شهر حلب آزاد شد، درود خدا بر آزاد کنندگان شهر حلب، درود خدا بر شما غیور مردان باد که حماسه های دلیری های تان در برابر ایادی ذلیل آمریکای جنایتکار و رژیم غاصب اسرائیل هر روزه به گوش آدم و عالم رسیده است، به خدا که شاعران واژه کم آورده و حماسه سرایان حیران حماسه هایتان شده اند، ای سربازان و رزمندگان ایرانی و ای مجاهدان و مبارزان در تمامی محور مقاومت، مادامی که مسلح به علم و ایمان هستید از عربده دشمن نهراسید، که خداوند به دست شما دروغگویان، گمراهان و بد دینان را خواهد کُشت، به لُطف و کمک خداوند منان، خوشبختانه اکنون تمامی اسلام های ساخته شده آمریکایی که در قالب اسلام تکفیری، طالبانی، القائده ای و داعشی .... که تا حالا هزاران هزار انسان های بی گناه را در طول نیم قرن اخیر کشته و به خاک و خون کشیده اند همه در مراکز فرماندهی خودشان در استان حلب و شهر موصل در حال از بین رفتن هستند و عناصرشان به خصوص سران وهابی سعودی شان هر روزه به دست شیر مردان نیروهای مردمی جبهه مقاومت هر روزه همچون حیوان شکار می شوند درود خدا بر شما مجاهدان راستین خداوند باد.
آقای روحانی در زندگی اش در رده های بالای نظام، عهدار دار مسئولیت های بزرگ بوده و بیشتر از هر کسی می داند دشمنی آمریکائیان را با ایران پایانی نیست، ولی ایشان مدتهاست که تن به سازش با ظلمِ آمریکا را داده، ولی جرات بازگو کردنش را ندارد.
چرا که در باور دشمنی آمریکائیان با ایران، اگر هیچ سانتریفوژی در ایران نچرخد و تمام پیچ و مهره های هسته ای ایران را باز کنند و ببرند، ایران همه موشک هایش را به آنها بدهد، ایران دست از حمایت حزب الله لبنان و حماس و فلسطین و سوریه و مظلومین جهان دست بردارد، حتی اگر ایران رژیم اسرائیل را به رسمیت بشناسد، حتی اگر جمهوری اسلامی سقوط کند و دیگر اسمی از انقلاب اسلامی در دنیا نباشد، و یک نظام سر سپرده همچون رژیم خائن پهلوی در ایران سر کار بیاید که زیر نفوذ آمریکا باشد، باز هم دشمنی آمریکا با ایران تمام نخواهد شد، چرا که تازه بر می گردند به زمان شاه، و این یعنی اینکه در مردم ایران یک ظرفیت عظیم برای نابودی سلطه گران و حمایت از مستضعفان جهان وجود دارد، که اگر می خواست این ظرفیت از بین برود، در این سی و هفت سالی که ظالمانه ترین جنایات، تحریم ها و قساوت ها را که در حق مردم ایران انجام دادند باید این ظرفیت از بین می رفت.
این ظرفیت عظیم، برای آمریکای چپاولگر، یک خطر امنیتی و برای اسرائیل غاصب، یک خطر موجودیتی محسوب می شود، و چون امنیت اسرائیل، اولویت اصلی آمریکاست، در نظر آنها هیچی فاجعه ای بدتر از برگشت ایران به دوران قبل از تحریم ها نیست.
آمریکا تنها سلاح اش علیه ایران همین تحریم هاست، و در نظر آنها ارزشش خیلی بیشتر از همه دشمنی ها و اقدامات جنایت کارانه شان است که تا به حال علیه مردم مظلوم ایران مرتکب شدند.
فقط دو کشور ارزش این تحریم ها را می دانند، اول خود آمریکائیان هستند که بخواهند آن را از دست بدهند، و دوم ایران، که می خواهد آن را به دست بیاورد.
برای آمریکائیان ماندن تحریمها و اضافه کردن تحریم ها، راهی قدیمی بود برای رسیدن به یک هدف جدید، ولی برای دولت آقای روحانی، امتیاز دادن به آنها به امید برداشتن تحریم ها، راهی جدیدی بود برای یک هدف قدیمی.
برای آمریکائیان تحریم ها هدف نبودند، یک ابزار بودند برای رسیدن به هدف ، ولی برای دولت آقای روحانی، لبخندها ابزار بودند برای هدفی که قیام کربلا را درس مذاکره می دانست.
سیاست آمریکائیان در مذاکرات طوری است، که پیوسته از ایرانیان چیزهائی بخواهند که ایران نتواند به آنها بدهد، هر چیزی هم که ایران به آنها بدهد، محال است آنها راضی شوند، این تاکتیکِ راهبردی آنها در مذاکرات است.
حضرت محمد مصطفی (صل اله علیه و آله و سلم) عرش نشینی بود که آمده بود تا فرش نشینان را هم با خود به عرش ببرد، حق تعالی آن عزیز ارزشمند و با برکت را از میان امّی ها برانگیخت، اما بشر تا ابد در مقابل علم خدادادی اواُمّی است، عزیزی آمد که با آمدنش، شعر بشریت شعور پیدا کرد، او مهربان بود، امین بود،پاکدامن و عفیف بود،شجاع و دلاور بود، دوستدار مستمندان و یتیمان بود، او به لبخندی، هرتنابنده ای را بنده خود می کرد، هر چه داشت با مستمندان قسمت می کرد، فقطیکی از بزرگترین دستاوردهای حضرت محمد (ص) که تا آن زمان هیچ کسی نیاوردهبود جهانی کردن نعمت بزرگ خواندن و نوشتن و عالم گیر کردن علم و دانش درجهان آن زمان برای همه مردم عادی بود، اگرمیلیاردها انسان عشق به حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را در دلدارند به این خاطر است که او هیچ وقت از شمشیر برای پیشبرد کارهایش استفادهنمی کرد، برای همین هم هیچ پادشاه و امپراطوری قدرتمندی در تاریخ جهاننیست که همچون آن عزیز مورد اطاعت و احترام قرار گرفته باشد، از زمان آدم ابو البشر تا زمانی کهاسرافیل در صور بدمد کسی به منزلت حضرت محمد (صلوات اله علیه) نمی رسد ووجود اقدسش یگانه منبع فیض است و منجی آدمیان ازظلمات جهل.
از زمان آدم ابو البشر تا زمانی که اسرافیل در صور بدمد کسی به منزلت حضرت محمد (صلوات اله علیه) نمی رسد و وجود اقدسش یگانه منبع فیض است و منجی آدمیان از ظلمات جهل.
سلام و صلوات بر مولود مکه که ولادتش باران ناگهانی رحمت بود، عرش نشینی آمد تا فرش نشینان را هم با خود به عرش ببرد، حق تعالی آن عزیز ارزشمند و با برکت را از میان امّی ها برانگیخت، اما بشر تا ابد در مقابل علم خدادادی او اُمّی است، عزیزی آمد که با آمدنش، شعر بشریت شعور پیدا کرد و آسمان هستی به یک باره به نور نشست، تا در افق تابناک یکتا پرستی، آرام و قرار گیرد، گمراهی و بت پرستی و شرک از ساحت بشریت زدوده گشت، شعله های هزار ساله ی شرک نابود شدند و طاق های بلند و ترسناک فرو ریختند..
شخصیت حضرت محمد (صلوات اله علیه) و تعالیم حیات بخش آن بزرگوار تجسمی عینی و زنده از برکت بسیار ارزشمند خداوند بر انسان است، و این وجود حضرت محمد مصطفی (ص) است که عصاره خلقت و قاموس تمامی ارزش هاست، که خداوند رحمان، به برکات آیات انسان ساز قرآن و دین مبین اسلام، آن بزرگوار را به مسلمانان و به بشریت اهدا کرده است.
ولادت حضرت محمد (صل اله علیه و آله و سلم) انفجار نور بود و خداوند در عالم وجود، موجودى کامل تر از حضرت محمد (ص) نیافریده است، و این محمد(ص) بود که تحسین پرودگار را برانگیخت "انک لعلی خلق العظیم"..
با ولادت حضرت محمد (ص) پیامبر رحمت و مهربانی، روح سرگشته و تشنه بشریت، از اعماق چاههای تاریک بیرون کشیده شد و به خورشد اهدا شد، آن بزرگوار مصلحی جهانی، یاور یتیمان، حامی بردگان، آزاد کننده زنان، آزاد کننده علم و دانش و فراگیر کردن آن و مبارزه در راه عدالت برای رفاه، امنیت و سعادت بشریت بود.
حضرت محمد (ص) با قلم و کاغذ و مرکب و خواندن و نوشتن آشنا نبود، ولی در کتاب مقدس خویش، به قلم و آثار قلم، به عنوان یک امر مقدس سوگند یاد کرد، و در اولین پیام آسمانی خود فرمان خواندن داد، و علم و دانش و صنعتِ به کار بردن قلم را پس از نعمت آفرینش، بزرگترین نعمت ارزانی شده به بشر معرفی کرد.
فقط یکی از بزرگترین دستاوردهای حضرت محمد (ص) که تا آن زمان هیچ کسی نیاورده بود جهانی کردن نعمت بزرگ خواندن و نوشتن و عالم گیر کردن علم و دانش در جهان آن زمان برای همه مردم عادی بود، کلامی که حضرت به کار می برد مستقیما از قلب هستی که همان آفریننده جهان است برخاسته بود، که باعث شد مردم و گروندگان به او، به حقایقی تازه در باره علت خلقت شان دست یابند که تا آن زمان کسی به آنها نگفته بود.
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) تنها پیامبری است که کردار و گفته ها و سخنانش بلافاصله نوشته می شده ، و اینک بعد از هزار و چهارصد سال می فهمیم که چقدر احادیث و سخنانش دارای صحت، دقت و درستی است، و هر آنچه را که او گفته است با فهم و ذوق همه انسانهای گذشته و آینده قابل درک و فهم است.
زندگی رسول خدا(ص) بر تفکر و تدبّر استوار بود و هیچ کاری را بدون تفکر، انجام نمی داد، خوشرویی ایشان باعث می شد که همگان حضرت را دوست داشته باشند و به حرفهای ایشان توجه نمایند، او مهربان بود، امین بود، پاکدامن و عفیف بود، شجاع و دلاور بود، دوستدار مستمندان و یتیمان بود، او به لبخندی، هر تنابنده ای را بنده خود می کرد، هر چه داشت با مستمندان قسمت می کرد و فقط اعیان مکه او را دشمن می داشتند.
شعار مرگ بر آمریکای مردم ایران، فرو ریختن خط دفاعی آمریکا و ضربه به سلطه گری مزورانه آنهاست، فریاد دادخواهی مردم دشمن شناس ایران در گوش دنیاست، و تا آمریکای متجاوز و صهیونیست پرور هست مرگ بر آمریکا هم هست، چرا که مرگ بر آمریکا، همان مرگ بر اسرائیل و تداعی کننده نابودی اسرائیل است.
مرگ بر آمریکا یک خط است، یک راهبرد است، یک شعور سیاسی است، مرگ بر آمریکا تنها یک شعار نیست، یک عقیده است، یک هشدار و بیدار باش دائمی برای آگاهی و هوشیاری مستمر، در مقابل آمریکای جهانخوار، و توطئه های این کشور علیه مردم ایران است.
مرگ بر آمریکا نیاز زمانه ماست، نیاز تاریخ ماست، ارتقاء سطح معرفتی ایرانیان در مورد جنایات دولت آمریکاست، فقط ما آمریکا را متهم نمی کنیم بلکه این تاریخ است که آمریکا را جنایتکار، چپاولگر و دشمن جامعه بشری، و مُخلِ صلح و امنیت جهانی معرفی می کند، این تفرقه اندازی در بین ملتهاست که آمریکا را مستحقِ نفرت مردم جهان کرده است.
مرگ بر آمریکا، در راستای منافع مادی و معنوی بشریت است، که امنیت عمومی برای صلحی پایدار در منطقه و جهان را به بار می آورد، و اساساً پسندیده شعار است، و اگر مرگ بر آمریکای ملت ایران بی تاثیر بود، الان به هر وسیله ای سعی نمی کردند جلوی این شعار ها را بگیرند.
بعضی از کسانی که از روی سازش، وادادگی، خیانت و یا انتقام گیری خواهان رابطه با آمریکا هستند و شعار مرگ برآمریکا را برنمی تابند، دندان دردِ ملت انقلابی ایران هستند، و دیدیم که در مذاکره با آمریکائیان مولودی به دنیا آوردند به نام برجام، که فرزند حیلت و حماقت بود، فهمیدیم که دولتمردان غیر انقلابی و تکنوکرات چندان به کار مردم و انقلاب نمی آیند، و دانستیم که یار امام راحل بودن، دلیلی بر گمراه نشدن بعضی از آقایان کدخدا باور پذیر نیست.
مرگ بر آمریکا شعاری برآمده از متن انقلاب اسلامی است، جلوه ای از ابراز برائت از ستم گری و سلطه طلبیِ هیات حاکمه ایالات متحده آمریکا، و مظالمی است که این حکومت طی حدود 60سال بر مردم و دولت ایران روا داشته و مردم مظلوم ایران و ملت های مسلمان و تحت ستم را مستحق نفرت از آمریکا کرده است.
به نام خدای یکتا، خدای ابراهیم و خاتم پیامبران حضرت محمد مصطفی (صل اله علیه و آله و سلم) که انقلاب اسلامی ایران را برای نجات اسلام ناب برانگیخت، انقلابی که برای ماموریتی بزرگ برانگیخته شد تا ظلم ستیزی و کمک به مستضعفان و ستم دیدگان جهان را از آرمان های اولیه خود بداند.
صلابت و قدرت در کنار بخشایش و رحمت، ابتدایی ترین پیام معنوی این انقلاب به همه عالم است، و این همان خصلتی است که جهانیان از انقلاب اسلامی دیده اند، چرا که بهترین میراث انقلاب اسلامی ایران، اسلامی بودن اوست که اسطوره ساز حقانیت انقلاب اسلامی شده است، و این نفوذ و محبوبیت انقلاب اسلامی است که این روزها در عراق و سوریه و یمن و در دل مردم ملت های منطقه فرمان می راند، و یکی از مهم ترین ابعاد اقتدار ملی ایرانیان محسوب می شود.
ولی اینک برجام و دنبالهِ نکبت بار آن، نزد مردم ایران فقط مرگ ارزش های انقلاب را تداعی می کند، و امان از گناه دیروز دولت که عذاب امروز ملت شده، دولت اعتدال در برجام همه تحریم های بالقوه آمریکائیان را بالفعل کرد، برجام طعمه تله ای شد که آمریکائیان برای دولت روحانی تدارک دیده بودند، چون دولت هر چقدر بیشتر به تار و پود برجام دست می زند بیشتر زخمی می شود.
اکنون هیچ چیزی از برجام بدتر نیست جز دنباله آن، و هیچ چیز از برجام خوب تر نیست جز تجربه گرفتن از آن، هیچ چیزی جز از وعده های برجام که شنیدنش بزرگتر از خود آن است وجود ندارد، و هیچ چیزی جز از تعهدات برجام که دیدنش کوچکتر از شنیدن آن است نخواهیم یافت، پس باید بسنده کرد به هر چیزی که از برجام عیان است، و خبر یافتن از آنچه که در پس پرده آن پنهان است، و بهتر است دولت از وعده های برجام بکاهد و بر انجام وعده های سه ساله اش به مردم بیفزاید.
آنچه بر دولت رواست و به آن مامورند وسیع تر از چیزی است که ملت را از آن بازداشتند، و آنچه بر دولت واجب است بیش از آن چیزی است که بر مردم ممنوع کرده اند، چه بسیار نقصان یافته های برجام که سودی نداده و زیان کرده، پس باید دولت آنچه اندک است از برجام را به وعده های بسیارش واگذارد، و آنچه را بر ملت تنگ گرفته جبران کند، چرا که دولت مامور به کردار است و تا به حال ثابت کرده که بر منافع حال و آینده خود و مردم مسلط نیست، پس چنانچه می خواهند در این هشت ماه جبران کنند و از بچه های واقعی انقلاب باشند و جز بر مسلمانی نمیرند، پس بر رسوایی بیشتر نکوبند و قبول کنند که برجام طلیعه بی تدبیری بود.
یکی از مهم ترین امتیازات و افتخارات جامعه شیعه، برخورداری از چشمه پر فیض نورانیت و معنویت عاشوراست، و اصلی ترین علت قیام و شهادت امام حسین علیه السلام مبارزه با نادانی و جهل زدایی بوده است، مبارزه ای که نه تنها هدف قیام سید الشهدا علیه السلام، بلکه هدف بعثت همه انبیاء، خصوصا بعثت خاتم الأنبیاء صلی الله علیه و آله بوده است.
پیامهای الهی انسانی عاشورایی در صحنه کربلا هر یک به تنهایی میتواند زمینه ساز حرکتی عظیم الهی انسانی در هر زمانی باشد، پیام هایی که پشت مستکبرین عالم را به خاک می کشد و عاشورا را به عنوان احیا کننده دین اسلام معرفی می کند، پیام عاشورا یک مکتبِ مربوط به یک دوران نیست، بلکه پیامی است به هم? نسلهای حال و آینده.
امام حسین (ع) با قیام خود، اخلاق منفی ترس و شکست پذیرانه را که در جامعه حاکم بود را دگرگون ساخت، و مردم جامعه را از شکست روحی که به آن تن داده بودند رهایی بخشید، اخلاقِ شکست و ناامیدی، و خلق و خوی منفی ترس و یاس را از بین بُرد، و راه را بر اخلاقیات شکست بست، اراده و وجدانِ امت شکست خورده را به آنها باز گرداند، و اخلاق شکست پذیرانه را از ساحت جامعه اسلامی طرد نمود.
امام حسین سردار پرشکوه و شکست ناپذیر روزگار، و قهرمان یارانی که در برابر ذلت و تحقیر سر فرود نیاورده بودند، به عصرها و نسلها درس جوانمردی و شرافت، و مرگ پر افتخار را در زیر سایه شمشیرهای آخته داد، او بر بیداد و فریبی که داشت اسلام را ریشه کن می کرد قیام کرد.
امام حسین (ع) در آخرین لحظات زندگی خود حتی طفل شیرخوار خود حضرت علی اصغر(ع) را قربانی حقانیت قیامش قرار داد، و با این عمل اندیشه فلاسفه و بزرگان عالم را متحیر ساخت که چگونه در این دَمِِ آخر با آن همه مصائب جانکاه و افکار متلاطم و عطش و کثرت جراحات، باز هم از مقصد عالی خود دست برنمی داشت، با اینکه می دانست بنی امیه ستمگر بر فرزند صغیرش هم رحم نخواهند کرد، برای حقانیت قیامش بچه شیرخوار خود را بر سر دست گرفت و تمنای آب کرد، ولی با تیری بر گلوی بچه جواب شنید، قصد امام حسین (ع) از این حرکت هدایت خلقی بود که زر و زور کورشان کرده بود، و گرنه در آن حالت که امام همه یاران و اهل بیت خود را از دست داده بود آب از گلوی مبارک آن بزرگوار پایین نمی رفت، امام در لحظه های آخر زندگی خود هم، تشنه هدایت مردم بود، مردمی که زر و زور و ترس از غیرِ خدا کورشان کرده بود.
نسیم کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) امین منادی وحی الهی، و خاتم رسول پیام های خدایی، همه جا را از عطر ستایش خدا پر کرد، آن گاه که علی (علیه السلام) را به سوی خود خواند، دست او را بالا برد و بر مردم نشانش داد، آن دست نورانی قرآن ناطق بود که تا عرش خدا اوج گرفت، هر دو دست نشان عظمت همدیگر بودند، عظمتی که خداوند آن را در ادیان دیگر بشارت داده بود و لزوم دستیابی بشر برای رسیدن به منزلت، رستگاری و کرامت انسان را، در دستان این بزرگواران قرار داده بود.
در روز فرخنده غدیر، خداوند تبارک و تعالی، آرمانی ترین اندیشه را به پیامبر خویش ارزانی داشت، اندیشه ای که در جهان خاکی، تحولی عظیم و در جهان افلاکی، ذوقی سلیم، برای عبادت حضرت پرورگار به وجود می آورد.
غدیر خم نتیجه تلاش هزاران پیام آور الهی است، در این روز کائنات باید شاهد پیوند امامت و نبوت می بودند، پیوندی که انوار نورانی آن با گره خوردن دست ها در همدیگر، تمامی آسمان و زمین را در برگرفت و ذره ذره هستی شروع به تسبیح ذات اقدس باری تعالی کردند.
پیامبر خدا (ص) دوست داشت عید غدیر که عید جشن امامت و ولایت و تعیین رهبرى است، در تمام قرون و اعصار به صورت زنده در دلها و به صورت مکتوب در اسناد و کتب باقی بماند، و مسلمانان در همه اعصار آن را زنده و جاوید نگاه دارند، چون یاد على، نام على و غدیر على، چیزى جز استمرار رسالت در امامت و ولایت، برای اسلام ناب محمدى نیست، و ارزش غدیر به دلیل شخصیت یگانه و بزرگوار حضرت علی (ع) است.
هجدهم ذی حجه سال دهم هجری، هستی تمامیت خود را به غدیر بخشید، و حُبِ عشق علی راهی شد برای رسیدن رستگاری های پیاپی انسان به کمال، چشمه حیات جاری شد، تا بنی آدم، عطش بی حد و حصر خود را در زلالی محبت مولا علی (ع) فرو بنشاند.
فقط دلسوزان انقلاب و منتقدان آقای روحانی، دولت اش را به ناتوانی متهم نمی کنند، بلکه این تاریخ سه ساله عملکردها، شعارها و سخنان آقای روحانی و دولت اش است که متهم به بی برنامگی برای اداره کشور می باشند، برجام برای برداشتن تحریم ها بوده ولی الان به جز چند تا روزنامه مجیز گوی دولت، کسی از برجام دفاع نمی کند.
آقای روحانی و دولت مردان یازدهم چنان قاطعانه تصمیم گرفتند با شیطان بزرگ آمریکا مذاکره کنند، که گوئی بعد از سی و پنج سال از انقلاب شکوهمند اسلامی چنین رابطه ای سرنوشت ساز برای کشور نه به تاملی احتیاج داشت و نه به مشورتی.
هیچ دولتی بر دروغ استوار نمی ماند، و این دولت شرم دروغ گفتن ندارد و خود را به تجاهل زده است، آقای روحانی باید می دانست وقتی دولتی از سر تصفیه حساب های سیاسی، تصمیمات راهبردی اشتباه و لجوجانه اتخاذ می کند، حتما ضررهای منفی بلند مدتی دریافت خواهد کرد.
آقای روحانی و تیم مذاکره کننده اش در زمان مذاکرات برجام که دو سال و نیم طول کشید، شاید هم نیت خیری داشته بودند، ولی باید می دانستند که شیطان در کمین همین نیات خیر است، جائی انسان را به تله می اندازد که آدمی فکر می کند از او دور است، همیشه قدمی هست که ناخواسته به راه شیطان می رود، و زبانی که نادانسته به جای او سخن می گوید، و مذاکرات هسته ای با خروجی برجام از این نمونه بود، در واقع زخم برجام را دوست بر ملت ایران زد نه دشمن.
اینک برجام ابلیسی شده که ایمان دولت را نشانه رفته است، مذاکره کنندگان آمریکائی همراه توافق برجام، تیغ تیزی به تیم مذاکره کنندگان دولت آقای روحانی داده اند تا با آن بر خود زخم زنند، آقای روحانی و تیم مذاکره کننده اش، باید با خردِ جمعی و مرحله به مرحله، برگ های برنده ایران را اکسید و سیمان می کردند، تا مرحله به مرحله تحریم ها برداشته می شد، نمی شد با لبخند و تدبیری از جنس هژمونی کدخدا گرایانه، طلب مردم مظلوم ایران را از حلقوم دشمنان شان بیرون کشید، اکنون برجام فقط برای کسانی که آمریکا را کدخدای جهان می دانند قابل دفاع است.
آقای روحانی و تیم مذاکره کننده اش در همه مذاکرات ها کوتاه آمدند، امتیاز دادند، و با اینکه مطمئن بودند با دادن داشته های ایران، نفع خاصی برای مردم و اقتصاد ایران وجود ندارد، اما باز هم آن را می پذیرفتند، چون کلید حل نهائی مشکلات خودشان را ، نه در مذاکرات ها، که در نزدیکی با آمریکا می دانستند، و این مذاکرات ها دولت روحانی را به این هدف نزدیک می کرد، چرا که افراد و جریان هایی در درون دولت یازدهم هستند، که سخت پیوند عمیقی را در رابطه با سازش با آمریکا دنبال می کنند.
گر خدا دلواپسان را در قدرت جسم و دانش برتری داده
ولی به دولت تدبیر لقمه گلوگیری به اندازه برجام داده
چنین تدبیری فردا ارزش های انقلاب را گردن می زند
مترسک برجام را به مصادره اموال ایران گره می زند
گر ما جای دولت بودیم این تدبیر را می شکستیم
بر خِرد خود تکیه می کردیم جای خود می نشستیم
تدبیری که نه شجاعت جنگیان دارد نه سیاست دولت ها را
همان به که مقصّر بی دستاوردی برجام را کند بانک ها را
وقتی خاتمی دو سال عقب گرد هسته ای کرد
عقب گرد را گردن نگرفت تقصیر البرادعی کرد
جماعت لیبرال تدبیر، عزت نزد کدخدا می جستند
غلط اندر غلط، دروغ اندر دروغ بود آنچه می گفتند
با عشوه و لبخند قدم می زدند هوس باره
نازشان می کشیدند با سخنان امیدوارانه
چون ز آمریکائیان طلب ملت خواستند
خود غلط بود آنچه ز تدبیرشان پنداشتند
چون شیطان در کمین نیات انقلاب بود
اندیشه مذاکراتش نفوذ به مراکز نظام بود
آنها تحریم های برجام را به مصادره دوختند
اینها تدبیرشان را در عشق کدخدا سوختند
توافقِ اول را چون نهادند دولتیان کج
تا منتهی الیه تدبیرشان رفت برجام کج
بهر ما این اعتدال غیر بیکاری نبود
تدبیر را در نقاب اعتدال کاری نبود
برجام مصادره کرده اموال ایران را
تناقضش بُرده آبروی دولت تدبیر را
مردم از ریای تدبیر بیزار شده اند
از اعتدال مریضش رو گردان شده اند