پلیدان را رسوا ساخت، عاشورا مشعل فروزان معرفت است که فرا روی انسانها قرار گرفته است.
امام حسین (ع) کسی نبود که در برابر ذلت و بیداد سر خم کند و نیز بیم آن داشت که اگر با پذیرش امان نامه کشته هم نشود ذلت بر او و دیگر آزاد منشان رهرو راهش و رهروان پدرش و شیعیانش تحمیل گردد، و او مرگ پر عزت و افتخاری جاودانه را بر زندگی ذلیلانه برگزید، آنها بلند آوازه شدند و غیرت و مردانگی و آزادی و افتخار را برای مسلمانان به خصوص شیعیان تا ابد باقی گذاشتند.
امام حسین به تمام جهانیان در طول تاریخ نشان داد که چه کسانی در برابر او صف آرایی کرده بودند و امروز برای بشریت هیچ نقطه مبهم و تاریکی باقی نمانده که در برابر امام حسین (ع) چه گروه جاهل و متحجر و دنیا طلبی صف کشیده بودند.
مردمی که جهالت، زودخشمی، ظاهرگرایی، تردید و هیجانزدگی و خشوع شرک آمیز در برابر ظلم و داشتن تکبر همراه حماقت در برابر مظلوم از خصوصیات آنان بود، اینان کسانی بودند که نرم خویی را همیشه با درشتی پاسخ می گفتند و در عوض در مقابل ظالمان و ستمکاران ناتوان و درمانده بودند، کسانی که عجولانه و بی تدبیر گام پیش می نهادند و تسلیم در برابر ندامت از خصوصیات بارز آنان بود و در صحنه عمل چنان شتاب زده پای در عمل می نهادند که فرصتی برای تفکر و تدبیر باقی نمی گذاردند و چه زود هم کارشان به پشیمانی می کشید و عجیب تر اینکه برای جبران پشیمانی شان نیز به راه هایی می افتادند که بازگشتی نداشت و همین روحیه بود که باعث شده بود بنیان خوارج از آنجا شکل بگیرد.
امام حسین (ع) ضعیفی که باید برای او گریست نبود، او آموزگار بزرگ شهادت است که اکنون برخاسته است تا به همه آنها که جهاد را تنها در توانستن مى فهمند و به همه آنها که پیروزى بر خصم را تنها در غلبه می دانند بیاموزد که شهادت نه یک باختن که یک انتخاب است، او ماندگارترین باور را بر پهنه زمان نگاشت.
امام حسین (ع) در آخرین لحظات زندگی خود طفل شیرخوار خود حضرت علی اصغر (ع) را قربانی حقانیت قیامش قرار داد و با این عمل اندیشه فلاسفه و بزرگان عالم را متحیر ساخت که چگونه در این دم آخر با آن همه مصائب جانکاه و افکار متلاطم و عطش و کثرت جراحات باز هم از مقصد عالی خود دست برنمی داشت و با اینکه میدانست بنی امیه ستمگر بر فرزند صغیرش هم رحم نخواهند کرد برای بزرگ نمودن مصیبت ها بچه شیرخوار خود را بر سر دست گرفت و تمنای آب کرد ولی با تیری بر گلوی بچه جواب شنید قصد امام حسین (ع) از این حرکت هدایت خلقی بود که زر و زور کورشان کرده بود و گرنه در آن حالت که امام همه یاران و اهل بیت خود را از دست داده بود آب از گلوی آن بزرگوار پایین نمی رفت که تقاضای آب کند، امام در آن لحظه هم تشنه هدایت خلق بود.
امروز دین خدا کامل شد و بار رسالت نبوی تمامی انبیاء الهی به سر منزل مقصود رسید و آن دست نورانی قرآن ناطق بود که تا عرش خدا اوج گرفت هر دو دست نشان عظمت همدیگر بودند،ُُ عظمتی که خداوند آن را در ادیان دیگر بشارت داده بود.
غدیر جریانی از جوشش یک تفکر اصیل از آخرین رسالت الهی برای ساختن، بوجود آوردن و خلقت امامت و ولایت است و ارزش غدیر به دلیل شخصیت یگانه و بزرگوار حضرت علی (ع) است و ذوالفقار برترین حدیث مردانگی و نهج البلاغه گویاترین مرتبه ایمان و علم اوست.
ای مولای ما ، ای مظهر رسالتِ تمامی پیامبران، ای کمال تولد انسان و ای جوهر همهِ انقلاب های توحیدی سکوت 25 ساله تو بلندترین فریاد تاریخ است که طنین اش هنوز هم ردپای مظلومیت و عدالتت را در بستر تاریخ منعکس می کند، عدالتی که جهان امروز از شرق تا غرب عالم، همگی تشنه عدالت غدیر هستند.
مبارک باد آغاز ولایت و امامت پرنورت بر همه دوستداران و رهروان و عاشقان نام نیکویت ای امام علی (ع) جان.
عید خجسته، پُر برکت و سراسر نورِ غدیر خم بر رهروان راهش و به مقام حضرت ولی عصر (عج الله تعالی) و بر همه مردم ایران و مسلمانان جهان و به رهبر مسلمانان جهان امام خامنه ای (حفظ اله) مبارک باد.
فارغ از هر دو جهانم به گل روى على(ع) از خم دوست جوانم به خم موى على(ع)
طى کنم عرصه ملک و ملکوت از پى دوست یاد آرم به خرابات چو ابروى على(ع)
آقای روحانی باید بداند الان دیگر فرار از علت و انکار تدبیر وجود ندارد، ایشان تدبیر خودش را شاخص دولت و نماد رفاه اقتصادی مردم ایران قرار داد و امروز ثابت شد تدبیری که خدا به لیبرال ها داده از انتقاد سازنده انقلابی ها بهتر و کاراتر نیست چرا که این تدبیر فاسد و پر از رانت و اختلاس مثل سلول های سرطانی همه پیکره نظام مدیریتی کشور را فرا گرفته است.
تدبیر آقای روحانی این بود که نود درصد از معاونان و وزرا و افراد کابینه اش را از اصلاح طلبان و کارگزاران و افراد ستادهای موسوی و کروبی انتخاب کرد، که وجه مشترک همه آنها همکاری در فتنه سبز بود و هیچ تضادی در منافع و عواید حاصل از آن با هم نداشتند.
آقای روحانی باید بداند تاوان نادانی نابودی نیست، ایشان ترکیبی از نیروهای امنیتی جریان اصلاحات و کارگزارانی را از گورستان سیاسی فتنه 88 بیرون کشید و راهی کلیدی ترین مراکز تصمیم گیری قوه اجرایی و اقتصادی کشور کرد، وزرا و معاونانی که غالبا به دلیل تحصیل در غرب نسبت به دین بی تفاوت و حتی عِرقِ ملی هم ندارند، اینها چون شخصیتی انقلابی ندارند لذا نمی توانند از منافع مردم و انقلاب دفاع کنند و به خاطر نداشتن تخصص و تعهد در همه کارهای مملکت درمانده اند.
این جریانات سیاسی درون دولت روحانی از همان سال92 به مسیر انقلاب اعتقادی نداشتند و معتقدند پیشرفت و توسعه اقتصادی امکان ندارد مگر از طریق ارتباط و تعامل با آمریکا و از همان سال به بهانه حل مسئله هسته ای به دنبال رابطه و تعامل با آمریکا بودند، هدف آقای روحانی در مذاکرات با آمریکا چیزی نبود جز ایجاد هزینه از جیب ملت ایران برای دوستی با آمریکا، ایشان می خواست با آمریکا رابطه برقرار کند تا مردم ایران را به کسانی بشناساند که آقای روحانی را بهتر از ما می شناختند.
اینها به شدت شیفته رابطه با آمریکا هستند و این طبیعی بود که روی این شیفتگی خود، تعامل با جهان، تنش زدایی، اعتماد جهانی، رشد اقتصادی، عزت پاسپورت ایرانی و غیره بگذارند، نتیجه این شیفتگی ها این شده که اینک امتیازات موهومی را از اروپائیان مطالبه می کند که در مذاکراه با آمریکا از دست داده اند.
اتفاقا آقای روحانی اگر زبان دنیا و سلطه گران جهان را می فهمید باید می دانست که آنها از بمب هسته ای نمی ترسند، در نظر آنها ارزشهای انقلاب اسلامی از هزاران بمب اتمی خطرناک ترند، چون این ارزش ها آنقدر محبوب هستند که می توانند قلب ها را فتح کنند و نظام استکباری آمریکا را از بین ببرند.
هر زنی دوست دارد تا در تملُکِ روح یک مرد واقعی باشد، و هر گاه این اتفاق محقق شود زن از زن بودنش لذت می برد، زنان با حجاب، تافته جدا بافته ای هستند که می توانند مانع از نگاه مردان به خود شوند، در چنین حالتی است که مردها هم اگر بتوانند بیش از یک زن اختیار کنند، اما آنها فقط همین زنان را دوست دارند، این زنان با حجاب، که تافتهِ جدا بافته ای هستند، می توانند مانع از نگاه شوهر خود به زنان دیگر شوند، و تساوی حقوق زن و مرد اینچنین می تواند به مرحله عمل در آید، و گرنه قوانین اجتماعی همه برای نقض شدن نوشته می شوند، و فیمینیسم هم جز همین قوانین است.
زن همچون آینه ای است که با حجاب و عفافِ خود می تواند مرد را غیر مستقیم وادارد که اگر بیشتر آن را تمیز کند نتیجتا، بهتر می تواند خودش را در آینه ببیند و بهتر می تواند روح همسر خود را با عشق و راستی و پاکی اخلاق، و محبت های مردانه با معنویات زندگی سیراب کند.
تو ای زن ایرانی، ای دُخت نو باوه ایران، تو جواهرِ ارزشمندی هستی که در تنها مملکت شیعه جهان زندگی می کنی، تو مانند دُری در صدف هستی، تو گوهر نایابی هستی که فقط در پوشش و حجاب مادری خود می توانی محفوظ و سربلند بمانی و خواهی ماند.
باید به کسانی که اکنون در داخل دولت و مجلس و در رسانه ها درخواست مذاکرات مجدد با آمریکا را می کنند گفت: عقلی که خدا به شما لیبرال ها داده از انتقاد سازنده انقلابی ها بهتر و کاراتر نیست .
++++++++++++++++++++++++++++++++++
ایران اسلامی فردا همان ایران اسلامی دیروز و امروز است و مذاکره با آمریکای امروز فرقی با مذاکره با آمریکای دیروز و فردا نمی کند، چون ماهیت آمریکا تغییری نمی کند، مذاکره با آمریکای امروز یعنی واگذار کردن سنگرهای فتح شده دیروز و امروز یکی بعد از دیگری.
خصومت آمریکا علیه ایران تنها شامل گذشته و حال نمی شود، بلکه آنان در آینده نیز انگیزه فراوانی برای دشمنی با ایران دارند و اگر به تاریخ روابط ایران و آمریکا و خوی و خصلت آمریکائیها بنگریم وضعیت لزوم یا عدم لزوم مذاکره با آمریکا برای ما روشن می شود و میتوانیم براساس رفتار آمریکا در گذشته و حال، وضعیت روابط با او را در حال و آینده مورد ارزیابی قرار دهیم.
تاریخ سیاسی ما ایرانیان نشان می دهد که از حدود هفتاد سال قبل که آمریکائیها به ایران پا گذاشتند تا سیزده آبان1358 که به عنوان جاسوس در ایران گرفتار و بیرون انداخته شدند همواره برخورد تحقیرآمیزی با ایرانیان داشته اند، بعد از انقلاب آنها ضربات فراوان و جبران ناپذیری بر مردم و نظام ایران وارد کردهاند، آنها با تصویب بودجه های چند صد میلیارد دلاری در کنگره و سنای آمریکا آشکارا در صدد سرنگون کردن نظام مقدس جمهوری اسلامی بر آمده و هنوز دستهای آغشته به خون آنها به عنوان مسبب اصلی در ریختن خون پاک شهدا در هشت سال دفاع مقدس و حمایت از گروههای تجزیه طلب و تحریم های پی در پی اقتصادی و دارویی و صنعتی و صدها جنایت بی شرمانه دیگر علیه ملت ایران قابل مشاهده است.
عبرت از تاریخ پندی است که خداوند عالم در قرآن کریم به عنوان تنها الگوی جهانیان ما را به عبرت گرفتن ار تاریخ فرا می خواند، تاریخ ایران و غربیان به ما می گوید از آن زمان که استعمارگران انگلیسی و آمریکایی پایشان را به داخل ایران گذاشته اند فقط از طریق همین مذاکرات ها توانسته اند قراردادهای خائنانه و معاهده های ننگین و تحمیلی را با دادن وعده های فریبنده و دروغین، غارت ها، تفرقه ها و تجزیه ایران را به سرانجام برسانند، آنها با ادعاهای واهی حقوق بشر، دموکراسی، امنیت جهانی، سند FTAF و امثالهم می خواهند خودشان را برتر از انسانهای دیگر نشان دهند، تا اراده برخی انسانهای ضعیف را تحت فرمان خویش بگیرند.
معجزات همیشگی و تمثیل های حکمت آمیز قرآن کریم