بهترین گزینه امریکا و اسرائیل در میان همه گزینه ها جنگ با سوریه نیست بلکه همه اینها و حملات اخیر هوایی اسرائیل به سوریه فقط برای ایجاد منطقه امن در درون مرزهای سوریه با هدف ایجاد پناهگاهی برای تروریست های مسلحی صورت می گیرد که27 ماه عملیات نظامی در نقاط مختلف شهرها و روستاهای سوریه آنان را خسته، ناامید و به شدت افسرده کرده است به طوری که در صورت موفقیت در به دست آوردن این منطقه امن، پایگاهی برای آنها و به خصوص سران سیاسی مخالفان اسد خواهد شد که معارضان سوریه با پشتیبانی هم پیمانانشان برمی گزینند و از این منطقه به عنوان مرکز فرماندهی نظامی استفاده خواهند کرد تا هم ترکیه را کمی از این فشار سیاسی در میزبانی تروریست ها رهایی بخشند و هم بتوانند روحیه به شدت شکست خورده عناصر مفلوک و جنایتکار خودشان را با تحریک غرایز حیوانی شان همچون جهاد نکاح التیام بخشند تا دوباره به این مفلوکان عقیدتی روحیه ای تازه بدهند و آشتی و مذاکرات محرمانه ترکیه و اسرائیل در یکی دو هفته گذشته در ترکیه در همین راستا صورت گرفته بود.
قابلیت ها و توانائی های نظام جمهوری اسلامی همراه با جبهه مقاومت در منطقه بسیار بسیار زیاد است از همین رو جبهه مقاومت و ایران اجازه پیشرفت به رژیم صهیونیستی را در منطقه نخواهد داد چرا که جمهوری اسلامی ایران به دلیل اشراف بر اوضاع منطقه برداشت روشنی از منطقه دارد و برنامه هایی در دست دارد تا بتواند مقاومت را توسعه و استمرار دهد و جلو تجاوزات و تفرقه اندازی های سلطه گران و رژیم صهیونیستی را در منطقه بگیرد.
در توانایی های ایران و جبهه مقاومت سوریه و حزب الله و حماس همین بس که ایران توانست در زمان مبارک به غزه ای که قوطی شیرخشک نمی شد به خاطر محاصره اقتصادی و شدید اسرائیل به آن برسد موشک بفرستد خودش قدرت ایران و مقاومت منطقه را نشان می دهد و این بزرگترین شکست برای امنیت شکننده اسرائیل است. ادامه مطلب...
باید ده مکان دیگر در ده جای دیگر دنیا برای مزار حجر بن عدی در نظر گرفته شود این عناصر مفلوک عقیدتی با حامیان سفیه و جاهل شان باید بدانند که اگر یک مزار را خراب کنند به یادبود آن ده مزار دیگر برای آنها ساخته خواهد شد هر تکه ای از آن مزار میتواند به شدت رسوا کننده فکر پلید مرتکبین این جنایت برای این مزدوران و سران منحرفشان باشد، این ناکسان نمی توانند شهامت و غیرت یک محب علی را که در مسجد کوفه خاک به روی آدم دروغگو و زنا زاده ای به نام زیاد بن ابیه می ریخت را تحمل کنند، چرا که خودشان و خصوصا سرانشان تفاله هایی هستند که فقط به فکر شکم و غرایز حیوانی شان هستند و از دین لباسی بافته اند تا رذالت و سفاهت و حیوانی بودن خودشان را زیر آن بپوشانند و تاریخ، کسانی که دشمنی اهل بیت پیامبر را در دل داشته اند به خوبی برای همه نمایانده است.
آیا اینان میخواهند برای مردم سوریه اسلام، فرهنگ و انسانیت را به ارمغان بیاورند؟ این سفیهان مزار کسی را خراب کردند که به گواهی تاریخ در میان مردم زمان خودش کسی بود که حتی دشمنان قدرتمندش از قبیل مغیره حاکم کوفه بر منبر کوفه علنا اعلام می کردند من نمیخواهم بهترین مرد خدا را در روی زمین بکشم و او رستگار شود و من بدبخت و روسیاه شوم.
این کافران پست و گمراه دور از رحمت خدا هستند و گنهکارانی مفسد و سنگدل هستند، اینان همچون سران شان تولدی ناپاک دارند و به چیزی جز شکم و غرایز حیوانی شان توجهی ندارند، اینان نوادگان و طرفداران همان کسانی هستند که به طرفداری از معاویه حجر و یارانش را شهید کردند چند سال بعد که معاویه مرد و یزید آمد با یزید هم پیمان شدند و چند ماه بعد وقتی پسر زنا زاده در زنا زاده زیاد بن ابیه به نام پسر مرجانه به کوفه آمد دوباره با او هم پیمان شدند و بر پسر پیامبرشان تیغ کشیدند و او و همه خانواده اش را شهید کردند بعد که یزید به درک واصل شد طرفدار پسر زبیر شدند و با طرفداری از پسر ناخلف زبیر، مختار و یارانش را که منتغم خون حسین بودند را شهید کردند و حتی هفت هزار اسیر محب علی را گردن زدند و بعد از چند سال دوباره با بنی امیه هم پیمان شدند و با کمک آنها پسران زبیر را در کوفه و مکه تنها گذاشتند و به کشتن دادند به گواهی تاریخ سران سفیه ، جنایتکار و متظاهر همین افراد پای کثیف ترین و جنایت کارترین انسانهای تاریخ را در همه زمانها برای بیعت در دست گرفته اند اینها چه چیزی را می توانند برای یک مسلمان چه شیعه و چه سنی یاد بدهند؟
در ایران ، با پیروزی انقلاب اسلامی در سال1357 ، راه برای حضور مردم در صحنه سیاسی کشور، هموار شد و انتخابات های گوناگون در ایران از همان زمان همواره جایگاه ایران را در جهان ارتقاء بخشیده است، از همان زمان بود که ملت بزرگ ایران دریافت که با حضور فعال و موثر درعرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی، می تواند نقش برجسته ای را در تحکیم قدرت واقتدار کشور ایفا کند، نقش مردم می تواند به شکل های مختلفی چون حضور در راهپیمایی ها، شرکت در انتخابات و تشکیل احزاب و سازمانهای غیردولتی تبلور یابد و صد البته یکی از مهمترین عوامل مختلف در افزایش ثبات واقتدار کشورها حضور فعال و موثر مردمدر تعیین سرنوشت خویش در انتخابات است.
در طول سالهای گذشته، دشمنان جمهوری اسلامی ایران، بارهاقصد تعرض و حمله به ایران را داشته اند اما حمایتهای گسترده مردمی در اشکال گوناگون، مانع از هرگونه اقدام گستاخانه دشمنان شده است صدام دیکتاتور سابق عراق با حمایت دولتهای غربی و سران مرتجع و وابسته عرب، تهاجم همه جانبه ای را علیه ایران آغاز کرد اما پس از مدت کوتاهی او نیز با حضور گسترده و غیرقابل تصور مردم ایران در دفاع ازکشور و نظام جمهوری اسلامی روبرو شد، و همین مسئله تمام معادلات سیاسی و نظامی صدام و حامیان قدرتمند جهانی اش را بر هم زد .
شکست صدام این حقیقت را برای همگان آشکار ساخت که نظام جمهوری اسلامی متکی به توده های مردم است و با آنها پیوندی ناگسستنی دارد، لذا هرگونه تعرض به ایران با پاسخ قاطع و کوبنده مردم و بازوان مسلح آن مواجه خواهد شد و این بازوان مسلح در صورت بروز هر جنگی علیه ایران با پشتیبانی مردم ایران در مرحله اول برای بالا بردن روحیه رزمندگان اسلام و پشتیبانی ملت های منطقه، همان اول اسرائیل را در هم می کوبند من بعد به سراغ تمامی نیروها و پایگاههای نظامی آمریکا در هر کجای جهان خواهند رفت.
زمانی احمدی نژاد به صحنه سیاست ایران وارد شد که محل کارش قبل از آن فقط دو سال در تهران شهردار بود و قبلش محل کارش هم در پایتخت نبود و چون ریاست جمهوری ایشان یک دفعه بر سر زبانها افتاد با سخنرانی های داغشان توانستند به یک باره سکان اجرایی کشور رو در دست بگیرند همه چیز خوب بود فقط یک جای کار می لنگید اینکه رئیس جمهور احمدی نژاد تیم کارآزموده و کار بلدی در اختیار نداشت و قبلش هم روی آن کار نکرده بود و متاسفانه این جریان در دولت اصلاحات هم تکرار شده بود و دولت ها نتوانسته بودند از همدیگر درس بگیرند، دولت های احمدی نژاد و خاتمی هر دو نزدیک انتخابات شان به یک باره اوج شانسشان باز شد هر چند دو دیدگاه متفاوت داشتند ولی هیچکدام حتی شش ماه قبلش هم یک درصد احتمال رئیس جمهور شدن را در باره خود نمیدادند.
در حالی که همه ما خوب می دانیم رئیس جمهوری سوای همه شرایطش که باید رجل سیاسی مذهبی متعهد و متخصص و دلسوز باشد از سالها قبل برای ورود به بحث کارزار انتخاباتی باید تیمی قدرتمند در همه زمینه های اقتصاد و صنعت و کشاورزی و غیره و غیره.... تشکیل بدهد و اینجا باز به همان سخن حضرت آقا مقام معظم رهبری (حفظه اله) می رسیم که فرمودند دولت ها باید به سمت تکامل حرکت کنند و هر دولتی محسنات دولت قبلی را بردارد و از ضعف های آن دولت دوری کند.
از طرفی هم چون مناظره های تلویزیونی بهترین مرجع برای کشف استعداد ها و تئوری پردازی های افراد است و تا حدودی ثابت می کند افراد چه چیزی در چنته دارند خیلی از رای های سرگردان را باید از مناظره های تلویزیونی بیرون کشید البته سوابق اجرایی فرد کاندیدا شونده هم تاثیر گذار خواهد بود ولی مناظره ها به یک باره می تواند خیلی از تحلیل ها حتی نظر سنجی ها را هم تغییر بدهد به خصوص که ملت ایران در انتخابات88 و84 نشان دادند که به شدت از این مناظره ها تاثیر میپذیرند ، یک مناظره خوب و مثبت و منطقی برای یک فرد میتواند از رفتن به ده استان و شهرستان و دانشگاه ها مفیدتر باشد دقیقا همان اتفاقی که در انتخابات سالهای84 و88 افتاد و دکتر احمدی نژاد توانست حریفان قدرتمندش را در همین مناظره ها به راحتی شکست بدهد .
اگر دولت فعلی در جایی سوء مدیریت و یا نقطه ضعفی داشته و یا دارد نمیتواند بهانه ای برای ناشایستگی دولت های سازندگی و اصلاحات باشد که علم گرانی را برافراشته اند و با شعارهای فریبنده درد مردم گرانی، زمان تغییر است، تورم و بیکاری چنین و چنان است به جان مردم افتاده اند و چنان برای مردم آیه یاس میخوانند و ارزانی زمان خودشان را به رخ مردم می کشند که گویی در زمان خودشان حقوق های کارمندی ده هزار تومان در ماه به یک میلیون تومان می رسیده است حتی بعضی از عملکردهای مثبت دولت فعلی را با شعار درد مردم ایران گرانی است لوث می کنند مطمئنا گرانی های اخیر نمیتواند در آمدن عده ای که هیچ گونه شایستگی برای ریاست جمهوری شدن ندارند یک امتیاز محسوب شود و کسانی که امتهان خود را به بدترین شکل پس داده اند نمیتوانند ناکارآمدیشان را پشت بعضی از ضعف های دیگران مخفی کنند تا ضعف های واقعی و فاجعه بار خود را که با آشنایان و اقوام خود انجام داده اند روپوشی کنند و هم اینک ظاهرا در تلاش هستند تا گزینه های نیمه سوخته و ناشناس تر خود را به مصاف کارزار انتخاباتی بفرستند.
قابلیتهای نظام اسلامی در مواجهه با جنگ نرم دشمنان قسم خورده ایران اسلامی به لطف خدا بسیار زیاد است در همان فتنه88 مردم ایران نشان دادند خیانت آشکار و پنهان بعضی از کسانی که تمام آبرو و حیثیت خود را در سالهای گذشته از انقلاب اسلامی داشتند خود مهره ای در دست نظام سلطه شدند و نتیجه این شد که نظام اسلامی ایران همچون عرصههای دیگر نظیر جنگ تحمیلی و توطئههای مختلف براندازی دشمن نظیر کودتا و تروریسم و توطئه برای تجزیه کشور و امثالهم توانست سرافراز و پیروزمند از این صحنه بیرون بیاید و به درستی تهدید را به فرصت تبدیل کرد باور مردم به ارزشهای معنوی اسلام ناب و حضور همیشه در صحنه مردم باعث رخداد مهم حماسه نهم دی شد و دست این فتنه گران را برای همیشه بست.
اینها همان کسانی هستند که حضور 40 میلیونی مردم در عرصه انتخابات دهم ریاست جمهوری را که با نصاب85 درصدی جهان را غافلگیر کرد به کام ملت ایران تلخ کردند در همین جریان فتنه بعد از انتخابات بود که دیدیم کسانی که سابقه همراهی با امام خمینی (ره) را داشتند در دام فتنه افتادند و با همه فرصت و مجالی که به آنها داده شد باز هم در اشتباه خود باقی مانده اند و هنوز هم با سکوت و گاه سخنان دو پهلوی خود نیش خود را می زنند و حالا اینان چطور می خواهند کاندیدای ریاست جمهوری بشوند که بعضی هایشان هنوز هم ادعای تقلب در انتخابات88 را با سکوت خود یدک می کشند و نه حاضرند به اشتباه خود اعتراف کنند و همچنان همه تلاش خود را به کار گرفته اند تا وارد همان کارزار انتخاباتی شوند که درستی آن را چهار سال قبل برای مردم مورد شک قرار داده بودند.
مردم سالاری واقعی در ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، انتخابات های گوناگونی را به خود دیده است برگزاری بیش از 30 انتخابات پس از انقلاب نشان دهنده اهمیت حضور مردم برای نظام جمهوری اسلامی بوده و هست و از میان همه انتخابات هایی که برگزار شده است شاید اغراق نباشد اگر بگوییم که انتخابات ریاست جمهوری پیش رو را مهمترین و رقابتی ترین انتخابات در میان سایر انتخابات ها بنامیم.
تا کنون ده دوره انتخابات ریاست جمهوری و ده دولت سرکار آمده اند و بعد هم رفته اند اما همه این دولت ها سرنوشت یکسانی نداشته اند برخی مانند دولت بنی صدر دولتی مستعجل و خائن بودند، بعضی دولت ها هم مانند دولت رجایی برای همیشه تاریخ در قلوب مردم ایران جاودانه و ماندگار شدند و برخی هم روال عادی یک دولت را سپری کرده اند و جای خود را به دیگران داده اند و صد البته این دولت ها با هم فرق هایی بسیار زیادی از زمین تا آسمان داشته و دارند ولی نکته ثابت در همه عمر سی و چهار سال انقلاب اسلامی و ده دوره انتخابات ریاست جمهوری این است که در هر دوره علیرغم برخی چالش ها انتخابات به خوبی برگزار شده است گویی که دولت ها می آیند و می روند و این انتخابات است که باقی می ماند.
شاید دولت نهم و دهم بهترین نوع دولت در میان این همه دولت ها جدای از دولت دو ماه شهید رجائی بود و تا حدودی هم دولت فعلی در اوایل در دل مردم جا باز کرد ولی لطمه بزرگ به دولت فعلی زمانی ایجاد شد که اعتماد جامعه به عقلانی بودن تصمیمات دولت کاهش یافت و کم کم همه فهمیدند که نقاط ضعف دولت کنونی مسئله مدیریتی، بعضی از شیوه رفتاری دولت و رابطه دولت با رهبری است همچنین عزل و نصب برخی وزرا در ماههای پایانی عمر دولت کاری بود که برای مردم این تصور را بوجود آورد که دولت در تصمیم گیریهای خود مصمم نیست در حالی که آقای سعید جلیلی امتیازات و نقاط قوت احمدینژاد را به طور کامل دارد ولی نقطه ضعفهای او را ندارد و ما انتخاب شایسته مان را با امتیاز بالا در مقایسه با دیگر رقبا آقای دکتر سعید جلیلی اعلام میکنیم.
روی هم رفته و به طور ساده تر میتوان گفت که القائده قرائت خود از اسلام را قرائتی درست و یاران خود را مسلمانان کامل میداند و امریکا هم ادعای لیبرال ترین تفاسیر از انسان و زندگی و دنیای مدرن را دارد یکی شان سربریدن هر انسانی خارج از تعریف خود از انسانیت را مستحب موکد میداند و دیگری گاه به ضرورت، به سیاست تیرخوردن سگی در میدان جنگ هم اعتراض میکند .
بیعت جبهه النصره سوریه با شبکه القاعده نشان داد که هیچ انقلاب مسالمت آمیزی در سوریه وجود نداشته چرا که بیعت جبهه النصره با شبکه القاعده بیانگر آن است که هیچ انقلابی از دو سال قبل در سوریه در کار نبوده و نیست و در حقیقت دو سال است که سوریه وارد مبارزه با تروریسم عریان و خشنی شده است که از طرف جبهه غربی عربی ترکی درست شده است و اینک این مردم سوریه هستند که باید سرنوشت خودشان را به دست بگیرند و در صحنه ها حضوری فعال داشته باشند و نیروهای مردمی با کمک ارتش سوریه دست مداخله گران خارجی را کوتاه کنند، بحران سوریه طرحی است که مورد حمایت مالی ،نظامی و سیاسی کشورهای عربی و غربی و ترکی بوده و هست.
چطور ممکن است امریکایی که خواهان نابودی اسلام هستند و علنا به مبارزه با اسلام برخاسته اند و از گفتن این جمله که اسلام دشمن بشریت است باکی ندارند چطور با القائده ای که خواهان برپایی حکومت جهانی اسلام است و هدفش مبارزه با اسرائیل و امریکاست این چنین در یک جبهه واحدی قرار بگیرند و دوست راهبردی هم بشوند یکی خواهان نابودی اسلام است و دیگری برای برپایی حکومت جهانی اسلام می جنگد چه کسی میتواند باور کند این دو با هم هم پیمان شوند؟
القاعده و آمریکا هم اینک در افغانستان و عراق به عنوان دو دشمن کهنه در برابر هم می جنگند و هریک با قتل سربازان طرف دیگر با افتخار از آن یاد میکنند و آن را به فال نیک میگیرند اما حال چه شده که این دو دشمن در سوریه دست به دست یکدیگر علیه دولت مردمی بشار اسد داده اند و با او بسیار ناجوانمردانه می جنگند و در این میان سران عرب مرتجع منطقه و ترک های لائیک برایشان آتش تهیه می ریزند و غربی ها در فاز سیاسی فشارها را افزایش میدهند و خواهان کنار رفتن اسد میشوند.
تمام قدرت و مانوری که دار و دسته رفسنجانی ها و خاتمی ها و اصلاحات و دشمنان نظام و منافقان داخلی و خارجی پیدا کرده اند ناشی از ضعف در عملکرد برنامه های اقتصادی دولت و سیاست های تک روانه احمدی نژاد است که به طبع آن گرانی های کمر شکن باعث شده که زبان اصلاح طلبان و مخالفان تابلو دار نظام حتی به روی مردم هم باز شود ، اینک برای مردم ایران بعد از34 سال از انقلاب اسلامی این مسئله به خوبی برایشان روشن شده که دو تا استراتژی بیشتر در کشور وجود ندارد همه سیاسیون کشور یا در استراتژی خالص سازی خط امام (ره) و یا در استراتژی براندازی هستند و از این دو حالت خارج نیست و خوشبختانه و خیلی راحت می توان تشخیص داد که هر کاندیدائی با پشتیبانانشان در کدام یک از این دو استراتژی قرار دارد تمام کسانی که از دولت وحدت ملی حرف می زنند از نوع استراتژی براندازی هستند.
ظاهرا آقای هاشمی با نزدیک شدن به انتخابات، مواضع تندتری را آغاز کرده است تا نظر دیگران را جلب کند تا جایی که فتنه گران سال88 را که قبلا افراد صدمه دیده معرفی کرده بود اینک بعد از چهار سال در سخنرانی اخیرشان آن فتنه گران را که به رویارویی با نظام و مردم پرداختند، عکس رهبری را پاره می کردند و در روز عاشورا وسط خیابان ها می رقصیدند را طرفداران نظام و اصلاح طلب معرفی کردند و افراد فتنه گر در سال88 را که قصد براندازی داشتند را از فتنه مبرا کردند این آخرین تیرهای در کمان رفسنجانی است که به قصد نزدیکی هر چه بیشتر به اصلاح طلبان و جلب نظر مساعد آنها نسبت به خود برای حضور در میدان کارزار انتخابات یازدهم ریاست جمهوری پرتاپ می کند .
فاطمه، فاطمه است، به خاطر آنکه آتش دوزخ را از دوستداران خود دور میکند، و فاطمه است، چون محبت خود را از دشمنان خود دور میدارد، و چه سعادتی برتر از دوستی او که رسول خدا صلی الله علیه و آله خشنودی او را خشنودی خدا میداند، و چه حسرتی بزرگتر از بازماندن از محبت او که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، خشم او را خشم خدا میشمرد، و اگر ما نتوانستیم بفهمیم راه خدا از کدام سمت است، میتوانیم از روی رفتار فاطمه سلام الله علیها و از روی خشم و شادی فاطمه سلام الله علیها، آن را بفهمیم که راه درست کجاست، چرا که حضرت فاطمه سلام الله علیها سکوتش برای خداست، فریادش برای خداست، لبخند و خشمش، صلح و قهرش همه و همه برای خداست، نماز هر نمازگذاری، روزهی هر روزهداری، حجاب هر زن باحجابی، جهاد هر مجاهدی، تقوای هر پرهیزکار پاکدامنی، قرآن هر مسلمانی، حافظ و عملکنندهی به قرآن، همه و همه به مبارزات حضرت زهرا علیها السلام ارتباط دارد.
در ارزیابی حوادث دردناک پس از وفات رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و یورش و تهاجم به خانه عترت، و جسارت به حرمت ولایت و شکستن حرمت کوثر قرآن، و شهادت حضرت محسن علیهالسلام، و دفاع و کتک زدن یگانه دخت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله، در میان کوچه در برابر دیدگان صدها تماشاچی، تحلیلها، و ارزیابیهای گوناگونی وجود دارد.
اول باید برای نسل امروز روشن شود، مگر مهاجمان چه میخواستند؟ برای ارزیابی رهآورد و نتیجه مبارزات حضرت زهرا علیها السلام باید احتمالات یاد شده بهتر روشن گردد، و اهداف اصلی و عمق توطئه برملا شود، که چقدر آن خناسان مقام پرست، و آن هسته های پوچ و بی مغز توانستند به اهداف خیانتکارانه از پیش تعیین شدهی خود برسند؟ و حضرت فاطمه علیها السلام چقدر با اهداف شوم آنان آشنا بود؟ و چگونه با آنها به نبرد برخاست؟ و سرانجام کدامیک پیروز شدند؟ فاطمه علیهاالسلام؟ یا کودتاگران و غاصبان خلافت؟.
رهآورد مبارزات حضرت زهرا علیهاالسلام باید بهتر روشن گردد، زمانی که مغضوب شدگان به خانه وحی حمله کرده و درب خانه را به آتش کشیده بودند، تنها مدافع حیدر که پا به میدان گذاشت معصومه بود، حافظ قرآن بود، بزرگ بانوی جهانیان بود، حبیبهی رسول خدا بود، آگاه به مسائل سیاسی و روشهای استعماری کودتاگران بود، و همهی آنها را به بن بست کامل کشانده بود و راه چارهای جز رسوائی برای آنان باقی نگذاشته بود، او اهداف اصلی و عمق توطئه آنان را برملا کرد، حضرت فاطمه (س) کاری کرد که غاصبان خلافت با دست خویش ریشه خود را قطع و ماسکهای دروغین را از چهرههای خود برداشتند.
حضرت فاطمه زهرا(س) دختر گرامی پیامبر رحمت، محمد مصطفی(ص) است که با وجود عمری کوتاه حدود 18 سال توانسته به یکی از بزرگ ترین الگوهای انسانی در ابعاد مختلف تبدیل شود فاطمه (س) شخصیتی است که نه تنها به خاطر رابطه فرزندی، بلکه به خاطر حقیقت وجودی خویش و کمالات نفسانی، به محبوب ترین افراد در نزد پیامبر زمانش که همان پدر بزرگوارش می باشد مبدل شده است تا جایی که حضرت رسول (ص) فرمودند: عزیزترین اشخاص در نزد من فاطمه(س) است و این کلام از پیامبری پاک و به دور از خطا و اشتباه و نقصان، به صرف وجود رابطه پدر و فرزندی عجیب به نظر می رسد، چراکه به فرموده شخص پیامبر، بهترین شما در نزد خداوند پرهیزکارترین شماست، پس چگونه می تواند پیامبر شخصی را غیر از بهترین و با کرامت ترین مردم از همه عزیزتر بدارد لذا به حتم، ویژگی های روحی و انسانی فاطمه (سلام الله علیها) است که او را به چنین مقام و درجه ای در نزد خداوند و طبعاً رسول او رسانیده است دیگر اینکه این ابراز محبت، نوعی هدایت به سوی انسان کامل و اسوه است که پس از پیامبر، مردم باید راه آنان را دنبال کنند و آنان کسانی نیستند جز فرزندان همین فاطمه (س) «فداها أبوها» ، زهد و پارسایی فاطمه (س) به جایی می رسد که پیامبر در پاسخ سلمان که نگران حال فاطمه (س) است می فرماید: «ای سلمان! همانا دخترم از گروه پیش گامان به سوی خداست.
زهرا تازه ترین اتفاقی بود که در عالم افتاد، و هیچ وقت نیست که این اتفاق، باز هم تازه نباشد، زهرا حرف تازه خدا بود، انّا اَعْطَیناکَ الکوثَر ، نگاهی نو به سراپای هستی بود، ارتباط خاک با خدا بود؛ مادر شهود و شهادت؛ بانوی محراب؛ بانوی اعتراض؛ بانوی حماسه؛ بانوی بسیج بنی هاشم؛ بانوی شهادتی بود به بزرگی مظلومیتش، پیش از زهرا (س) هیچ زنی را ندیده بودند، که پدر خویش را مادر باشد، پیش از زهرا شهادت این همه تازگی نداشت فاطمه (س) که آمد، شهادت جانی تازه گرفت معنا گرفت قبلاً، کلمه ای بود و بعد، معنا شد شهادت در خانه زهرا، حیثیت و آبرو پیدا کرد، بزرگ شد و انتشار یافت و فاطمه که در دامان یکی از چهار زن عالم قد کشیده بود ، به روشنی این همه را می دانست مادرانه، شهادت را بزرگ می کرد آگاهانه شهادت را شیر می داد از جغرافیای قتلگاه خبر داشت کربلا را بر دامان می نشاند برای عاشورا، لالایی می خواند گیسوان اسارت رینب را شانه می زد، حکایت چاه و محراب خون را می دانست، با این همه، اهل شکایت نبود، اگر هم می گفت، درد می گفت که درمان بشنود.